سریالسریال خارجی

داستان کامل قسمت ۳ سریال ترکی شرافت

داستان کامل قسمت ۳ سریال ترکی شرافت همچنین به همراه جزئیات خلاصه داستان سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi قسمت ۳ را در این مطلب مطالعه کنید. این سریال محصول کانال D تلویزیون ترکیه در ژانر درام ساخته شده است. «شرافت» در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ به مدت شش سال فیلمبرداری و تهیه شده است . قسمت آخر سریال شرافت در ۱۷ ماه مه ۲۰۱۵ از کانال D پخش گردید. کارگردانی این سریال را آلتان دونمز (Altan Dönmez) بر عهده داشته و زندگی دو برادر جوان را روایت می کند.

قسمت ۳ سریال ترکی شرافت
قسمت ۳ سریال ترکی شرافت

بعد از دزدی، ایگیت و سلیم و امره مشغول تقسیم اموال می شوند. ایگیت یک جواهر بزرگ را که خودش از صندوق برداشته بود را گرفته و چیز دیگری نمیخواهد. آنها به او پول نیز می‌دهند، اما ایگیت همه پول را قبول نمیکند. صبح روز بعد، ایگیت در محله سر راه سیبل قرار گرفته و به سمتش می رود. سیبل که از ایگیت خوشش نمی آید و از جلب توجه های او اذیت می شود به او اهمیت نمی‌دهد. ایگیت جواهر را در آورده و جلوی او می‌گیرد. سیبل با دیدن جواهر شوکه می شود و میگوید «تو اینو دزدیدی؟ می‌دونی قیمتش چقدره؟».

ایگیت با اعتماد به نفس می گوید که این جواهر خودش است . سیبل با حرص از کنار او می رود و آن را نمیگیرد. او به خانه رفته و کتابی را که شب قبل، امیر در بالکن در حال خواندن بود را میخواند. مادرش از اینکه سیبل کتابخوان شده متعجب می شود. اسدالله خان، کبری را بخاطر داشتن مجله ی مد که عکس زنان با لباس باز داخل آن است، با کتک و آبرو ریزی از مغازه اش بیرون انداخته و به خانه می کشاند. کبری شرمنده شده و گریه میکند. امیر این صحنه را دیده و عصبی می شود. شب، زلیخا و حسن به رستوران می روند. آنها از ایام گذشته یاد کرده و از اینکه در حال پیشرفت و تغییر در زندگی خود هستند خوشحالند.

ایگیت به همراه سلیم و امره به یک کلوب گران قیمت می روند. آنها از دور، اسدالله خان را همراه با یک زن می بینند. سلیم میگوید که او فقط برای دخترش سختگیر است اما خودش همیشه اینجاست. ایگیت متوجه می شود زنی که همراه اوست همان کسی است که چند روز پیش مقابل او نگه داشته بود، اما او بخاطر اینکه ماشین ایگیت مدل پایین بود به او بها نداده بود. ایگیت شب به همراه آن زن که فاحشه است می‌خوابد. او به رویش می آورد که آن زن بخاطر پول او را تحقیر کرده بود، سپس آن جواهر گرانقیمت را او به میدهد.

صبح، حسن با خوشحالی به مغازه می رود اما میبیند که تپچمام طلاها دزدیده شده و مغازه خالی است. او شوکه می شود و سریع به کلانتری می رود. طبق گزارشات، دوربین ها دستکاری شده و چیزی ضبط نشده است و هیچ اثر انگشتی نیز به جا نمانده. او با درماندگی پیش وکیل می رود. او سپس پیش اسدالله خان می رود و موضوع دزدی را به او میگوید و از او برای پرداخت بدهی مهلت میخواهد. اسدالله خان با خونسردی میگوید که مسائل کاری سر جای خود است و او باید در زمان موعود پول را به او پرداخت کند. حسن میگوید که حتما کار خود اسداله خان بوده زیرا او از شنیدن خبر تعجب نکرد و همچنین با او مدارا نمیکند.

آنها با یکدیگر بحث کرده و حسن به خانه می رود. همگی در خانه با شنیدن این خبر ناراحت شده اند. زلیخا به حسن سرکوفت می زند و او را مقصر و بی عرضه میداند. حسن به او حق میدهد و حرفی مقابل او ندارد. او از خانه بیرون می رود و به امیر میگوید که میخواهد کمی تنها باشد و از او میخواهد که مراقب مادرش باشد. بعد از رفتن حسن، زلخیا نگران شده و نیمه شب به همراه پسرها به مغازه دنبال حسن می رود. آنها از دیدن صحنه دار زدن حسن وسط مغازه شوکه می شوند. در مراسم خاکسپاری حسن، امیر که به نامیک شک کرده و او را مقصر میداند، به او بد نگاه میکند و او را زیر نظر دارد.

نامیک عذاب وجدان گرفته اما اسدالله خان او را تهدید میکند که حواسش را جمع کند. بعد از مراسم، امیر پیش نامیک رفته و با او بحث میکند. او میگوید که نامیک مقصر مرگ پدرش است و او را کتک می زند. اسداله خان جلو آمده و آنها را جدا می کند. خانواده برادر حسن برای مراسم او از روستا آمده اند. برادر حسن اصرار دارد که آنها باید به روستا برگردند، اما آنها قبول ندارد و می‌خواهند همانجا بمانند. شب اسدالله خان به دیدن نهاد خان، رئیس خود که از گردن کلفتان محل و سر کرده مافیاست می رود و در مورد وضعیت بدهی حسن بعد از مرگ او سوال میکند. نهاد خان میگوید که مرگ حسن ارتباطی به او ندارد و هر طور شده قبل از اینکه آنها از نقشه بویی ببرند، باید از خانواده او پول بگیرند.


خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi


⇐ مطالب بیشتر در لینک های سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید، سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا