خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی دکتر خوب | سریال دکتر خوب قسمت ۱۹

داستان کامل قسمت ۱۹ سریال ترکی دکتر خوب به همراه خلاصه ای از جزئیات و ماجرای خواندنی سریال ترکی Mucize Doktor در قسمت ۱۹ را اینجا بخوانید. سریال ترکی دکتر خوب محصول سال ۲۰۱۹ کشور ترکیه به کارگردانی یوسف پیرهاسان می باشد که از شبکه فاکس تی وی ترکیه پخش شده است. کارگردانان این سریال Yusuf Pirhasan  و Aytac Cicek هستند. سریال دکتر معجزه در ژانری درام و پزشکی به تهیه کنندگی فاروک بیهان است.

نازلی تحت تاثیر قرار گرفته و تصمیم می‌گیرد به علی کمک کند.‌او به اتاق کرم رفته و پنهانی و با همکاری او، از او نمونه میگیرد و آن را برای آزمایش می فرستد. عادل و دمیر برای انجام عمل جراحی حسین به اتاق عمل می روند. دمیر به حرفهای حسین فکر میکند که از پسرش بخاطر رفتن به آمریکا دلخور بود و دمیر از پسرش خواسته بود تا دل پدرش را به دست بیاورد. فرمان پیش علی رفته و بخاطر کارهای او با او دعوا میکند و از او میخواهد به خانه برود و امروز کار نکند. بعد از عمل حسین و به هوش آمدن او، پسرش پیش او رفته و می‌گوید که دروغ گفته و در آمریکا نبوده است. او میگوید بخاطر آشنایی با یک دختر و کلاهبرداری او پول‌هایش را از دست داده و سپس به ترکیه برگشته و در یک کشتی مشغول کار شده و با دختری آشنا شده بود. سپس می‌گوید که دلیل دوری کردن او، اخلاق پدرش بوده است. او ابراز پشیمانی کرده و با گریه حسین را بغل میکند. نازلی نتیجه آزمایش کرم را میگیرد و متوجه می شود که حدس علی درست بوده است. او به شدت خوشحال شده و سریع به سمت خانه علی می رود. علی در خانه روی زمین نشسته و مدام با یک توپ بازی میکند.

نازلی پشت در از او میخواهد که در را باز کند اما علی نمیخواهد او را ببیند. نازلی نتیجه آزمایش را پشت در میگذارد و از علی میخواهد آن را ببیند و سپس می رود.‌علی کمی بعد سراغ نامه می رود و با خواندن آن شوکه و خوشحال می شود. صبح روز بعد علی نتیجه آزمایش را به فرمان نشان میدهد و میگوید که کرم نمی‌میرد. فرمان نیز متعجب و خوشحال می شود . علی پیش خانواده کرم رفته و موضوع را میگوید. آنها نیز به شدت خوشحال شده و اسم شوق می ریزند. کیویلجیم در بوفه، به بلیز بخاطر دروغ فرمان طعنه می زند. بلیز عصبی شده و از روی حرص به درپق میگوید که فرمان به او پیشنهاد ازدواج داده و روز قبل برای انجام کارهای ازدواج مرخصی گرفته بود. او از کیویلجیم میخواهد که این موضوع بین خودشان بماند. کیویلجیم با شنیدن این حرف شوکه شده و عصبی می شود. او بعد از رفتن بلیز، در این مورد زیر لب صحبت کرده و گولین که پیش او بوده این حرف را شنیده و سریع بین دیگران پخش میکند. نازلی با شنیدن این خبر ناراحت شده و گوشه کتابخانه گریه میکند او به سمت آسانسور می رود و فرمان را می‌بیند. فرمان متوجه ناراحتی نازلی می شود و از او سوال میکند. نازلی با طعنه به او بابت ازدواج تبریک میگوید. فرمان شوکه شده و میگوید چنین چیزی حقیقت ندارد. نازلی خوشحال می شود و به خانه می رود.‌ علی بخاطر اینکه نازلی به او کمک کرده بود تا او خوشحال شود،تصمیم میگیرد نازلی را خوشحال کند. او در خانه وسایل پذیرایی را آماده کرده و نازلی را به خانه دعوت میکند و فیلم مورد علاقه او را برایش میگذارد. نازلی از این کار علی متعجب و غافلگیر شده و از او تشکر میکند. علی از کار خود احساس رضایت دارد.