داستان کامل قسمت ۶۰ سریال ترکی لروکس

ایلول از دیدن دمیر و آیدا که دست در دست یکدیگر به سمت میز می آیند، شوکه شده و به آنها خیره می شود. لروکس از ایلول و بوراک میخواهد که سر میز آنها بنشینند، اما ایلول میگوید که خودشان میز رزرو کرده اند و در واقع چون شوکه شده نمیخواهد سر میز دمیر باشد. ایلول سر میز خود مدام به دمیر خیره می شود‌. دمیر نیز از وقتی ایلول می آید کمی پکر می شود. کمی بعد، به خواست دمیر همه بلند شده و به خانه‌هایشان می روند.

وقتی دمیر و لروکس، آیدا را می رسانند، ابراهیم از پشت سر با موتور آمده و برای بدرقه آیدا به او دسته گلی میدهد. آیدا تشکر کرده اما به عمد او را به خانه دعوت نمیکند و میگوید که هنوز هم به خانه یکدیگر نباید بروند، زیرا ابراهیم او را به دوستانش معرفی نکرده است . او که قرار است با مروه به آنتالیا برود، از ابراهیم خداحافظی میکند. مروه در خانه، ناراحت نشسته است. او برای آیدا تعریف میکند که با مادرش صحبت کرده و او گفته که هنوز هم پدرش حاضر به قبول کردن مروه نیست و شرایط خوبی در خانه شان نیست‌‌. آیدا او را دلداری میدهد و میگوید که با گذر زمان خانواده اش با او کنار می آیند و آشتی میکنند.

سپس مروه از آیدا میخواهد که جزییات بیرون رفتنشان را برای او تعریف کند. در خانه دمیر که پکر است، تصمیم می‌گیرد علت را به لروکس بگوید. او به لروکس میگوید که باید چیزی در مورد گذشته اش به او بگوید. لروکس میگوید که متوجه است که از دیروز او ناراحت است و مشکلی دارد، اما هیچ حرفی از گذشته دمیر نمیخواهد بشنود، زیرا از این میترسد که دمیر بخواهد حرفی از جدایی بزند و او را ترک کند. دمیر که میبیند لروکس نگران و ناراحت است دیگر به او چیزی نمی‌گوید و منصرف می شود. لروکس به اتاق خودش می رود تا بخوابد ، او که خوابش نمی‌برد، کمی بعد پیش دمیر می آید.

او به دمیر میگوید که آماده شنیدن حرفهای اوست. ‌دمیر که از گفتن موضوع پشیمان شده، میگوید که مسأله مهمی نبوده و بحث را تمام می کند. ایلول در خانه مشغول تحقیق در مورد آیدا است، زیرا فکر میکند که او دوست دختر دمیر است. او عکسی از خودش و دمیر بین کتاب پیدا میکند و به آن نگاه میکند، و با خودش فکر میکند که دمیر و آیدا اصلا به هم نمی آیند. او با دیدن عکس یاد خاطرات عاشقانه گذشته خودش و دمیر می افتد. در خانه، لروکس از دمیر میخواهد که با یکدیگر فیلم ترسناک ببینند.

دمیر قبول میکند تا وقتی میخواهند فیلم را شروع کنند لروکس خوابش می برد. دمیر پتویی روی او میکشد و خودش نیز می خوابد. صبح, لروکس دوباره هنگام ورزش کردن دمیر پیش او می رود و سعی دارد ادای او را در بیاورد. سر میز صبحانه، لروکس مجله مصاحبه دمیر را میخواند و از دیدن عکس دمیر لذت می برد. در خانه ایلول در حال تمرین ورزش بوکس است. او یاد روزهایی می افتد که با دمیر تمرین می‌کرد.او نیز به مجله مصاحبه دمیر نگاه میکند و به عکس دمیز خیره می شود.

در شرکت، فرخ در حال حرف زدن با بوراک است. او علت آوردن ایلول توسط بوراک را درک نمیکند. بوراک برای او توضیح میدهد که با آمدن ایلول، یا او و دمیر دوباره به یکدیگر برمیگردند و یا بخاطر پرت شدن حواس دمیر ، او در شرکت اشتباهی مرتکب می شود و آن زمان بوراک وارد عمل شده و خودش را نشان میدهد. او مطمئن است که یکی از این اتفاقات خواهد افتاد و برای چنین چیزی صبر میکند.