سریالسریال خارجی

داستان کامل قسمت پنجم سریال ترکی معصومیت

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت پنجم سریال ترکی معصومیت Masumiyet را می خوانید، برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد‌. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …

سه ماه قبل و بعد از جریان رستوران، هاله، الا را به خانه اش دعوت کرده. الا از این بابت خوشحال است. او وارد اتاق ایلکر می شود و با ذوق به عکس کودکی های او خیره می شود و عطر او را که در اتاق پیچیده نفس میکشد که ناگهان با دیدن عکس های دو نفره ی ایلکر و ایرم عشقشان، با نفرت بغض می کند. هاله جلو می آید و می گوید: «واقعا دلم میخواست اینجارو ببینی! من از جسارت تو میترسم! تو فکر کردی اولین سرگرمی ایلکر هستی؟ تو این شش سال، این اولین بارش نبوده که یکی رو خام خودش کرده باشه. اما هیچ کدوم قد تو حریص نبودن! » الا با ناراحتی خانه را ترک می کند.
هاله به دیدن ایرم می رود که به خاطر اتفاقات اخیر خیلی ناراحت است. هاله به او می گوید: «تو به خاطر این رابطه خیلی تلاش کردی ایرم. اصلا فراموش نمیکنم که پسر بچه غیر قابل کنترل منو تو آدم کردی. چیزی که همه میگفتن نمیشه تو کردی. بعد از شش سال چیزی نمونده بود موفق بشی. حالا به خاطر دختری که نمیشناسی میخوای از آرزوهات دست بکشی؟! » ایرم سکوت می کند. او تصمیم خودش را می گیرد و همان روز بدون این که به کسی خبر بدهد، در زندان با ایلکر عقد می کند…

بهار پسر کوچکش را پیش مادرشوهرش گذاشته. وقتی به پسرش سر میزند، پیرزن مدام غر میزند و بهار را مقصر همه چیز میداند که باعث ناراحتی بهار می شود.
وقتی هارون می فهمد که دخترش بی خبر با ایلکر عقد کرده، با عصبانیت می گوید: «چیکار کردی تو ایرم؟ » ایرم می گوید: «نمیتونستم ولش کنم. من نذاشتم مال کسی بشه بابا… » … مدتی قبل، الا برای دیدن ایلکر به شرکت می رود اما در اتاقش با ایرم روبرو می شود. روبرو که حس کرده چیزی بین ایلکر و این دختر باید باشد، با این حال لبخند میزند و حتی از الا می خواهد در انتخاب شیرینی عقد کمکش کند. الا تمام مدت با ناراحتی آنجا می نشیند. چشم ایرم به دستبند پری او می افتد. کمی بعد ایلکر وارد اتاق می شود و حتی به الا نگاه هم نمی اندازد و ایرم را در اغوش گرفته و می بوسد. الا با ناراحتی اتاق را ترک می کند.
هارون به خانه ی اسماعیل و هاله می رود و آنها را به خاطر همه چیز سرزنش می کند که ایرم با چمدان هایش داخل می شود و می گوید که از این به بعد تصمیم دارد در خانه ی شوهرش بماند. هارون از کارهای دخترش مات و مبهوت می ماند.

خبر این عقد، همه جا پخش شده و مردم حالا طرفدار این زوج هستند. این عقد باعث شده تا ایلکر آدم بهتری به نظر برسد که ایرم با وجود تمام اتهامات حاضر به ازدواج به او شده.
الا بالاخره بعد از ۲۱ روز به هوش می آید. اما حتی بعد از گذشت چند روز هم حرفی نمیزند و فقط به گوشه ای خیره می شود. حتی پلیس ها برای گرفتن گزارش می آیند اما الا سکوت می کند.
چند ماه قبل الا بعد از چند روز دوری و رانده شدن از طرف ایلکر، بالاخره به ویلا می رود و می گوید: «ایلکر بسه دیگه. تو دیگه با این کارات به اون دخترم خوبی نمیکنی. دیگه نمیتونم تصمیم بگیرم باید دلم به خودم بسوزه یا اون… » و دستان ایلکر را می گیرد و می گوید: «من از این مجازات خسته شدم ایلکر. بعد از اون روز یه بار هم باهام حرف نزدی… من هنوزم بهت باور دارم ایلکر…

ادم برای عروسی ای که قرار نیست برگزار بشه چرا باید بترسه ایلکر؟ » ایلکر می گوید: «من از تو میترسم ایلکر. از زنی که همش دنبال اینه ازم آتو بگیره میترسم. » الا می گوید: «از من بترس. اگه من رو گول میزنی تا با اون دختر ازدواج کنی خیلی از من بترس ایلکر. » همان شب آنها با هم می خوابند که ناگهان ماشین ایرم به ویلا نزدیک می شود. ایلکر وحشت زده از الا می خواهد پنهان بشود. الا می گوید: «ایلکر دیگه وقتشه واقعیت رو بهش بگی. تو هی عقب میندازی اما ببین خودش با پای خودش اومد اینجا… » ایلکر با عجله او را پنهان می کند و با آمدن ایرم وقتش را با او می گذراند. الا در اتاق با شنیدن صدای صحبت و خنده ی آنها بی صدا اشک می ریزد. ایرم با دیدن دستبند پری الا، جا می خورد. او فردا صبح، دستبند را به الا برمیگرداند و از او می خواهد تا کمی با هم صحبت کنند!

داستان کامل قسمت ششم سریال ترکی معصومیت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا