داستان کامل قسمت ۱۰ سریال ترکی شرافت

۰ زمان تقریبی مطالعه 3 دقیقه

داستان کامل قسمت ۱۰ سریال ترکی شرافت همچنین به همراه جزئیات خلاصه داستان سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi قسمت ۱۰ را در این مطلب مطالعه کنید. این سریال محصول کانال D تلویزیون ترکیه در ژانر درام ساخته شده است. «شرافت» در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ به مدت شش سال فیلمبرداری و تهیه شده است . قسمت آخر سریال شرافت در ۱۷ ماه مه ۲۰۱۵ از کانال D پخش گردید. کارگردانی این سریال را آلتان دونمز (Altan Dönmez) بر عهده داشته و زندگی دو برادر جوان را روایت می کند.

امیر به همراه مته به رستوران می رود. امیر برای مته تعریف میکند که از سیبل جدا شده و سیبل با مردی به نام بورا تورالی دوست شده است. مته وقتی این اسم را می شنود به میزی دیگر اشاره کرده و میگوید بورا آنجاست. امیر میبیند که بورا به همراه سیبل به رستوران آمده. کمی بعد، پدر بورا به رستوران می آید و بورا با دیدن او هول می شود ‌و از سیبل می خواهد بروند. سیبل از اینکه بورا نمیخواهد پدرش او را ببیند ناراحت شده و با حالت قهر می رود.

کمی بعد، پدر مته آمده و با دیدن امیر به او پیشنهاد کار در شرکت خودشان را می‌دهد، اما امیر میگوید که فعلا در شرکت دیگری مشغول به کار است. نیمه شب در خانه دریا، مادرش که مریض است خوابیده و دریا نیز به اتاقش رفته. نا پدری او که مست است به اتاقش آمده و به او حمله می‌کند. دریا سریع فرار کرده و به کوچه می آید. امیر که در حل برگشتن به خانه بود، او را در آن حال میبیند و به خانه می برد. دریا با گریه میگوید که ناپدری اش قصد تجاوز به او را داشته.

امیر و ایگیت عصبی می شوند و دریا را شب آنجا نگه می دارند. صبح روز بعد ناپدری دریا دنبال او می آید، اما ایگیت و امیر او را به شدت کتک زده و از خانه بیرون می‌کنند. دریا از آنها تشکر میکند و کمی آرام می شود. امیر به دریا اصرار میکند که در خانه آنها بماند اما دریا میگوید که دیگران حرف در می آورند و چون بین او و ایگیت چیزی بوده، شاید او خوشش نیاید. امیر از اینکه بین آنها چیزی بوده و او خبر نداشته متعحب می شود. وقتی ایگیت و امیر سر کار می روند، سیبل دریا را از پنجره می بیند و پیش او می رود. دریا ماجرا را برای او تعریف میکند. کبری نیز وقتی از پنجره خانه ایگیت و امیر، دریا را میبیند متعجب و عصبی می شود.

دریا و سیبل به پانسیون نزدیک محله رفته و دریا که دیگر نمی‌خواهد به خانه برگردد، یک اتاق اجاره می کند. کبری در محله آنها را می ببیند و علت رفتن دریا به خانه ایگیت را می پرسد. دریا عصبی شده و با او بحث میکند. در خانه، امیر از ایگیت در مورد دریا می پرسد. ایگیت میگوید که چیز جدی نبوده و تمام شده. امیر به ایگیت هشدار میدهد که بخاطر اذیت کردن اسدالله خان با کبری نباشد. او همچنین در مورد اینکه او با دختر دیگری بوده یا علاقه دارد سوال میکند اما ایگیت چیزی نمی‌گوید. شب، بورا دم در خانه سیبل آمده و با اصرار ‌ توضیح با او آشتی میکند.

آنها به کلوب می روند. ایگیت و سلیم و امره نیز در کلوب هستند و وقتی سیبل و بورا را می بینند، با بورا بحثشان شده و دعوا می‌کنند. ایگیت سیبل را بیرون میکشد تا بین دعوا نباشد. او عاشقانه به سیبل نگاه کرده و سپس می رود. صبح، دریا به خانه امیر آمده و برای آنها شیرینی آورده است. او با امیر در مورد سیبل صحبت میکند و میگوید که سیبل راهش را انتخاب کرده است و دیگر به او فکر نکند. او همچنین میگوید که امیر خیلی پسر پاک و خوبی است.