داستان کامل قسمت چهاردهم سریال ترکی معصومیت
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال ترکی معصومیت Masumiyet را می خوانید، برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …
الا میداند که همه چیز را به خاطر آورده اما در این مورد به کسی حرفی نمیزند. شب قبل از دادگاه، ایلکر به دیدن الا می آید. الا جلو می رود اما از ایلکر می خواهد فاصله اش را حفظ کند. ایلکر از او معذرت خواهی می کند. الا با نفرت می گوید: «حتی حق معذرت خواهی از من رو هم نداری… » و می رود.
ایلکر وقتی به خانه برمیگردد با مهربانی و عشق به مادرش خیره می شود و به روی ایرم هم لبخند میزند. ایرم که خوشحال شده آرام به هاله می گوید: «اگه میدونستم این خودکشی جعلی جواب میده و باعث میشه ایلکر انقدر باهام مهربون بشه زودتر اینکارو میکردم! »
بعد از شام ایلکر موزیک ملایمی می گذارد و ایرم فکر می کند قصد دارد با او برقصد اما ایلکر مادرش را بلند می کند و در حالی که هردو بغض کرده اند با هم می رقصند.
ایلکر پیش مادرش می رود و می گوید: «مامان میدونی که اگه من برم همه چیز خیلی سختتر میشه. میریزن سرتون و همه بهتون پشت میکنن. واسه اینا آماده ای؟ آماده ای بگی من بچه ی نابود کننده ی عمرم رو به دنیا آوردم؟ » هاله لبخند می زند و می گوید: «چه خوب که دنیا آوردمت… » و او را در آغوش می گیرد.
صبح روز دادگاه، هاله با بغض و ناراحتی پسرش را بدرقه می کند تا برای همیشه آنجا را ترک کند.
روز دادگاه، هاله عینک دودی اش را از چشم در نمی آورد که باعث تعجب همه می شود.
اسماعیل خیلی عصبانی است چون ایلکر هنوز نیامده. از طرفی الا کمی قبل از شروع دادگاه به وکیلش می گوید که همه چیز را به خاطر آورده. وکیل می گوید: «کاش زودتر میگفتی تا حرفامونو یکی کنیم الا. »
دادگاه شروع می شود اما خبری از ایلکر نیست. اسماعیل با عصبانیت از هاله سراغ پسرش را می گیرد. هارون که فهمیده ایلکر فرار کرده بلند می شود تا به دادگاه بگوید که او یک مجرم فرار است اما همان موقع ایلکر وارد دادگاه می شود. هاله با ناراحتی به پسرش خیره می شود.
وکیل رو به قاضی می گوید که الا همه چیز را به خاطر دارد و حالا نوبت صحبت های او است.
بهار به دخترش لبخند امیدوار کننده ای میزند و آرام می گوید: «همه چیز بعد این تموم میشه… » الا با بغض شروع به صحبت می کند. او می گوید: «خوب یادمه کسی که با صندلی منو زد ایلکر بود… اون بهم حمله کرد. خیلی ترسیده بودم اما بعدش خونه رو ترک کرد. وقتی چشامو باز کردم فکر کردم برگشته. نمیخواستم حتی ببخشمش که یهو یکی از پشت منو گرفت و بیهوشم کرد. بعد از اون تاریکی و سکوته… » هاله و ایرم با شنیدن این حرف که ایلکر، الا را به آن حال و روز در نیاورده خوشحال می شوند اما بهار که فکر می کند دخترش دوباره تحت تاثیر ایلکر است عصبانی می شود. الا ادامه میدهد: «من بوی ایلکر رو میشناسم. اون آدم بوی ایلکر رو نمیداد. حتی ایلکر یه بافت توسی تنش بود و تتوهایش تا مچ دستش اومده بود. اما اون ادم تتویی نداشت… »
ایلکر با امیدواری و خوشحالی که در چشمانش موج میزند به الا چشم میدوزد….
بعد از دادگاه، خانواده ایلگاز با خوشحالی شامپاین می نوشند و انگار که همه چیز به خوبی تمام شده جشن می گیرند اما هارون اصلا از این وضعیت راضی نیست و می گوید: «حرفای الا چیزیو عوض نکرد! چیو جشن میگیرین؟ مگه کسی که به الا با صندلی حمله کرد، ایلکر نبود؟ این واقعیت که اون یه آدم خشنه که یه دخترو کتک زده عوض نشد! » و با عصبانیت بلند می شود و قبل از رفتن به ایرم می گوید: «دخترم خوب چشماتو باز کن! اون آدمی که شبا باهاش میخوابی، همونیه که با خشونت تمام اون دخترو کتک زده! »
داستان کامل قسمت پانزدهم سریال ترکی معصومیت
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |