داستان کامل قسمت ۴۷ سریال ترکی لروکس

در کافه بوراک پنهانی از لروکس میخواهد که همراه او زودتر بیاید. او به لروکس میگوید که به خانه ای که قرار است به مروه و بورا بدهد بروند و آنجا را تمیز و مرتب کنند. لروکس قبول میکند و آنها به خانه می روند و مشغول تمیز کردن و خرید وسایل جدید و لازم می شوند و خانه را مرتب و آماده تحویل میکنند. دمیر در خانه بعد از رفتن آلارا، تنها نشسته و به اطرافش نگاه میکند. او از اینکه تمام وسایل و دکور خانه به سلیقه لروکس است عصبی شده و شروع به ریختن وسایل و تغییر و جابجایی میکند. او متوجه می شود که درب زیرزمین لروکس باز است.

.

برای همین کنجکاو شده و داخل می رود. دمیر به عکسها و تاریکخانه لروکس نگاه میکند. سپس دوربین را برداشته و عکسهای داخل آن را میبیند که همه آنها عکس‌هایی هستند که لروکس پنهانی از دمیر گرفته است. دمیر متعجب شده و با خودش فکر میکند که شاید حرف ودات درست باشد و لروکس واقعا عاشق او شده باشد. دمیر سعی دارد هر طور شده چهره واقعی لروکس را بشناسد. شب لروکس به خانه برمی‌گردد. او با عشق به دمیر نگاه میکند.‌دمیر بی اهمیت به او شب بخیر گفته و به اتاقش می رود.

.

لروکس تازه متوجه خانه شده و با عصبانیت فریاد میکشد دمیر سریع پایین می آید و از او میخواهد سر و صدا نکند. او توضیح میدهد که تمام وسایل خانه را جابجا و طبقه بندی کرده تا هرکس قسمت خودش را داشته باشد تا با یکدیگر زیاد روبرو نشوند.لروکس با عصبانیت به اتاقش می رود. صبح، لروکس به همراه مروه و آیدا به ساحل می رود. او بالاخره مقابل آنها اعتراف میکند که عاشق دمیر شده است. مروه و آیدا بخاطر حرص و دعواهای دمیر و لروکس از شنیدن این حرف جا میخورند. لروکس در مورد احساساتش به آنها میگوید و سپس میگوید که دمیر از وقتی متوجه شده که مروه و آیدا از همخانه بودن آنها خبر دارند، از او فاصله گرفته است.

.

مروه ناگهان یاد مکالمه دیروز خودش و دمیر افتاده و با ناراحتی به لروکس میگوید که با تصور اینکه دمیر خودش همه چیز را میداند،روز گذشته در مورد همه چیز از جمله عملیات چیتا و نقشه عاشق کردن دمیر به او گفته است. لروکس شوکه و ناراحت شده و سریع می رود. مروه از کار خود ناراحت شده و خودش را مقصر میداند. در شرکت، وکیل آقا ییلدیریم خبر میدهد که میخواهند قرارداد را فسخ کنند. دمیر عصبی شده و میخواهد با آقا ییلدیریم صحبت کند، اما او حاضر به صحبت مستقیم با دمیر نیست. همان لحظه بوراک و پدرش به شرکت آمده و به اتاق دمیر می روند.کمی بعد، آنها همگی بیرون آمده و بچه های شرکت را جمع می‌کنند.

.

پدر بوراک به همه توضیح میدهد که از این به بعد شرکت به دو بخش منتقل کاری تقسیم شدن و هر بخش مدیر خودش را دارد. و بوراک نیز مدیر بخش دیگر می شود. بعد از رفتن پدر بوراک، لروکس به اتاق دمیر می رود. او پاکتی به دمیر داده و دمیر وقتی آن را باز میکند، برگه استعفای لروکس را می‌بیند. لروکس با ذوق میگوید که رییس شرکتش ممنوعیت عشقی گذاشته و او نیز عاشق رئیس شده، برای همین استعفا می‌دهد. دمیر با تعجب به او خیره می شود‌.