در کدام سریال های شبکه خانگی مثلث عشقی وجود دارد؟ + عکس و جزئیات
در کدام سریال های شبکه خانگی مثلث عشقی وجود دارد؟ بررسی موضوعات خط قرمزی در سریال ها و مجموعه های شبکه خانگی در این مطلب. این روزها نقش سریالهای شبکه نمایش خانگی در سبد مصرف کالاهای فرهنگی خانواده پررنگ تر از قبل شده است.
نکته ای که این روزها مخاطبان این دست از آثار را به شدت آزار می دهد، موضوع عدم نظارت بر تولید و محتوای سریالهایی است که در شبکه نمایش خانگی تولید می شوند و هر روز نیز این اوضاع بدتر می شود.
سوالی که با هر دیدن هر قسمت از سریال های متنوع نمایش خانگی به ذهن مخاطب و خانوادهها خطور میکند این است که چه کسی یا کسانی وظیفه نظارت بر محتوای تولیدی سریال های نمایش خانگی را به عهده دارند که نتیجه چیزی جز رها کردن محتوای این سریالها نیست؟ پشت پرده نظارت بر محتوای سریال ها چیست؟ این رویه عدم نظارت مسئولانه بر محتوای سریالهای نمایش خانگی از کی و چه زمانی آغاز شد و چه پیشینهای دارد؟
قصه پرتکرار سریال های ناتمام
حدود یک دهه پیش بود که مهران مدیری جلوی دوربین قهوه تلخ نشست و از مردم خواست تا این سریال را مجاز تهیه کنند و از نسخه های قاچاق شده و کپی استفاده نکنند.
البته این پیام در اصلاح مصرف مردم تاثیر بسیاری گذاشت اما خود این کارگردان که به رعایت قانون اهتمام ویژه ای داشت، قهوه تلخ را ناتمام گذاشت تا مردم دیگر به حرف های ستاره هایی که دوست دارند خیلی بها ندهند.
این تجربه بعدا در «ابله» کمال تبریزی نیز تکرار شد و این سریال علی رغم بهره گیری از چهره های مطرح به دلیل ضعف بسیار محتوا و فیلم نامه نیمه تمام رها شد و کسی هم پاسخی برای دلیل این اتفاق نداد. سال گذشته سریال «رقص روی شیشه» نیز با حضور بهرام رادان، مهتاب کرامتی، امیر آقایی و … ساخته شد.
اثری که در ابتدا قرار بود در ۲۴ قسمت ساخته شود اما عدم پرداخت مطالبات عوامل کار را به جایی رساند که بازیگران قید حضور در جلوی دوربین را زدند و کار پس از ۱۲ قسمت به شیوه کارگردان به پایان رسید!
ترویج بی بند و باری و عشق های مثلثی
ترویج بی بندوباری ها و تصویرسازی بر مبنای عشق مثلثی یکی از مهمترین ابزاری است که این روزها آثار عرضه شده در شبکه نماش خانگی از آن برای جذب بیشتر مخاطب استفاده میکنند.
روابط بدون چارچوب و خارج از قاعده از جمله مسائلی است که حتی مخاطبان را هم سردرگم کرده که آیا می توانند این آثار را همراه با فرزندانشان تماشا کنند یا خیر. یکی از این سریالها «ممنوعه» بود که همه ممنوعه ها را با خود به همراه داشت!
زمانی که قسمت نخست سریال عرضه شد، موج گسترده رسانهای برای توقف سریال بهراه افتاد. استفاده علنی کوکائین مقابل دوربین و معرفی یک گروه مختلط از دختران و پسران که با روشی شبیه «کارتی پارتی»، پارتنر جنسی خود را انتخاب میکنند، از نشانههای نمایشی ممنوعی بود که در این سریال استفاده شد.
نقطه اوج این مثلث را شاید بتوان در سریال شهرزاد جستجو کرد. جایی که شهرزاد بین قباد و فرهاد گیر افتاده بود و هربار بخشی از عمرش را با عشق به دیگری سپری می کرد و ماجرا تا جایی پیش رفت که دیگر برای مخاطب زردپسند هم خیلی جذاب نبود.
«نهنگ آبی» و «کرگدن» هم ۲ سریال دیگر بودند که با همین شمایل و با چاشنی خشونت، مافیا و قصه نافرجام مخاطب را گیج و گنگ رها کردند.
یکی دیگر از سریالهایی که از قافله عشق های مثلثی عقب نماند، سریال «مانکن» به کارگردانی حسین سهیلی زاده بود. این سریال با ادغام عشق، خیانت و مافیا تلاش کردند مخاطب را به نفع خود پای شبکه نمایش خانگی بنشانند.
حالا هم در سریال «دل» این ماجرا به شکل اسفناکی روایت می شود. از یک سو مثلث عشقی میان رستا، آرش و رابی و از سوی دیگر مثلث عشقی آوا، رستا، آرش.
این مثلث های تو در توی عشقی تازه تا اینجای کار به تصویر کشیده شده و معلوم نیست تا پایان سریال چند مثلث و مربع دیگر از میان این «دل» بیرون بیاید.
اما این روزها مجموعه «همگناه» به کارگردانی مصطفی کیایی نیز با همین فرمان وارد گود شده است. سریالی پر از قصه های فرعی. به نحوی که هیچکدام از شخصیت های داستان فاقد یک قصه ممنوعه در زندگی خود نیستند!
قصه هایی که از روی دست ترکیه ای ها کپی شده اند
نکته ای که در میان این سریالها به چشم می آید، کپی برداریشان از روی سریال های ترکیه ای است. اما چرا کارگردان های ما به کپی برداری از این سریال ها روی آورده اند؟
ارائه تصاویر زیبا از لوکیشنها و اماکن زیبا و جذاب تاریخی و طبیعی، تکثر فرهنگی و قومی و پوششها و لهجهها، توجه به معماری، آشپزی و صنایع دستی و استفاده از هنرپیشههای جوان و زیبا از جمله عواملی بود که این سریال ها را بر سر زبان ها انداخت.
سریالهایی که اکثر آنها بالای ۱۰۰ قسمت دارند و از داستان های سطحی برخوردارند که بیشتر روایتگر عاشقانه هایی بر بستر خیانت، دروغ و تجاوز است.
رقابت برای تصویر هرچه بیشتر زندگی لاکچری!
قاعده دیگری که این روزها سریالهای نمایش خانگی از آن پیروی می کنند، نمایش زندگی های لاکچری است که شاید تنها یک درصد از کل جامعه ما به آن دسترسی داشته باشند.
در این سریالها خبری از خانه های ۵۰ یا ۱۰۰ متری نیست. همه ویلاهای آنچنانی دارند و پولهایشان از پارو بالا می رود. ماشین های میلیاردی سوار می شوند و هیچ دغدغه فردی یا اجتماعی به جز خیانت، کشیدن مواد، نوشیدن مشروبات الکی و عشق جداشده ندارند.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |