داستان کامل قسمت ۶۸ سریال ترکی کلاغ
داستان کامل قسمت ۶۸ سریال ترکی کلاغ kuzgun به همراه ماجرای این قسمت از سریال در این مطلب همچنین خلاصه داستان سریال کلاغ سیاه قسمت ۶۸ / بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.
آن شب کوزگون زیر درخت قدیمی به یاد دیلا به حلقه ازدواج شان نگاه میکند. فرمان از دیلا چیزی درمورد کوزگون نمیپرسد و به حریم خصوصی دیلا احترام میگذارد. دیلا دیگر نمیخواهد در خانه پنهان شود و زندگی عادی را شروع کند. فرمان به یاد روزی میافتد که دیلا به خودش تیر زده بود و پس از جراحی، دکتر اعتقاد داشت که زنده بودن دیلا یک معجزه است زیرا تیر قلب دیلا را زخمی کرده. فرمان این معجزه را به فال نیک میگیرد و دیلا را تنها نمیگذارد.
آن روز علی نیز راهی بیمارستان شده بود زیرا بوسیله فسون زخمی شده و خود فسون نیز مرده بود. شریک های بهرام برای کشتن دیلا به بیمارستان میآیند اما فرمان او را نجات میدهد. از آن روز او از دیلا مراقبت کرده است. صبح روز بعد، دیلا خواب میبیند که کوزگون کنارش نشسته و میگوید:« از روی لجبازی با من داری ازدواج میکنی. اما من هیچوقت ولت نمیکنم.» ناگهان دیلا از خواب میپرد. کوزگون تا صبح زیر درخت نشسته است که خبر حمله به بچه های محله شان را میشنود. گویی علی و شرمین نقشه خود را اجرا کرده اند. آنها میخواهند کوزگون فکر کند عامل این حمله فرمان است تا جرقه ای برای شروع یک جنگ بزنند.
خیلی از پسرهایی که تحت مراقبت کوزگون بودند دستگیر شده اند. کوزگون که عصبانی ست، خیال میکند این یک پیام از طرف فرمان است و به سراغش میرود. نسه به مزار خواهرش رفته و از رازش حرف میزند. اگر کوزگون این راز را بداند فرمان را زنده نخواهد گذاشت. او به این فکر میکند که چطور جلوی درگیری بین کوزگون و فرمان را بگیرد. فرمان و دیلا به شرکت میروند و در مورد زمین ها جلسه میگذارند. تا اینکه کوزگون سر میرسد و دیلا آنجا را ترک میکند. کوزگون تیکه میاندازد که دیلا دارد فرار میکند.
پس از اینکه کوزگون با فرمان تنها شد، میخواهد از او حساب پس بگیرد. فرمان که کاری نکرده با خونسردی حرفش را میزند اما کوزگون باور نمیکند. فرمان میگوید:« بهت گفتم از دیلا دورباش. اما روز نامزدیم اونو با خودت بردی. اینو بدون اگه جلوی راهم سنگ بندازی من هم همینکارو میکنم.» کوزگون با حرص و عصبانیت از شرکت بیرون میآید و میخواهد اینکار فرمان را تلافی کند. دیلا در آسانسور دوباره به کوزگون میگوید که فراموشش کند. دیلا و فرمان قرار است تا چهل روز دیگر ازدواج کنند. کوزگون سراغ پیرمردی میرود که صاحب زمین ارزشمندی ست و شرکت فرمان کوروغلو تقاضای همکاری دارد. او پیرمرد را راضی میکند و وکالت او را میگیرد تا کارهایش را انجام دهد.
بدین ترتیب شریک فرمان میشود و میتواند سر راهش سنگ بیندازد. فرمان و دیلا و علی که از موضوع خبر ندارند، از گرفتن آن زمین خوشحال هستند. تا اینکه دیلا برگه ها را چک میکند و نام آکچا را آنجا میبیند. نامی که کوزگون در دوران تنهایی اش روی خود گذاشته بود. ناگهان کوزگون سر میزند و خود را شریک جدید فرمان مینامد. فرمان با خونسردی می گوید که کوزگون نمیتواند در مدیریت دخالت کند اما کوزگون کتاب قانون تجارت را روی میز میاندازد و فرمان را مسخره میکند زیرا در قانون تجارت حق را کوزگون است.
همچنین بخوانید:
داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun
بیوگرافی بازیگران در سریال ترکی کلاغ سیاه + معرفی نقش ها
⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه ، سریال ترکی عاشقانه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |