خلاصه داستان قسمت ۴ سریال پرگار از شبکه ۱ + عکس
در این مطلب از مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت ۴ سریال پرگار را که جایگزین سریال رمضانی زیرخاکی است، می خوانید. این سریال در ۲۹ قسمت ۴۵ دقیقه ای از قاب تلویزیون نمایش داده خواهد شد. این مجموعه با ملودرام اجتماعی برای مخاطبان و علاقه مندان به سریال های تلویزیونی تهیه شده است. در لیست بازیگران سریال پرگار نام هنرمندانی همچون مرجانه گلچین، الهام طهموری، مریم سرمدی، سهیلا جوادی، مریم سردشتی، بهرنگ علوی، فریبا کوثری، بابک کریمی، تیما پور رحمانی، حسین روزمه، رضا امامی، فاطمه مرتاضی، علی عمرانی، زهره نعیمی، فریبا جدی کار، نجوا صاحب الزمانی، امیررضا دلیری و کتایون علیزاده دیده می شود.
خلاصه داستان سریال پرگار
قصه این سریال درباره مشکلات نوجوانان است که به طور غیر مستقیم پیرامون موضوعاتی همچون مواد مخدر در مدارس، نقش خانواده در تعلیم و تربیت فرزندان و عشق بازیگری بین جوانان و نوجوانان به خصوص دختران روایت میشود. همچنین در خلاصه داستان آمده است که آسیب های استفاده از فناوری روی دانش آموزان خصوصا دختران محصل چه میزان است و نحوه برخورد پدر و مادرها با فرزندان نوجوان شان را آموزش میدهد. داستان سریال پرگار زندگی خانوادهای را به تصویر میکشد که برای ادامه تحصیل دختر بزرگترشان در مقطع دکترا راهی تهران میشوند، اما خواسته یا ناخواسته درگیر موضوعاتی میشوند که دستمایه سکانس های مختلف سریال است.
قسمت ۴ سریال پرگار
مجبوبه با منعم و برادر شوهرش به سمت خونه دایی اش می رود، موقع رسیدن به آنها میگوید شما برید خونه کلی مهمان اومده من خودم میام که منعم بعد از رفتن محبوبه می رود و سوئیچ ماشین را به برادرش میدهد و میگوید دایی اش را که دید ، بیارتش خونه.
فرزانه مدارکش را برمی دارد برای ثبت نام و کارهای دانشگاهش. آقای تجلی تصمیم میگیرد به همراه فرزانه به صورت موقت به تهران بروند این موضوع را زهره به مادرش می گوید و آنها کلافه می شوند. محبوبه برادر شوهرش را میپیچاند و به سمت تجریش می رود از اونور مادرشوهرش به برادر منعم زنگ می زند و میگوید کجایین محبوبه کجاست چرا نیست و او میگوید منعم یکی از ساکهایش را در فرودگاه جا گذاشته داره میره بردارد.
خانم بنیان یکی از دبیرهایش در مدرسه یه مدت نمیاد به دلیل زایمان به خاطر همین خانم تقوی را تا اطلاع ثانویه جایگزین وی میکند و ازش علاوه بر، برعهده گرفتن کلاس ازش میخواهد به مهتاب زبان یاد دهد. برادر شوهر محبوبه او را تعقیب می کند. او این گزارش را به منعم می دهد و میگوید که خانه دایی اش بهانه بوده و به چرخیدن در بازار مشغول بوده. وکیل یونس بهش میگوید فرشته زن سابقش و اعضاء هیئت مدیره موافقا که سهامش را واگذار کند که او میگوید به یک شرط آن هم این که بیاد طلاق بگیریم…
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |