ماجرای کامل قسمت هجدهم سریال آقازاده
سریال آقازاده در ژانر درام اجتماعی و سیاسی داستان یک آقازاده به نام نیما بحری امیر آقایی است که تخلفات اقتصادی مرتکب شده و یک مأمور به نام حامد تهرانی سینا مهراد که او هم یک آقازاده است، البته با خصوصیاتی کاملاً مخالف تلاش میکند تا دست نیما را رو کند.
در قسمت هجدهم سریال آقازاده دیدیم که نیما بحری با صحبت های وکلیش و پدرش تصمیم می گیرد که از ایران برود و برای مدتی گم و گور بشود، اما قبل از آن از وکلیش می خواهد که تمام چک های راضیه مانلی سابق را به اجرا بگذارد و کل کارها را به شهنام بسپارد که به طرز افتصاح و آبرو برانه ای این اتفاق بیافتد.
دکتر پدر نیما وقتی از خانه نیما بیرون می آید با عصبانیت راننده اش را می فرستد برود و خودش به سراغ حاج حسن می رود تا با او صحبت کند که طبق معمول حاج حسن او و پسرش را سرزنش می کند که با این رویه نمی توانی پسرت و شرایط فعلی را کنترل کنی و که دکتر آب پاکی را روی دست حاج حسن می ریزد و به او می گوید به تنهایی نمی تواند شرایط پیش آمده را جمع کند و به کمک او نیاز دارد.
پس از حرف های شریفه خانم، مادر حامد، راضیه به خانه نمی رود که حامد به او پیام می دهد که اگر برنگردی هیچ کاری از من برنمی آید و نمی توانم کاری انجام دهم که موفق می شود راضیه را به خانه برگرداند.
حامد به همراه پدرش به مسجد می روند که به خاطر بی آبرویی پیش آمده هیچ کس دیگر آن ها را قبول ندارد و از آن ها دوری می کنند، همچنین مردم نیز با دیدن مادرش شروع به پچ پچ کردن می کنند.
یک مرد که شرخر است با چک های مانلی سابق و راضیه فعلی به در خانه آن ها می رود و با آبرو ریزی و توهین به آن ها می خواهد که چک هایش را نقد کند که حاج رضا، پدر حامد از او می خواهد که فردا برود که مرد فردای آن روز با مامور و حکم جلب راضیه به سراغشان می رود و باز هم راضیه را به زندان می اندازد که راضیه در زندان همان دختری که سری قبل دیده بود را می بیند که خطاب به راضیه شوهرش را بی غیرت می خواند که تا الان راضیه را زنده نگه داشته است.
شریفه خانم، مادر حامد به سراغ پسرش می رود تا با او صحبت کند و حامد را راضی به جدایی کند…
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |