سریالسریال خارجی

سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۱۰ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۱۰ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.

بتول با کلافگی پیش عبدالقدیر می رود و با کلافگی می گوید بسته ای از طرف دمیر آمده و این روزها سر و کله خودش هم پیدا می شود. عبدالقدیر از بتول می خواهد قوی باشد و همه چیز را به او بسپرد و مشکلی پیش نمیاید.

در عمارت صحنیه و لطفیه مشغول انجام دادن کارهای مراسم ختنه سرون هستند. فکرت و چتین به سوریه می رسند و فکرت از هتل با عمارت تماس می گیرد. او از لطفیه حال زلیخا را می پرسد و بعد که متوجه می شود زلیخا ان وقت شب بیرون است نگران می شود. لطفیه به او می فهماند که نباید در کارهای زلیخا دخالت کنند.

تکین می گوید دمیر زلیخا و بچه هایش را به او امانت داده است. زلیخا به همراه مهمت کارا به کلاب شهر می رود و در مورد مراسم ختنه سرون صحبت می کنند.

کمی بعد بتول هم به آن ها می پیوندد و همه اهالی در کلاب شهر به زلیخا و مهمت نگاه می کنند و با هم پچ پچ می کنند. بعد از رفتن مهمت بتول در مورد ارجان با زلیخا صحبت می کند و او را مناسب کار نمی داند.

زلیخا می گوید ارجان کارمند مورد اعتماد ان هاست. مهمت کارا به تعمیرگاه عبدالقدیر می رود و عبدالقدیر در مورد برگشتن دمیر صحبت می کند. مهمت می گوید این قضیه مشکوک است و چنین چیزی مشکوک است و یک جای کار ایراد دارد.

روز بعد صحنیه و لطفیه برای کارهای مراسم ختنه سرون به محله کپر نشین ها می روند. شرمین از قبل به ان جا رفته و مشغول سخنرانی است. صحنیه با دیدن شرمین عصبانی می شود و می گوید او ان جا چکار دارد و شرمین خودش را یامان و صاحب اختیار می داند و از صحنیه می خواهد دخالت نکند.

صحنیه عصبانی می شود و می گوید کارهای مراسم ب او ربطی ندارد و ان ها با هم دعوا می کنند. لطفیه سعی دارد صحنیه را ارام کند و او را بر می گرداند. در سوریه چتین و فکرت پیش دوست فکرت می روند و همه چیز را در مورد دمیر برایش تعریف می کنند و از او می خواهد دمیر را پیدا کند.

شرمین جلوی عمارت با فسون مشغول صحبت در مورد مراسم و خودش را همه کاره می داند. صحنیه عصبی می شود و سوار ماشین می شود و دنده عقب به شرمین می زند و تظاهر می کند شرمین را ندیده و ابراز ناراحتی می کند.

در ادامه می خوانید:

خلاصه داستان قسمت ۴۱۱ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا