یادداشت

نوش داروهای دولتی برای سهراب‌های فرهنگ و هنر ایران

مرگ پایانی برای تمام محدودیت‌ها!

مهدی احمدی

از برخی ابراز احساسات و دلسوزی‌های شخصی قابل احترام و درک این چند روزه که بگذریم، اما واکنش‌های احساسی و هیجانی برخی مدیران خاص که گاه چیزی بیش از نوشدارویی بعد از مرگ سهراب‌های فرهنگ و هنرمان نیست، متاسفانه و عمدتا فرصتی شده برای عرض اندام‌های سیاسی و تبلیغاتی و جناحی، که البته این بار بیش از گذشته مضحک، تاسف‌بار و مشمئز کننده است.


رسم بدی که به نظر می‌رسد ادامه آن به هیچ وجه ممکن و قابل قبول و شایسته فرهنگ، هنر و هنرمند ایران زمین نیست.
مردم و اهالی فرهنگ و موسیقی کم و بیش در جریان ممنوع‌الکاری نوشته یا نانوشته، استاد محمدرضا شجریان بوده‌اند، اما انگار بعد از خبر درگذشت ایشان، درهای رحمت مسئولین به روی استاد باز شد! از پیشنهاد نام گذاری «روز شجریان» و «خیابان شجریان» تا ساخت تندیس استاد در شهرهای مختلف! مجوز و موافقت مسئولین هم یک شبه انجام شد! حتی وزیر محترم ارشاد، ممنوع‌الکاری استاد را با توییتی در همین زمینه رد کردند و همه چیز به خوبی و خوشی و سلامتی ختم به‌خیر شد!
در این میان اما دیروز ظاهرا آش رییس و اعضای شورای اسلامی شهر تهران، شورتر از بقیه بود؛ چنان جوگیر و گلایه‌مند شده‌اند و حرف‌هایی زده‌اند که جناب همایون و خانواده محترم ایشان و تمام ملت شرمنده‌شان شده‌ایم؛ بعضی در تذکر به شهردار تهران برای تاخیر و کم‌کاری در اقدام برای سوگ استاد شجریان تاکید کردند که چه نشسته بودید در این شرایط، انتظار می‌رفت که شهردار تهران به فوریت و به طور وسیع همه فضاهای عمومی پایتخت را با تصویر و صدای استاد شجریان عطرآگین کند.
بله شهر تهران متعلق به همه مردم و شهروندان آن است و شیوه آرایش و تبلیغات عمومی شهری در مناسبت‌های مختلف می‌بایست بر اساس خواست و نیازهای شهروندان آن انجام شود. اما این تعارفات تکراری و دعواهای زرگری را چگونه از شما سیاسان زبردست باور کنیم، بگویید چطور، قول می‌دهیم باور کنیم!
قطعا شکاف عمیقی بین فرهنگ عمومی و فرهنگ رسمی کشور بوجود آمده و در این میان رسانه ملی هم به عنوان رسانه فراگیر و انحصاری و میدان‌دار فضای عمومی کشور، مقصر و موثر است. اما مگر باعث این وضع و مخاطب این بایدها و نبایدها، قاطبه شما مسولین ارشد و غیره نظام نیستید!
در ادامه این مراسم دوستان صاحب عزای حاضر در جلسه شورای شهر با چشمانی اشکبار و صورت‌هایی غمبار و در میان سیاه پوشی‌های بسیار، اما به این نمایش اشک تمساح، اکتفا نکردند، در ادامه این شوآف، حتی رئیس محترم شورای شهر در نقش رمبو از مکاتبات لازم! درباره اجرای مصوبه شورا جهت این نامگذاری خبر می‌دهد و اعلام می‌کند که به زودی این نامگذاری توسط شهرداری اجرا می‌شود، اصلا اگر لازم شد خودش با هلی کوپتر و تیربارش همه موانع را نابود می‌کند و امضای مصوبه آن را هم اگر شده به زور می‌گیرد!
کاش این دوستان شکرشکن شیرین گفتار و خوشه چینان ثروت و صرافان سر بازار ریا و چابک سواران میدان سیاست، بدانند و اگر نمی‌دانند به خود بیایند که با این حجم از تدبیر و تخیل در فساد و تزویر و دروغ، کارشان از قصه و مثل و اتل و متل گذشته است و نمایشنامه تلخی که برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم نوشته‌اند و خود قهرمانان آنند، الزاما پایانش باز نیست!

سردبیر هنرمند

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا