داستان کامل قسمت دوازدهم سریال ترکی معصومیت
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت دوازدهم سریال ترکی معصومیت Masumiyet را می خوانید، برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …
بهار برای خوشحال کردن دخترش، وقتی مرخص می شود و به خانه می رسند، همان جشن تولد نوزده سالگی اش را که نتوانسته بودند بگیرند را می گیرد و همه خانواده را هم دعوت می کند. الا خوشحال است تا این که موقع فوت کردن شمع، یاد آن شب کذایی می افتد که به ویلای ایلکر رفته و با او دعوا کرده بود. الا با ناراحتی به اتاق می رود و خودش را داخل ان حبس می کند و ساعت ها بیرون نمی آید. شب وقتی همه خواب هستند، الا وارد فضای مجازی می شود و تمام خبرهایی که در مورد او منتشر شده را می خواند و اشک می ریزد. همان موقع او دوباره به ایلکر زنگ میزند و می گوید: «اون انجام داده؟ بگو؟ » ایلکر می گوید: «نمیتونم بگم کار اون بوده و اصلا نمیتونم بگم اون همچین کاری نمیکنه الا… الا تو خوب میدونی جوابات پیش منه اما با این پابند الکتریکی من نمیتونم جایی برم.
فردا تو جلسه دادگاه، حرفایی که میزنم رو بگو تا بتونم واقعیت هارو بهت بگم… »
وقتی هارون و ایرم در خانه ی الا هستند تا ایرم از او به خاطر بخیه ها معذرت خواهی بکند، الا می گوید: «حالا که تا اینجا اومدین، بیشتر از این کشش ندیم. » و به ایلکر زنگ میزند و او را عشقم خطاب می کند و از ایلکر می خواهد حالا که تنهاست به خانه شان بیاید. ایلکر هم او را عشقم صدا میزند و قبول می کند. ایرم با شنیدن صدای ایلکر با ناراحتی و عصبانیت بلند می شود و گلدان شیشه ای را برمیدارد تا به سمت الا پرت کند که گلدان به سر بهار می خورد. هارون با خجالت دخترش را از خانه بیرون می برد. همان موقع هم ایلکر در راه پله است که ایرم با نفرت حلقه اش را در اورده و به دست او میدهد و می رود.
در جلسه ی دادگاه وکیل از الا می خواهد تا طوری حرف بزند که بتوانند ایلکر را با حکم دادگاه از او دور کنند. اما الا عین حرف های ایلکر را تکرار می کند و می گوید که در واقع آن روز در بیمارستان خودش، ایلکر را صدا زده بوده تا به دیدنش بیاید. بهار با شنیدن حرف های الا با عصبانیت می گوید: «نمیبینین داره دروغ میگه؟ این حرفارو بهش دیکته کردن و اون فقط حفظش کرده… » اما قاضی از او می خواهد سکوت جلسه را رعایت کند. بعد هم حکم میدهند تا پابند را از پای ایلکر بیرون بیاورند.
وقتی بهار و تیمور و الا به خانه می رسند، تیمور با عصبانیت می گوید: «کی دیگه باورت میکنه ها؟ تو خودت پسری که استخوون هات رو شکسته دعوت کردی بیمارستان! » الا با ناراحتی سکوت می کند. بعد از رفتن تیمور، بهار می گوید: «دخترم تو باید از خودت خجالت بکشی چون به خاطر اون پسر دروغ گفتی… » الا گریه می کند و می گوید: «اگه کار اون نباشه چی؟ تو میخوای کسی که اینکارو کرده مجازات بشه یا فقط میخوای ایلکر مجازات بشه؟ »
ایرم به هاله شکایت می کند که ایلکر حتی دیگر به صورتش نگاه نمی کند و اتاقش را عوض کرده و در راه هم قفل کرده. هاله کلید یدک اتاق را به او میدهد. همان موقع الا به ایلکر زنگ میزند تا به خاطر فهمیدن حقایق به آن ویلا بروند و ایلکر همه چیز را تعریف کند. ایرم وارد اتاق می شود و حرف های آنها را می شنود و می فهمد که ایلکر با الا قرار گذاشته و با بغض و عصبانیت می گوید: «من حتی اگه اینجا بمیرم هم عین خیالت نیست نه؟ » ایلکر به حالت مسخره ای می گوید: «اینکارو نکن اشک منم درمیاری! البته اگه تورو نمیشناختم!»
بعد از رفتن ایلکر، ایرم مقابل دوربین لایو اینستاگرامش می نشیند و کل قوطی قرص های را می خورد و با اشک و نفرت می گوید: «امروز همه کسایی که نتونستن جلوی اون دوتارو بگیرن، مقصر مرگ منن. من وقتی جلو همه شما زندگیم رو از دست دادم، خدا میدونه کدوم طرف جهنم شوهرم یواشکی با هم خوابه استخوون شکسته اش قرار گذاشته… »
داستان کامل قسمت سیزدهم سریال ترکی معصومیت
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |