داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی کلاغ سیاه + جزئیات
داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun در این مطلب. بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.
ماشین صدا در اتوبان خراب میشود و با علی تماس میگیرد. علی که در جلسه شرکت است نمیتواند بیرون برود. او شماره کارتال را به همسرش میفرستد. صدا با کارتال تماس میگیرد و قضیه را میگوید. کارتال که در حال تعمیر ماشین دیگری بود، کارش را رها کرده و به کمک صدا میرود. پس از تعمیر ماشین، صدا میخواهد هزینه اش را پرداخت کند اما کارتال پولی نمیگیرد. صدا در عوض کارتال را به تعمیرگاه میرساند و در راه در مورد مشکلات خانوادگی کارتال صحبت میکنند که کارتال هنوز شبها به خانه نمیرود.
کوزگون افرادی استخدام کرده تا به دنبال دو نفری که از مرگ پدرش با خبرند، بگردند. جهان متوجه میشود که کوزگون دیگر کارهایش را به او نمیسپارد. از این رو میخواهد به او اطمینان خاطر دهد که فقط برای کوزگون کار میکند و با درویش کاری ندارد. کوزگون میگوید: « از بچگی همه به من خیانت کردن. به من حق بده به تو مشکوک باشم»
قمری به انبار میآید و از کوزگون میپرسد که چرا دنبال علت مرگ پدرشان است؟ او در ادامه میگوید که دیلا با دستیارش سلجوق در حال انجام کاری هستند که کوزگون بی خبر است و هشدار میدهد که به دیلا اعتماد نکند. کوزگون بازهم از این اطلاعات قمری تعجب میکند. اما قمری از دستگاه شنودی که در اتاق کار گذاشته چیزی نمیگوید. او میگوید :« ما خانواده تو هستیم و به فکرتیم. اونایی که توی اون خونه ان خانواده تو نیستن. به هیچکدومشون اعتماد نکن. درضمن وقتی که پدرمون مرد ما همگی کلانتری بودیم. بعد از رفتن تو مامان ویدیو رو به رأفت داد تا تورو پس بگیره اما تو فرار کرده بودی. مامان هم به رأفت شلیک کرد. اون میخواست خودشو هم بکشه اما یادش اومد که دوتا بچه دیگه داره برای همین منصرف شد. مامانم رو ببخش. اون خیلی تلاش کرد که تورو پیدا کنه اما نتونست» کوزگون متوجه میشود زمانی که فرار کرده و به خانه بازگشته بود، خانواده اش در کلانتری بودند. برای همین خیال کرده که او را ترک کرده اند و از آنجا رفته بود.
.
کوزگون دوباره به خانه پدری میرود و کنار قفس کبوتر ها مینشیند. مریم با دیدن او نزدیکش میآید. کوزگون از دورانی که به خانه بازگشته اما خانه را خالی دیده میگوید. او میگوید: « هرشب به این فکر میکنم که ببخشمت. اما اصلا نمیتونم .دلم راضی نمیشه چون بیست سال بیکس و تنها زندگی کردم» مریم میگوید که هیچوقت نمیخواسته از پسرش جدا شود و فقط بخاطر اینکه از بقیه بزرگتر بود او را دست رأفت سپرده تا بتواند ویدیو را پیدا کند و کوزگون را پس بگیرد. او میگوید که ای کاش زبانش لال میشد اما کوزگون را انتخاب نمیکرد زیرا نمیدانست که این بلاها سرش میآید. مریم کوزگون را با گریه بغل میکند اما بازهم کوزگون نمیتواند او را ببخشد و میرود.
.
دیلا در حال رانندگیست که متوجه میشود شخصی او را تعقیب میکند. او به کمیسر اطلاع میدهد تا کمک کند. کمی جلوتر پلیس ماشین آنها را متوقف میکند و دیلا به پلیس ها میگوید که از این مرد بخاطر تعقیب شکایت دارد. دیلا به مرد میگوید که اعتراف کند برای چه کسی کار میکند وگرنه از او شکایت میکند. مرد میگوید: « شرمین خانم منو استخدام کرده تا از شما عکس بگیرم.» دیلا که انتظار نداشت نام شرمین را بشنود جا میخورد. او میگوید که شب عکس هارا به خانه بفرستد. دیلا به کمیسر اطلاع میدهد که شرمین به دست و پایش پیچیده از این رو حسابش را کف دستش میگذارد.
.
در شرکت دیلا به علی میگوید که تصمیم دارد با مدارکی خودشان را از هرگونه کار خلاف مبرا سازند. علی میداند که اینکار باعث عصبانیت بهرام میشود و به دیلا هشدار میدهد.
شرمین به ملاقات رأفت رفته تا او را راضی کند که دیلا را از ارث و اختیارات شرکت محروم کند. رأفت راضی به این کار نیست زیرا نمیخواهد دخترش سختی بکشد. او میگوید: « من باعث شدم که دیلا از بچگی بار سنگینی رو به دوش بکشه. من مجبورش کردم که بسته مواد رو خونه یوسف بذاره» شرمین حالا راز دیگری از دیلا میداند اما بازهم تلاش میکند که رأفت را راضی کند. او میگوید: « دیلا عاشق کوزگونه و داره کورکورانه تصمیم میگیره. نظم شرکت نباید بهم بخوره. بهتره به شرط بزاری. تا زمانی که دیلا و کوزگون ازهم جدا نشدن، اختیارات شرکت رو به منو علی بسپار»
⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه ، سریال ترکی عاشقانه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |