سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی گودال | سریال گودال قسمت ۱۲۱

داستان کامل قسمت ۱۲۱ سریال ترکی گودال Çukur به همراه جزئیات و خلاصه داستان سریال ترکی چوکور (گودال) قسمت ۱۲۱ را در این مطلب بخوانید. ساخت سریال گودال از سال ۲۰۱۷ آغاز شده است. این سریال در ۳ فصل پخش می شود. بر طبق آنچه برخی از رسانه های هنری ترکیه منتشر کرده اند. سریال گودال محصول Ay Yapim است که از شبکه شو تی وی و شبکه ماه تی وی به زبان فارسی پخش می شود. این سریال محصول سال ۲۰۱۷ کشور ترکیه است و در ژانر درام و اکشن ساخته شده است. از بازیگران شاخص این سریال می توان به آرای بولوت اینملی اشاره کرد که قبلا در سریال روزی روزگاری، نفوذی و حریم سلطان ایفای نقش کرده است.

قسمت ۱۲۱ سریال ترکی گودال
قسمت ۱۲۱ سریال ترکی گودا

خلاصه داستان قسمت ۱۲۱ سریال ترکی گودال

یاماچ و بقیه همچنان خانه قاضی صیف الدین را زیر نظر دارند و مشخص است که همگی کلافه شده اند. وارتلو می گوید: «از دور که نگاه میکنی غیرممکن به نظر میرسه. ولی وقتی بهش نزدیک میشی نقطه ضعف هاش معلوم میشه.. » بعد هم همراه مدد جلوتر می رود تا همه چیز را بررسی کند. چتو و جومالی همچنان در انباری زندانی هستند و از طریق لوله کمی با هم حرف می زنند. جومالی به او می گوید: «من آدم این کاره م. مثل خودشون. نمیذارم به یه تار موت آسیب برسه. » چتو می خندد و می گوید: «من مو ندارم!! ولی نگران نباش من خودمم این کاره م. » جومالی در حال بررسی همه چیز است که درون جعبه ای طناب پیدا می کند.
جلاسون مته را به بیمارستان می رساند و بعد هم چون به شخصی به اسم مصطفی قول داده بود ماشین را برایش بیاورد و نتوانسته بود مصطفی یکی از افراد او را حسابی کتک می زند و بعد هم از جلاسون می خواهد به دیدنش برود. جلاسون خودش را به نمایشگاه ماشین او می رساند و مصطفی خان بدون مقدمه می گوید: «من عکسای ماشینی که قرار بود بهم تحویل بدین رو به مشتری نشون دادم و اون پول ماشینو برام آورد. حالا که از ماشین خبری نیست من این پولو چیکار کنم؟ میتونم هم برگردونمش ولی باید یا طحالم رو بهش بدم یا کلیه ای چیزی! » او جلاسون را تهدید می کند و از او می خواهد که زودتر ماشین را برایش پیدا کند و بیاورد.

مدد بعد از بررسی آن خانه از نزدیک رو به همه می کند و می گوید که پشت خانه کلبه ای وجود دارد که کسی هم به کلبه کاری ندارد. و احتمال زیاد از آن کلبه به خانه تونلی وجود دارد. یاماچ مدت زیادی را فکر می کند و بعد هم همراه وارتلو سراغ رشید فضل الله می رود و دارویی که باعث دل درد می شود را روی میز او می گذارد و بعد هم از او می خواهد که آن را در لیوان یکی از مهمان ها بریزد. رشید می گوید: «من گفته بودم منو قاطی چیزی نکنین. » یاماج و وارتلو سعی می کنند هرطور شده او را راضی کنند تا بتوانند به طریقی داخل خانه بشوند. خدیجه و آکشین هنوز هم در خانه عایشه هستند. خدیجه هنوز به خودش نیامده و از آتش سوزی خانه هم خبر ندارد. او سراغ آکشین می رود و از او سراغ البوم بچه هایش را می گیرد. عایشه برایش توضیح می دهد که خانه سوخته است. خدیجه دیوانه شده و می خواهد آکشین را حسابی کتک بزند اما عایشه جلویش را می گیرد و مشت ها به سر و صورت خودش می خورد. جلاسون سر می رسد و مادرش را کنار می کشد. خدیجه به شدت گریه می کند و از جلاسون می خواهد که چیزی از پسرهایش را پیدا کند تا به ان دلگرم باشد. جلاسون او را به خانه سوخته می برد و خدیجه فقط می تواند تیله ای را پیدا کند. جلاسون او را به خانه عایشه برمی گرداند و بعد هم در دستشویی به شدت گریه می کند. کاراجا از پشت در صدای او را می شنود و چشمانش پر می شود.

جومالی در انباری به دروغ وانمود می کند که با گوشی تلفن مشغول صحبت با کسی است. نگهبان ها سر می رسند و کمی با او درگیر می شوند. در همین حین جومالی گوشی یکی از آنها را برمیدارد و بعد هم به شماره یاماچ فکر می کند تا بتواند به او زنگ بزند. او بعد از چند بار تلاش بالاخره موفق می شود شماره یاماچ را بگیرد. یاماچ با شنیدن صدای او متعجب می شود و از او می پرسد که کجاست و جومالی جواب میدهد: «ته جهنمم. آدما منو گرفتن و یه جایی حبسم کردن. یه جایی شبیه کارخونه ی متروکه س. » جومالی وقتی می بیند که نمی تواند توضیح بیشتری بدهد تا انها بتوانند او را پیدا کند می گوید قطع کند تا خودش راهی پیدا کند. یاماچ هم سراغ علیچو می رود. کمی بعد دوباره گوشی یاماچ زنگ می خورد و جومالی می گوید که بالای پشت بام رفته اما جایی را نمیشناسد و کلی هم نگهبان مسلح آن پایین هستند. او کمی نشانی در مورد ساختمان های اطراف به آنها می دهد و می گوید که پرچم گودال را هم روی پشت بام نصب کرده است! علیچو قول می دهد که پیدایش کند. ماحسون هم افرادش را جمع کرده و آنها را آماده می کند تا به خانه قاضی حمله کنند. او می گوید که شلیک آزاد است و هرکس از برادرها هم زخمی و کشته شد را باید در آخر برگردانند. او اضافه می کند: «حتی به زن ها و بچه ها هم شلیک کنین چون اگه نکنین اونجوری برادرامونو از دست میدیم! » بعد هم عکس قاضی را به همه نشان می دهد و می گوید که تا او را نکشته اند حق ندارند برگردند. میتن به همراه کمال و مدد طبق نقشه، تصادفی الکی را صحنه سازی کرده اند تا آمبولانس که آمد آن را بدزدند. از طرفی هم رشید طبق خواست یاماچ دارو را در لیوان مهمان کناری اش می ریزد. او دچار دل پیچه می شود.


همچنین بخوانید:

داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گودال + معرفی بازیگران و نقش ها

 


⇐ برای خواندن موارد به روز شده بیشتر به لینک برچسب های سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکیه ای ، سریال های در حال پخش ترکیه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا