داستان کامل قسمت ۵۱ سریال ترکی کلاغ سیاه
داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun به همراه ماجرای این قسمت از سریال در این مطلب همچنین خلاصه داستان سریال کلاغ سیاه قسمت ۵۱
بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.
به بهرام میگوید که فرمان دستشان را خوانده و میداند بهرام زنده است. بهرام از دشمنی دیرینه اش با فرمان کوروغلو صحبت میکند که قصد او فقط قتل عام خانواده آدی وار است. مریم به دیلا میگوید که کوزگون عاشق دیلا شده و دوستش دارد. دیلا با شنیدن این حرف ذوق زده میشود. مریم امیدوار است حال پسرش با عشق دیلا خوب شود. از این رو خواهش میکند که هیچوقت کوزگون را تنها نگذارد. قمری که تمام شب را در دفترکارش سپری کرده و مشغول تحقیقات راجب مرگ پدرش بود میآید.
.
او تمام اتفاقاتی که همزمان با مرگ یوسف افتاده را در یک پرونده جمع آوری کرده است و به دیلا نشان میدهد. دیلا با بررسی آنها یک انفجار در نزدیکی ویلای بهرام آدی وار میبیند. کوزگون در محل کارش چهره ی کمیسر قدرت را در گوشی نگاه میکند. او کمیسر را در اداره پلیس دیده بود و حالا به این مشکوک است که سلجوق جاسوس کمیسر بوده. زیرا که حیطه کاری آن پلیس ها مبارزه با موادمخدر است و میخواهند قاچاق موادمخدر را متوقف کنند. کوزگون حدس میزند که پلیس به دنبال راس اینکار (بهرام آدی وار) میگردد. او به جهان هشدار میدهد که با آدم های غیرقابل اعتماد کار نکند. زیرا کمیسر ممکن است همه جا جاسوس گذاشته باشد.
.
دیلا نزد کوزگون میآید و پرونده را نشان میدهد. او میگوید: « همزمان با مرگ پدرت، یه ماشین نزدیک خونه بهرام ترکیده که هویت راننده هم مشخص نشده. همچنین همه ی خانواده کوروغلو کشته شدن و فقط فرمان که بچه بوده زنده مونده و الان دنبال انتقامه.» دیلا متوجه میشود که بهرام کار حمل ونقل مواد را فقط به کوزگون سپرده است. کوزگون میگوید که پلیس ها دنبالشان هستند و باید مراقب باشند. روز تولد دیلا فرا میرسد. او به ملاقات پدرش میرود اما غمگین است. رأفت به عنوان هدیه یک گل سینه تاج الملوک میدهد. زیرا که همیشه دخترش را به این نام صدا میکرد. دیلا از اینکه سال ها بار کارهای خلاف پدرش را به دوش کشیده خسته است.
.
قرار است که دادگاه جدیدی برای رأفت تشکیل شود و شانس تخفیف در محکومیت رأفت وجود دارد. دیلا میگوید که پدرش را خیلی دوست دارد اما این آخرین تلاش او برای رهایی رأفت از این باتلاق است. رأفت قول میدهد به محض آزادی تمام کارهای خلاف را کنار میگذارد. کوزگون پنهانی منتظر خروج دیلا از زندان است. پس از رفتن دیلا، کوزگون به دیدن رأفت میرود و میگوید که فکر آزادی را نکند. زیرا که تلاششان بیهوده است. حتی اگر آزاد شود، کوزگون دوباره او را به زندان میاندازد. کوزگون از رأفت شاکی است زیرا که باعث تباه شدن کودکی او و دیلا ست. رأفت میگوید که دخترش دوستش دارد و هیچوقت تنهایش نمیگذارد. علی در اتاق کار با وکلا صحبت میکند. دیلا به خانه می آید اما علاقه ای به شرکت در جلسه وکیل هارا ندارد. دیلا دیگر نمیخواهد خود را با فکر پدرش خسته کند. علی گمان میکند که برای دیلا مهم نیست.
.
او میگوید که دیگر وقت آن رسیده که دیلا بین رأفت و کوزگون یکی را انتخاب کند. دیلا که در شرایط سختی ست به انباری میرود و دفتر خاطرات اش را میخواند. کوزگون تصمیم دارد تا جلسه ای با تمام شریک های رأفت بگذارد و آنها به طرف خود بکشاند. اگر شریک های رأفت با او قطع همکاری کنند، باعث ورشکستگی بیلگین ها خواهد شد. صدا و فسون در اتاق دافنه با یکدیگر صحبت میکنند. صدا متوجه شده که فسون نقش آدم های خوشحال را بازی میکند. فسون میگوید که در این خانه همه نقش بازی میکنند.
⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه ، سریال ترکی عاشقانه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |