شیوا طاهری متولد ۲۸ مرداد هزار و سیصد و شصت و نه، در تهران، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، لیسانس کامپیوتر، نویسنده و عکاس است. در کارنامه هنری او می توان به فیلم های سینمایی «آبنبات چوبی»، «هایلایت» و همچنین مجموعه های تلویزیونی «ریکاوری»، «روزهای بهتر» و «گذر از رنج ها» اشاره کرد. با شیوا طاهری که این روزها فیلم سینمایی «هایلایت» را اکران آنلاین داردُ در یک روز برفی ـ بارانی از آخرین پاییز صده ۳۰۰ گفتگویی خانوادگی داشته ایم که با هم می خوانیم.
*چقدر قرنطینه را رعایت کرده اید و طی این مدت چه کارهایی انجام داده اید؟
شیوا طاهری: من نمی گویم خیلی در خانه مانده بودم، ولی تا جایی که برای خودم و دیگران خطرناک نبود، رعایت کردم. در آن حدی که یک کار تئاتر را رد کردم و یک کار دیگر را هم که وسط تمرین های آن بودیم، به خاطر اینکه قرنطینه و کرونا شروع شد، انصراف دادم. من برای اینکه قرنطینه برای همه راحت تر شود، سعی کردم کارهایی را انجام دهم که برای دیگران هم مفید باشد، به همین خاطر کلاس های آنلاین یوگا گذاشتم تا مخاطبان من در خانه ورزش و یوگا را شروع کنند. احساس می کنم از این طریق به خیلی ها کمک کردم.
محسن محمدی: من هم تا جایی که امکان داشت یکسری فعالیت ها را در خانه انجام دادم و بیشتر مواقع با شیوا فیلم می دیدم.
*ازدواج برای هنرمندان سخت تر از مردی عادی است؟
شیوا طاهری: به نظر من نه، اینکه بعضی ها می گویند ازدواج برای هنرمندان سخت تر است، یک مقدار دارند قضیه را جنایی می کنند! شاید شغل ما به شکلی باشد که بیشتر در چشم باشیم، وگرنه فرقی با آدم هایی که حالا شاید سلبریتی و آرتیست نیستند، نداریم. ما هم عاشق می شویم و دوست داریم ازدواج کنیم و تشکیل خانواده بدهیم. هیچ فرقی نداریم، چون همان مدلی زندگی می کنیم و به همان شکل هم ممکن است مشکلات داشته باشیم.
*این ایده نامزدی زیر آب که به شدت مورد توجه قرار گرفت، از کجا آمد؟
محسن محمدی: ایده آن برای من بود و شیوا خبر نداشت. خیلی وقت بود برای آن برنامه ریزی می کردم. من عاشق طبیعت و دریا هستم و چون خودم هم به صورت حرفه ای غواصی می کنم و مربی این رشته هستم، دوست داشتم جایی که عاشق آن هستم و به آن حس خوب داریم، این کار را انجام بدهم، پس پیشنهادم را در دریا دادم.
شیوا طاهری: ما هر دو غواص هستیم و پدر من هم غواص است. برای محسن جالب بود و می دانست که من کلا کارهای عجیب و غریب را دوست دارم، همین!
*چرا «بازیگری» را انتخاب کرده اید؟
شیوا طاهری: به خاطر اینکه من عاشق بازیگری هستم. از بچگی خودم را روی صحنه تئاتر و جلوی دوربین می دیدم و تصور می کردم یک نقش را بازی می کنم.
*شما اول ورزشکار هستید یا بازیگر؟
شیوا طاهری: من اول خودم هستم! هم ورزشکار هستم و هم بازیگر و هر دو را عاشقانه دوست دارم.
*بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را بازی کنید؟
شیوا طاهری: دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که تواناهایی های من را چه از نظر شخصیتی و چه فیزیکال و جسمی به چالش بکشد.
*کم و بیش می نویسید و از پدر شما هم کتابی منتشر شده است. از شما کتابی خواهیم خواند؟
شیوا طاهری: بله، به آن فکر کرده ام، اما هیچ قدمی برای آن برنداشته ام، به خاطر اینکه نوشته های من بیشتر برای دل خودم است و برای هدف خاصی ننوشته ام. الان دارم روی فیلمنامه جدیدم کار می کنم، چون به عقیده من کارگردان باید فیلمنامه فیلمش را خودش نوشته باشد.
*دستی هم در عکاسی دارید. این هنر را چقدر جدی دنبال می کنید؟
شیوا طاهری: یک مدت خیلی جدی بودم، اما دو سال از آن دور افتادم. چند نمایشگاه عکاسی هم برگزار کردم که یکی از آنها با زنده یاد ماه چهره خلیلی بود که نمایشگاه کانسپت رنگ بود و خیلی با استقبال مواجه شد. خدا ماه چهره عزیز را بیامرزد. دو سال از این حرفه دور افتادم، به خاطر اینکه یکسری مشکلات پیش آمد، دوربینی که خیلی به آن وابسته بودم و با آن عکاسی می کردم، در کانادا جا ماند و بعد از دو سال همسرم وقتی به ایران برگشت، آن را برای من آورد و به دستم رسید. فعلا هم به خاطر کرونا نمی توانم بروم عکاسی کنم، ولی برای من جدی است.
*چقدر این فضا و حرف های هنری در خانه وجود دارد؟
شیوا طاهری: در خانه ما همیشه حرف هنری زیاد بوده، چون که خانواده من کلا آرتیست هستند. پدر من با وجود اینکه سرهنگ بازنشسته نیروی دریایی بوده، ولی نقاش، خطاط، نویسنده و شاعر است و من در یک خانواده هنری متولد و بزرگ شده ام. در خانه ما هر کس به نحوی کار هنری انجام می دهد، من همیشه با این کارها سر خودم را گرم می کنم، یا تمرین خطاطی می کنم، یا شعر می خوانم و فیلم می بینم و همه اینها آرت است. اگر در فضای هنری نباشم، دلم می گیرد.
محسن محمدی: من هم خیلی به خاطر اینکه شیوا از خانواده هنری است و خودش هم خیلی علاقه مند است، همراهی اش می کنم.
*در خلوتتان چه می کنید؟
شیوا طاهری: بستگی به مود من دارد، گاهی کتاب مورد علاقه ام را می خوانم، گاهی موزیک می گذارم و ورزش می کنم، گاهی شروع به تمیزکاری خانه می کنم، ولی بیشتر اوقات مراقبه می کنم.
محسن محمدی: من عاشق آشپزی هستم، فیلم می بینم، مطالعه می کنم و به شدت خبرها را می خوانم.
*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد؟
شیوا طاهری: چهره باید «آن» بازیگری داشته باشد، حالا شما می توانید اسم آن را هر چیزی بگذارید، مثلا به نظر من سوسن تسلیمی صورت بسیار زیبایی دارد و من آن تم صورت ها را دوست دارم.
*شما جزو بازیگران خوش چهره هستید؟
شیوا طاهری: حس من نسبت به خودم خیلی خوب است و خودم را دوست دارم، ولی زیبایی یک چیز نسبی و سلیقه ای است. در نهایت، مهم نظر هر کس نسبت به خودش است و همه انسان ها زیبا هستند.
*اگر با خودتان ملاقات کنید، از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
شیوا طاهری: بله، چون کاملا خودم هستم و هیچ وقت برای هیچ کس نقاب نمی زنم و نقش بازی نمی کنم.
*در دنیای مدلینگ فعالیت نمی کنید یا به آن علاقه ندارید؟
شیوا طاهری: من مدل نیستم! خیلی پیشنهاد مدلینگ داشته ام، از همان بچگی پیشنهاد داشته ام، البته نه از این مدل های معمولی و الکی! یک نفر می رود مدل عروس می شود و می گوید من مدل هستم. ما در ایران حرفه ای به نام مدلینگ نداریم و مدلینگ خیلی جدی تر از این حرف هاست. من راه و رسم و شیوه آن را بلدم، در حدی که می توانم آموزش بدهم و ورکشاپ بگذارم، ولی مدل نیستم. در ایران هر کسی بگوید مدل هستم، به او می خندم.
*یکسری از این ویژگی ها را می گویید؟
مدل بودن یک قد مشخص می خواهد، استایل مشخص می خواهد، نه این صورته ای تزریقی و بینی های عمل کرده، و قدهایی که می بینیم، قدهایی نیستند که به مدل ها بخورند. مدل بودن یعنی بتوانید درست راه بروید و بایستید. نمی دانم چرا یک تعداد اسم مدل را روی خودشان می گذارند. من مدل نیستم و هیچ وقت هم قبول نمی کنم، چون اسم آن را در ایران مدلینگ نمی گذارم و به نظر من خیلی چیپ است! البته این را هم بگویم که یک بار به طور اختصاصی و خیلی ویژه با برندی به اسم «دومود» کار کردم، چون صاحب برند آقای حسن روح پروری بود و ایشان یکی از طراح صحنه های معروف سینما و تلویزیون است.
*چهار شماره در گوشی تان که وقتی به آنها می رسید، حس خوبی پیدا می کنید؟
شیوا طاهری: شماره بندی نمی کنم، اول همسرم، پدرم، مادرم و خواهرم.
*و چهار شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
شیوا طاهری: جانی دپ، تیم برتون، استاد الهه قمشه ای و بقیه کسانی که دوست دارم از نزدیک ببینم مرده اند!
محسن محمدی: نمی دانم! ترجیح می دهم آدم هایی که دوست دارم، در همان ذهن من بمانند. تجربه به من ثابت کرده که ممکن است تمام طرحواره ذهن آدم از بین برود، اصولا خود واقعی آدم ها اصلا جذاب نیستند.
*اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید این اتفاق در کجا و با چه شغلی بیفتد؟
شیوا طاهری: اگر دوباره متولد شوم، یک بازیگر هالیوودی می شوم!
محسن محمدی: جایی که هستم و فعالیتی که می کنم را دوست دارم.
*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟
شیوا طاهری: همیشه این کار را می کنم، همیشه تمرین می کنم که وقتی آن بالا رفتم، چه بگویم و حتی متن خودم را هم از الان آماده کرده ام.
*شهرت را دوست درید؟
شیوا طاهری: بله، شهرت را دوست دارم، ولی تشنه شهرت نیستم. شهرتِ خوب را دوست دارم. دوست دارم شهرت خوب داشته باشم. آدمی باشم که به خوب بودن، اخلاق داشتن، هنرمند بودن، آرتیست بودن و تاثیرگذار بودن معروف باشم، نه آدمی که به هر دری می زند تا بالا بیاید و اسمش سر زبان ها باشد.
*پس حاشیه را دوست ندارید؟
شیوا طاهری: حاشیه را اصلا دوست ندارم. هیچ وقت دنبال حاشیه نبوده ام و فکر می کنم همه این را می دانند که من همیشه از حاشیه فراری بوده ام.
*نظر مخاطبانتان مخصوصا در فضای مجازی چقدر برایتان اهمیت دارد؟
شیوا طاهری: کلا نظر کسی برای من مهم نیست که شاید یک تعداد ناراحت بشوند و بگویند شما هنرمند مردمی هستید. البته یکسری پارامترهای اجتماعی و خط قرمزها را باید برای خودمان قائل باشیم که به خودمان و دیگران صدمه نزنیم و این برای من خیلی مهم است، اما تا جایی که به خودم و دیگران صدمه نزنم، افکار و عقاید دیگران برای من هیچ اهمیتی ندارد.
*بیشترین دایرکتی که دارید؟
شیوا طاهری: بیشترین دایرکتی که دارم این است که با من ازدواج می کنید؟! (می خندد)
*شرایط مافیایی چقدر در دنیای تصویر وجود دارد؟
شیوا طاهری: باندبازی در همه جا وجود دارد. من نمی دانم چرا سینما اینقدر به باندبازی معروف است. بله، باندبازی است، ولی اینطور نیست که فقط در این فضا باشد، همه جا وجود دارد، از بازیگری تا موسیقی و فوتبال، از استخدام در بانک تا استخدام به عنوان پرستار. هر جا که بروید، اگر آشنا داشته باشید، قاعدتا آشنابازی و باندبازی آنجا وجود دارد. در کنار آن این موضوع را هم منکر نمی شوم که در نهایت آن کسی می تواند بالا بماند که هنر و استعداد و سواد داشته باشد. شما با باندبازی تا یک جا می توانید بروید و تا حدی که مثلا معرفی شوید، ولی بعد کسی می ماند که اولا صبور باشد و بعد راه درست را برود و در نهایت سواد داشته باشد.
*دوست دارید در کنار کدام هنرپیشه ها و برای کدام کارگردان بازی کنید؟
شیوا طاهری: عاشق این هستم که در کارهای آقای کیانوش عیاری بازی کنم، این برای من خیلی مهم است و در مورد بازیگرها هم دوست دارم در کنار خیلی از آنها بازی کنم، با آقای فرهاد اصلانی، با استاد علی نصیریان که خیلی می توانم از ایشان یاد بگیرم، همین طور خانم فاطمه معتمد آریا که از ایشان هم می توانم خیلی بیاموزم.
*از کار بازیگران و کارگردان های خارجی کدام را می پسندید؟
شیوا طاهری: من عاشق شخصیت کاریزماتیک و رها بودن «جانی دپ» هستم و کارگردان هایی مثل «درن آرنوفسکی» و آثار «تیم برتون» را همیشه دنبال می کنم و بارها می بینم.
*یک نکته جالب از خودتان؟
شیوا طاهری: متاهل هستم، ولی تا به حال من غذا نپخته ام، چون بلد نیستم.
*هنری که آن را دوست دارید ولی نمی توانید انجام بدهید؟
شیوا طاهری: نقاشی، با اینکه پدر و خواهر من نقاش هستند و من هم عاشق نقاشی هستم، ولی هر کاری می کنم، یاد نمی گیرم. فکر می کنم استعداد آن را ندارم.
*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد و خواننده محبوب هم دارید؟
شیوا طاهری: خیلی زیاد، تقریبا هر کاری که می کنم، موسیقی باید پلی باشد. یادم می آید مدرسه که می رفتم موقع درس خواندن هم موسیقی پخش می شد. خواننده محبوب زیاد دارم و تقریبا همه نوع موسیقی گوش می دهم، بستگی به مود من دارد.
*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید را معرفی می کنید؟
شیوا طاهری: آخرین فیلم خوبی که دیده ام، سریال «چرنوبیل» بود و آخرین کتاب خوبی هم که خوانده ام، رمان «مرشد و مارگاریتا» اثر «میخائیل بولگاکف» بوده است.
*از چیزی که امروز هستید، راضی اید؟
شیوا طاهری: من بهترین نسخه از خودم هستم و می دانم هر روز بهتر می شوم.
*دوستان صمیمی شما هنری هستند؟
شیوا طاهری: خیلی کم! دوستان صمیمی من اصلا هنری نیستند و با خانم های بازیگر نمی توانم کنار بیایم!
*حسادت بین بازیگرها تا چه حد وجود دارد؟
شیوا طاهری: خیلی! شاید یکی از دلایلی که نمی توانم زیاد در این فضا قرار بگیرم، وجود همین خصوصیت اخلاقی بین خیلی از بازیگرهاست، البته نمی خواهم سوءتفاهم شود، ولی خب در همه کم و یا زیاد این رذایل اخلاقی وجود دارد و خود من هم مستثنا نیستم.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
محسن محمدی: چیزی که منتظرش هستم، جواب آن بیاید.
شیوا طاهری: یک اتفاق ایده آل برای من می تواند شروع یک فیلم بلند بعد از کرونا با کارگردانی خود من باشد.
*زندگی را چه رنگی می بینید و خط قرمزهای شما چیست؟
شیوا طاهری: زندگی برای من پر از رنگ است و من عاشق زندگی هستم. خط قرمز من همیشه دل نشکستن و حق الناس است که خیلی برای من اهمیت دارد.
*چقدر به ماندگاری فکر می کنید؟
شیوا طاهری: شهرت سریع به نظر من ماندگاری ندارد و چیزی ماندگار می شود که آرام مثل یک درخت رشد و در قلب ها ریشه کند، مثل استاد شجریان و خیلی از هنرمندهایی که هیچ وقت از بین نمی روند.
*باشکوه ترین لحظه زندگی شما چه زمانی بوده است؟
شیوا طاهری: لحظه ای که برای اولین بار دنیای زیر آب را دیدم.
*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
شیوا طاهری: ده سال بعد شیوای چهل ساله؛ به تمام کشورهای شرق آسیا سفر کرده ام و در تمام مکان های زیبای جهان یوگا و مدیتیشن کرده ام، در تمام دریاها و اقیانوس های زیبا غواصی کرده ام و در عین حال سیمرغ بهترین بازیگر نقش اصلی زن را بارها برنده شده ام، فیلم من هم بهترین فیلم خارجی اسکار را برنده شده است.
محسن محمدی: جاهای بسیار خوب!
*یک سوال از خودتان بپرسید و خودتان هم پاسخ بدهید.
چقدر عاشق خواب هستید؟ خیلی! به شکلی که یکی از تفریحات من خوابیدن است و من عاشق چرت زدن هستم.
*در پایان یکی از نوشته هایتان را به مخاطبان ما تقدیم می کنید؟
شیوا طاهری: به چشم هایم نگاه کن/ در انتهایش شاید/ صدای شیهه ی اسبی را بشنوی/ والعادیات ضبحا/ شاید سواری که کمین شکاریست/ شاید پیرمردی که به دریا می نگرد/ و خاطرات معشوقه چشم آبی اش را مرور می کند/ به چشم هایم نگاه کن/ و پلک نزن/ من تمام ناتمام توام/ شیوا طاهری.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |