سریال چرنوبیل ؛ چربش زور سیاست بر فیزیک، شیمی و ریاضیات
مجله اینترنتی کولاک ، مترجم: پرویز فغفوری آذر: در این مطلب از کولاک اطلاعاتی درباره سریال چرنوبیل همراه با داستان سریال از نظرتان می گذرد.
بازیگران: جارد هریس (والری لگاسف)، استلان اسکارسگارد (بوریس شربینا)، امیلی واتسون (یولانا خومیوک)، پاول ریتر (آناتولی دیاتلف)، جسی بوکلی (لودمیلا ایگناتنکو)، آدام ناگیتیس (واسیلی ایگناتنکو)، رابرت امس (لئونید توپتانف)، سم تروتون (الکساندر آکیمف)، دیوید دنیک (میخائیل گورباچف).
داستان چه بود؟ اولین ساعات شنبه ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ (۶ اردیبهشت ۱۳۶۵)، شهر پریپیات در اوکراین امروزی که آن زمان جزو اتحاد جماهیر شوروی بود، دهها کارگر و مهندس پس از تحویل گرفتن شیفت شب نیروگاه متوجه شدند قرار است یک آزمایش روی رآکتور شمار ۴ این نیروگاه انجام شود؛ تست ایمنی رآکتور، زمانی که با یک چهارم ظرفیت کامل مشغول به کار است. ظرفیت نهایی رآکتور شماره ۴ این نیروگاه ۳۲۰۰ مگاوات بود و آن شب قرار بود خروجی آن به ۷۰۰ مگاوات کاهش یابد و درصورتی که تست ایمنی را با موفقیت پشت سر میگذاشت، میتوانست دوباره با تمام توان به کار خود ادامه دهد. پاشنه آشیل این رآکتور همین تست ایمنی بود و تا آن شب دو بار از انجام موفق آن ناکام مانده بود. این دفعه هم قرار بود ۱۲ ساعت قبل و زمانی که کارگران شیفت صبح مشغول به کار بودند انجام شود اما نظر تصمیمگیرندگان عوض شد و تست ایمنی به شب موکول شد. کارگران و مهندسان شیفت شب هیچ خبری از انجام این تست نداشتند. دفترچهای که دستورالعملهای تست ایمنی در آن نوشته شده بود، مملو از خطخوردگی بود. غیر از مهندس ارشد (دیاتلف) بقیه حاضران در اتاق کنترل رآکتور شماره ۴ حتی یک بار هم این کار را تمرین نکرده بودند چه برسد به انجام آن در شرایط واقعی.
کمی فیزیک! رآکتور شماره ۴ نیروگاه اتمی چرنوبیل یک رآکتور RBMK-1000 بود. ۴ کلاس از این تیپ رآکتورتولید شد؛ RBMK-1000، RBMK-1500، RBMK-2400 و RBMK-4800. رآکتور شماره ۴ جزو اولینها و طبعا قدیمیترینها بود. تولید برق در این رآکتور به این صورت بود که با شکافت اتم اورانیوم ۲۳۵ نوترونهای موجود در آن آزاد میشدند. آنها با برخورد با یکدیگر گرما ایجاد میکردند. آبی که به عنوان خنککننده از کنار رآکتور عبور میکرد پس از خنک کردن آن به دلیل گرمای حاصل شده در رآکتور تبدیل به بخار میشد. نیروی بخار، پرههای توربین بالای رآکتور را میچرخاند و با گردش پرههای توربین انرژی مکانیکی تبدیل به انرژی الکتریکی میشد. برای خنک کردن رآکتور، پمپهای زیادی آب را از منابع زیرزمینی به داخل آن میفرستادند و تمام این پمپها از برق تولیدی خود رآکتور استفاده میکردند. روی کاغذ یک فعل و انفعال شیمیایی ساده است. در عالم واقعیت هم ساده است، البته تا وقتی که همه چیز طبق برنامه پیش برود و مشکلی در کار نباشد. اما تست ایمنی چه بود؟
در زمان کاهش خروجی نیروگاه و افت تولید برق یا حتی قطع برق، برای این که پمپها از کار نیفتند، چند ژنراتور دیزل در محوطه نیروگاه کار گذاشته شده بود که برق لازم برای ادامه کار پمپها را فراهم کنند اما از زمان قطع برق تا زمانی که ژنراتورها بتوانند برق لازم برای ادامه کار پمپها را فراهم کنند، حدود یک دقیقه طول میکشید و یک دقیقه قطع جریان آب خنککننده در رآکتور باعث میشد سرعت واکنش اتمها به بالاترین حد ممکن برسد و دیگر پایین آوردن سرعت آنها و کنترل رآکتور ممکن نباشد. هدف از انجام تست این بود که مشخص شود آیا میتوان از چرخش پرههای توربین (از لحظهای که رآکتور از کار میافتد تا زمان وصل جریان برق ژنراتورها) برقی تولید کرد که کفاف مصرف پمپها را بدهد یا خیر؟ درصورتی که برای لحظهای جریان آب خنککننده رآکتور قطع شود، دمای رآکتور همینطور بالا و بالاتر میرود و به نقطهای میرسد که هسته آن شروع به ذوب شدن میکند. ذوب شدن اورانیوم ۲۳۵ هم یعنی انفجار اتمی. برای جلوگیری از این انفجار کلیدی در اتاق کنترل رآکتور وجود دارد به نام AZ-5. کار این کلید خاموش کردن کل رآکتور است. وظیفه کارکنان اتاق کنترل هم راهاندازی مجدد و آرام آن طی ۲۴ ساعت آینده. وظیفه این کلید این است که برای بالا بردن ضریب اطمینان از خاموشی و سپس راهاندازی ایمن رآکتور، میلههای خنککننده را که از جنس بور هستند، وارد راکتور میکند. البته ما میگوییم «میله» ولی آنها با وزن ۳۵۰ کیلوگرمی خود، مطمئنا بیش از یک «میله» هستند. روی سقف هزارتنی این رآکتور ۲۱۱ میله خنککننده کار گذاشته شده بود که وظیفه آنها به این شرح بود؛ کاهش و کنترل سرعت شکافتن اتمها، جلوگیری از افزایش دمای رآکتور و جلوگیری از تبخیر آب خنککننده موجود در رآکتور (در زمان قطعی برق). درصورتی که رآکتور به این لحظه برسد، میلههای خنککننده وارد کار میشوند و باید بتوانند رآکتور را کنترل کنند. اما این میلهها زمانی کارآیی دارند که به محض ورود به رآکتور با اتمهای اورانیوم درگیر شوند و اصطلاحا ترمز رآکتور را بکشند. اشتباه مرگبار روسها این بود که سر میلهها را با گرافیت پوشانده بودند. عملکرد گرافیت در محیط رآکتور دقیقا برعکس عملکرد بور است. یعنی به جای کاهش سرعت واکنش اتمها، آن را افزایش میدهد و به جای خنککردن، آن را داغتر میکند. معلوم نیست این ایده از کجا آمد و به تصویب کدام کارشناس رسید که سر میلهها از گرافیت استفاده کنند اما نتیجهاش شد انفجار رآکتور شماره ۴٫ البته هنر مسئولان شوروی اینجا بود که توانستند با اشتباهشان از یک رآکتور RBMK-1000 که سقف تولیدش ۳۲۰۰ مگاوات بود، چند لحظه قبل از انفجار تا ۳۳۰۰۰ مگاوات برق تولید کنند؛ بیش از ده برابر سقف تولید آن.
توضیح اضافه! هر وقفهای در جریان آب خنککننده به داخل رآکتور، زمانی به اندازه یک دنیا در اختیار اتمها قرار میدهد که سرعت واکنش خود را بیشتر کنند تا جایی که دیگر نمیتوان آنها را کنترل کرد. نحوه غلط طراحی کلید AZ-5 و اشتباه در پوشاندن سر میلههای بور با گرافیت، این فرصت را در اختیار اتمهای اورانیوم ۲۳۵ قرار داد.
اصل داستان سریال چرنوبیل:
تا دلتان بخواهد درمورد چرنوبیل مستند ساختهاند. این سریال از یک روز قبل از وقوع حادثه تا مدتها بعد از آن را به نمایش میگذارد. حتی به نشست کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی هستهای هم میپردازد و حضور والری ولگاسف (فیزیکدان ارشد مسئول ایمنسازی رآکتور شماره ۴ چرنوبیل) و سخنرانی او در نشست آن سازمان در وین. لگاسف (با بازی جارد هریس) البته در وین با این که از طراحی غلط و عملکرد اشتباه رآکتور خبر داشت، چیزی به جهان نگفت اما در دادگاه بررسی تخلفات مسئولان چرنوبیل که به صورت داخلی برگزار میشد لب باز کرد و شروع کرد به ردیف کردن اشتباهات انسانی در طراحی و تصمیمگیریهای غلط پشت سر هم تا زمانی که چرخه این فاجعه تکمیل شد. نتیجهاش هم شد جلوگیری KGB از ترفیع مقام اداری او. البته لگاسف مدتها قبل از آن جلوی ترفیع خودش را گرفته بود. او و بوریس شربینا (با بازی فوقالعاده استلان اسکارسگارد) که معاون گورباچف در هیئت مرکزی حزب کمونیست و رئیس اداره تامین انرژی شوروی بود با یکدندگی و گاهی هم سرتقبازی توانستند از ذوب شدن هسته رآکتور جلوگیری کنند ولی نهایتا زورشان به اتمها نرسید و جانشان را در این راه گذاشتند؛ البته نه قبل از متروکه اعلام کردن ۲۶۰۰ کیلومتر از اطراف چرنوبیل. لگاسف در ۲۶ آوریل ۱۹۸۸ (درست دو سال پس از حادثه چرنوبیل) با اطلاع از این که قرار است بمیرد، خودکشی کرد اما قبل از خودکشی واقعیات چرنوبیل را روی چند نوار کاست ضبط کرد و برای مجامع علمی شوروی فرستاد و ارثیهای علمی و بسیار به دردبخور برای هموطنانش باقی گذاشت. او به دلیل حضور در منطقه آلوده چرنوبیل سرطان گرفته بود و در حال مرگ بود. بوریس شربینا هم ۲۲ آگوست ۱۹۹۰، چهار سال بعد از حادثه چرنوبیل بر اثر سرطانی که به خاطر همان واقعه دچارش شده بود جان سپرد. یولانا خومیوک یک شخصیت خیالی به نمایندگی از چندین همکار لگاسف است که او را در آرام کردن رآکتور شماره ۴ چرنوبیل و تهیه نقشهها و اسناد بعدی کمک کردند. سرنوشت بقیه را باید در سریال جستجو کرد.
نتیجه؟ آنها و هزاران نفر دیگر که هیچوقت و هیچجا نامی از آنها نمییابید، کاری کردند که انفجار رآکتور تنها در حد یک انفجار رآکتور باقی بماند و با ذوب هستهاش تبدیل به یک انفجار اتمی و نهایتا یک فاجعه تمامعیار هستهای نشود. بزرگترین کارشان این بود که توانستند جلوی ذوب هسته رآکتور را بگیرند؛ از بالا با تزریق بتن و بور روی رآکتور، از پایین با حفر تونل و تزریق هیدروژن مایع زیر کف بتنی رآکتور و در نهایت با ساخت محفظه برای باقیمانده رآکتور، تخلیه شهر پرپیات و جلوگیری از ورود بقیه انسانها به آنجا تا… خدا میداند کی! هنوز هم کسی جرئت ندارد پرتوسنج دست بگیرد و به رآکتور شماره ۴ نزدیک شود.
تلفات؟ بسیاری از معدنچیانی که از زیر رآکتور تونل کندند ۱۰ سال بعد را ندیدند. نظامیان (نیروی زمینی، خلبانان هلیکوپتر و…) که کلا لیست تلفاتشان محرمانه است و به دست کسی نیفتاده. هر کسی هم سراغ این آمار را گرفته با چشمغره مسئولان شوروی (سابق)، اوکراین و بلاروس مواجه شده است. آمار درست و حسابی از اهالی شهر پرپیات، قبل و بعد از حادثه، در دست نیست. آنها پس از تخلیه اجباری محل سکونتشان در بقیه شهرها پخش شدند و پس از تقسیم شوروی، الان شهروند اوکراین یا بلاروس هستند. سرطان در میان بازماندگان چرنوبیل بیداد میکند اما مگر روسها گردن میگیرند؟ پس از این همه سال و آن همه ابهام، کماکان آمار کشتههای چرنوبیل را ۳۱ نفر اعلام میکنند. براساس تخمینها حادثه چرنوبیل حتی ممکن است تا ۹۰ هزار کشته هم به جا گذاشته باشد. کلا درمورد آمار فجایع، هر وقت پای شوروی به میان آمد، فقط دعا کنید که قضا و قدر به شما مدرک برسانند وگرنه از این جماعت خونسرد، آبی گرم نمیشود. انواع مستندها توسط شبکههای گوناگون و گردنکلفت ساخته شدهاند اما هنوز دست کسی به آمار رسمی و قابل استناد این فاجعه نرسیده. شاید هیچوقت دست کسی به این آمار نرسد، شاید هم اصلا آماری وجود نداشته باشد.
البته این که همین اندک آمار را هم داریم باید شکرگزار بود. اگر باد برعکس میآمد و به جای شرق به غرب، جهت آن غرب به شرق بود و خاکستر هستهای و باقیماندههای آلوده رآکتور شماره ۴ را به سمت بقیه شهرهای داخلی شوروی میبرد، غیر از بینهایت جنازه که بدون آمار دفن شده بودند و تعدادی عکس از ماهوارههای جاسوسی امریکا، چیز دیگری دست ما را نمیگرفت. به همین سادگی.
چه تاثیری گذاشت؟ همان زمان هم وقوع این فاجعه کم سروصدا نکرد. بازماندههای این رآکتور تا آلمان، سوئد و حتی شمال اروپا هم رسید. نصف جمعیت اروپا فقط شانس آوردند که با بازماندههای سمی این رآکتور آلوده نشدند. لهستان که کشور همسایه شوروی (جمهوری بلاروس) بود، آن موقع در پیمان ورشو حضور داشت و جزو یکی از کشورهای بلوک شرق به حساب میآمد. لاجرم زورش به شوروی نمیرسید اما وقتی پای سوئد و آلمان غربی به این قضیه باز شد و عکسهای ماهوارهای امریکا در دنیا پخش شد، مسکونشینها دست و پای خود را جمع کردند و شروع کردند به توضیح دادن به جهان و عذرخواهی از کشورهای متاثر از این انفجار.
این که رژیم شوروی از آن حادثه چه آموخت و چه کارهایی برای بالا بردن ضریب امنیت نیروگاههای اتمی و رآکتورهایش انجام داد، برای کسی معلوم نیست. الان که ۳۳ سال از آن حادثه گذشته و دیگر کشوری به نام شوروی وجود ندارد، در جمهوریهای باقی مانده از آن کشور، حدود ۱۰ رآکتور RBMK در کلاسهای مختلف کماکان در حال فعالیت هستند و همه مدعی ارتقای امنیت این رآکتورها. اما چه کسی میتواند امنیت عملکرد آنها را تضمین کند؟ هیچکس!
این سریال را باید بارها و بارها دید و از آن آموخت. فضای غمناکی دارد، چند اشتباه هم دارد ولی فوقالعاده است. کلا ۵ قسمت است اما برای خودش کلاس درسی است. جبر ِ تاریخ به یادگیری فیزیک، شیمی و ریاضی (اینجا بیشتر آمار مدنظر است). برای آموزش سیاسیون و نظامیان هم چیزهایی دارد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
سلام
چرا نظر من حذف شد ؟ من که فقط تعریف کردم
رسیدگی کنید لطفا
عالی
یک کار باکلاس و بهترین نقدی بود که از جرنوبیل خونده م. با ریزبینی و توضیحات فنی و فیزیکی که سطح اگاهی مخاطب رو بالا هم میبره.
از شما ممنونم