سینماسینمای‌جهان

چرا باید «هتل مومبای» را تماشا کرد؟

مجله اینترنتی کولاک، ترجمه: پرویز فغفوری آذر

تازه از ساعت ۹ شب گذشته بود، مثل همیشه. تا آن موقع همه چیز مثل یک شب معمولی نوامبر در هتل پنج ستاره تاج محل مومبای پیش می‌رفت. وقتی سرآشپز همنت اوبروی تلفن را جواب داد یکی از همکارانش از آن سوی خط به او گفت صدای تیراندازی به گوش او رسیده است.

اوبروی ۶۵ ساله در مصاحبه با نیویورک پست گفت: «اولین چیزی که به ما گفتند این بود که اتفاقی در شهر افتاده، شبیه یک حرکت گانگستری. تصورمان یک دردی مسلحانه یا چیزی شبیه آن بود. فقط چند دقیقه لازم بود تا تیراندازها به هتل برسند.»

حمله تروریستی بزرگی به مومبای انجام شده بود و هتل تاج محل تنها یکی از اهداف این حمله بود که توسط ۱۰ عضو لشکر طیبه (یک گروه تروریستی/جهادی در پاکستان) صورت گرفت.

فیلم هتل مومبای

در آن لحظات سرشار از استرس، اوبروی با همسرش تماس گرفت و اولین کلماتی که رد و بدل شد این بود: «کجایی؟ اون بیرونی؟ هرجا هستی سریع برگرد خونه.» با اطمینان از اینکه همسرش در مکانی امن قرار دارد سرگرم کارش شد؛ به خطر انداختن جانش برای نجات جان صدها مهمان که در هتل به دام افتاده بودند.

فیلم «هتل مومبای» با تمرکز بر حملات متعددد تروریستی در سال ۲۰۰۸ در مومبای و وقایع رخ داده در هتل تاج محل ساخته شده است. در این فاجعه تروریستی که از ۲۶ تا ۲۹ نوامبر ۲۰۰۸ به طول انجامید و ۱۱/۲۶ نام گرفت، بیش از ۱۶۰ نفر کشته شدند.

فیلم هتل مومبای

 

در این فیلم دو پاتل در نقش آرجون (کارمند هتل تاج محل)، نازنین بنیادی در نقش زهرا کاشانی (یک ایرانی – انگلیسی که همسری امریکایی دارد و با همسر و نوزادش کامرون به هند سفر کرده است)، آرمی همر در نقش دیوید (همسر امریکایی زهرا کاشانی)، جیسون ایساکس در نقش واسیلی (تاجر نفتی و افسر سابق نیروهای ویژه شوروی در افغانستان) و آنوپام کر در نقش سرآشپز اوبروی بازی می‌کنند. اندکی پس از ورود زهرا و همسرش به همراه نوزادشان و پرستارش به هتل تاج محل، موج حملات تروریستی به مومبای اغاز می‌شود.

فیلم هتل مومبای

از ایستگاه راه‌آهن و دیگر محلات شهر شروع می‌شود و به هتل مومبای ختم می‌شود. بسیاری از توریست‌ها و ساکنان مومبای با این فرض که هتل تاج محل امنیت بالاتری نسبت به سایر نقاط این شهر دارد، به این هتل پناه می‌برند غافل از اینکه پلیس شهر مومبای فاقد واحد نیروی ویژه واکنش سریع است و ۱۲۰۰ کیلومتر و ساعت‌ها زمان تا رسیدن نیروهای واکنش سریع از دهلی نو به مومبای فاصله است. در این بین فیلم با تمرکز روی انگشت زخمی پای آرجون، وسواس زهرا روی موارد مربوط به نوزاد و دمای آب وان حمام، بی‌خیالی دیوید، تجمل‌گرایی و تاکید خاص واسیلی روی نوعی شراب خاص برای میگساری و زن‌بارگی او و نهایتاً تکامل‌گرایی سرآشپز اوبروی و تاکید او بر اینکه «مهمان در این هتل یعنی خدا» پیش می‌رود.

فیلم هتل مومبای

با شروع حمله و گیج شدن کارکنان هتل، آرجون، زهرا، دیوید و واسیلی در رستوران گیر می‌‌افتند و همرنگی تروریست‌های به شدت مسلح با اهالی محلی به راحتی باعث ورود آنها به هتل می‌شود. آنهایی که در اماکنی همچون ایستگاه قطار و دیگر نقاط شهر اقدامات تروریستی خود را انجام داده بودند، پس از درگیری با نیروهای پلیس کشته می‌شوند ولی تروریست‌های حاضر در هتل با صدها مسافر آماده قتل عام روبه‌رو می‌شوند و با سلاخی آنها جشن خود را شروع می‌کنند.

فیلم هتل مومبای

گیجی و دستپاچگی به همراه کمبود امکانات پلیس محلی مومبای، خودخواهی برخی از مسافران هتل، تغییر رویه واسیلی از یک زن‌باره به حامی زهرا در غیبت دیوید و برخورد حمایتگرانه او از زهرا در برابر یک پیرزن توریست که ترس باعث شده عقل از کله‌اش بپرد، حواس‌جمعی و فداکاری آرجون و احساس مسئولیت سرآشپز اوبروی به همراه تاکید بر سطح پایین زندگی تروریست‌ها و هدایت آنها از پاکستان خط اصلی داستان این فیلم را تشکیل می‌دهد..

در این میان نقش رسانه‌ها در پوشش اخبار و کمکی که ناخواسته به اطلاع آمران حمله از وضعیت هتل می‌کنند نکته‌ای است که ارزش تحقیق دارد. اگر رسانه‌ها پوشش خبری نداشته باشند، کارکردشان به عنوان خبررسان را از دست خواهند داد و اگر لحظه به لحظه اخبار را پوشش دهند، ممکن است ناخواسته به تروریست‌ها در حملات خود کمک کنند. مرز باریک بین اخلاقیات و ضروریات در خبررسانی موجود است و حفظ ضروریات متاسفانه همیشه ممکن نیست. بگذریم از ناهماهنگی اعصاب خردکن و ضعف امکانات همیشگی در هندوستان که انگار هیچ وقت قرار نیست رفع شود.

فیلم هتل مومبای

فروپاشی عصبی و تعجیل در تصمیم‌گیری در برخورد با حوادث و فجایع، گاهی آدم‌ها را به سمت خودویرانگری هدایت می‌کند. این فیلم نمونه‌های فراوانی از این قبیل تصمیم‌گیری‌های اشتباه دارد که با کمی تعقل و صبر می‌توانست نتیجه بهتری به همراه داشته باشد.

تدوین ماهرانه فیلم همراه با نشان دادن زمان طی شده از لحظه شروع کشتار ،یکی از نقاط قوت «هتل مومبای» به شمار می‌رود. خونسردی مهاجمان در کشتن مهمانان و کارکنان هتل به زیبایی در این فیلم نمایش داده شده و استرسی که به بیننده تحمیل می‌کند، همزمان با اینکه اعصاب بیننده را خرد می‌کند، قابل ستایش است.

موزیک متن فیلم در آغاز مرا به یاد «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» کاترین بیگلو یا حتی «هویت بورن» انداخت؛ تعلیقی و پرکشش. اما بیش از همه مرا برد به شروع فیلم «سیکاریو». قسمت دومش کمی هالیوودی‌تر بود اما هر دو قسمت واقعی، بسیار تلخ، رک، گزنده و بسیار جانکاه بودند.

فیلم هتل مومبای

فیلم را دیدم و تمام شد. راستش پس از این که شاهد کشته شدن مفت و مسلم  ِ دیوید (چرا این سکانس بهتر نوشته نشد؟) و مرگ تلخ واسیلی بودم،‌ منتظر بودم کشته شدن آرجون یا سرآشپز اوبروی را هم ببینم اما خب، انگار هنوز می‌توان به پایان‌بندی نسبتا خوشحال‌کننده فیلم‌های ساخته شده براساس فجایع واقعی امیدوار بود. گرچه در واقعیت هم همین اتفاق افتاد. زهرا به نوزادش و پرستار نوزادش رسید، آرجون به خانواده‌اش، سرآشپز اوبروی مدتی بعد به محل کارش برگشت و ۲۱ ماه بعد هتل تاج محل دوباره سرپا شد. روز از نو و روزی از نو. در این بین فقط آمران این حمله تروریستی ناشناخته ماندند که باتوجه به اینکه دستور حمله از پاکستان صادر شد و در پاکستان ISI بر همه مسائل نظارت دارد و هر دستوری از فیلتر سازمان اطلاعات ارتش این کشور می‌گذرد، این هم موضوع عجیبی نیست.

یادتان هست به موزیک متن فیلم اشاره کردم؟ با پایان نگاهی به پوستر آن انداختم و وقتی دیدم تهیه‌کننده «سیکاریو» و «هتل مومبای» بیل ایوانیک است، خیالم راحت شد که قرار است یک کاسه زهرمار واقعی را به مدت ۲ ساعت سر بکشم و در آخر به‌به هم بگویم!

 

این فیلم را ببینید. با واقعی بودنش زندگی کنید و تلخی‌اش را حس کنید. به تغییر آدم‌ها در لحظات فاجعه‌بار ایمان بیاورید و از بخت بد دو توریستی که از کافه تا هتل به امید زنده ماندن دویدند، یکی‌شان در هتل کشته شد و دیگری از پنجره به پرید و ساق پایش شکست حرص بخورید. به تلاش و فداکاری دیوید و واسیلی برای نجات خود و دیگران و احساس مسئولیت آرجون و اوبروی در قبال جان مهمانان هتل احترام بگذارید. از همه مهم‌تر اشهد خواندن نازنین بنیادی در لحظه‌ مواجهه با مرگ (لااله الاالله هو العلی الکریم، لااله الاالله هو العلی العزیز) فراموشتان نشود که چه زیبا سرنوشت خودش را قبول کرد و با مرگ روبه‌رو شد.

اگر توانستید این فیلم را دو بار ببینید، حتی بیشتر. بار دوم کمتر شوکه می‌شوید و بیشتر بغض می‌کنید. مخصوصا موقعی که آخرین تروریست‌ها دیگر جانی برای ادامه دادن، گلوله‌ای برای شلیک به نیروی ویژه و فسفری در مغزشان برای سوزاندن نداشتند و می‌دانستند چه تسلیم بشوند و چه نه، مرگشان حتمی است. حتی شاید نگرانی‌شان درمورد پولی که قرار است به خانواده‌هایشان برسد را درک کنید.

این فیلم «The Hurt Locker» کاترین بیگلو نیست که با کله‌خربازی‌های جرمی رنر هر لحظه قلبتان از جا کنده شود، «Sicario»‌ هم نیست که خونسردی جاش برولین و بی‌خیالی روانی‌کننده بنیسیو دل‌تورو درمورد مرگ و زندگی آدم‌ها همراه با استرس امیلی بلانت روان شما را به هم بریزد. این فیلم بسیار بالاتر از استانداردهای سینمای هند است. میلیون‌ها کیلومتر دورتر از بالیوود و اندکی، فقط اندکی پایین‌تر از استانداردهای هالیوودی. سازندگانش تمام سعی خود را برای واقعی نشان دادن این فاجعه انجام داده‌اند. باید به تلاش آنها احترام گذاشت.

فیلم هتل مومبای
پوستر فیلم هتل مومبای

 

1 دیدگاه

  1. حالا این زهرا کاشانی کی هست؟؟؟
    اینه ک ذهنمو مشغول کرده
    فیلمش خیلی قشنگه
    اگ با این ژانر حال میکنین حتمن ببینیدش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا