کلونی: کسی دنبال زن و بچه نبود!
امل وارد شد و زندگی مرا عوض کرد
مجله اینترنتی کولاک، ترجمه: پرویز فغفوری آذر
«از برگشتن به تلویزیون خوشحالم» جرج کلونی ۲۰ سال پس از ساخت سریال ER این بار با سریال Catch 22 به دنیای تلویزیون برگشت و علاوه بر بازی، کارگردانی و تهیهکنندگی این سریال را نیز برعهده داشت.
باور کنید وقتی ما هم شنیدیم کم مانده بود شاخ دربیاوریم اما این طور که خودش میگوید اصلا قرار نبود پای او به دنیای سینما و تلویزیون باز شود.
جرج کلونی سال ۱۹۸۲ در یکی از مزارع ایالت کنتاکی در حال چیدن برگهای تنباکو بود که پسرعمویش به او گفت: «قرار است فیلمی درباره رقابتهای اسبسواری ساخته شود. علاقهای به شرکت در آن داری؟» (فیلم And They’re Off محصول ۱۹۸۲)
او میگوید: «گفتم البته که دارم» و بدین صورت ماجرای کلونی و دنیای تلویزیون و سینما آغاز شد.
باورتان میشود که این خوشتیپ کنونی، زمانی هم مو بلند میکرد و پشت مو داشت و اصطلاحاً «جواد» بود. منظورمان دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ است. ایراد نگیرید. آن وقتها مد بود.
زمانی میشل فایفر که از زیباترین و پرکارترین زنان هنرپیشه هالیوود بود ۱۰ هزار دلار شرط بسته بود که کلونی هیچوقت ازدواج نمیکند و گفته بود: «تمام زنان هالیوود برای بودن با او سر و دست میشکنند. مگر دیوانه است با ازدواج، خودش را محدود کند؟» راستش خبر نداریم حالا که میشل فایفر شرط را به او باخته، ۱۰ هزار دلار را پرداخت کرده یا نه.
او از آن هنرپیشههاست که حتی حاضر است با هوادارانی که به صندوقهای مربوط امور خیریه پول پرداخت میکنند، یک شام دونفره بخورد و کلی خوشحالشان کند.
او از این کارها زیاد کرده و زیاد هم میکند. او جرج کلونی است. به همین دلیل OMEGA (یکی از معروفترین برندهای صنعت ساعتسازی) حاضر شده با کمال میل با او قرارداد مادامالعمر منعقد کند و از تمام ساعتهای تولیدی این کمپانی یکی دوتا به او بدهد تا کلکسیون امگا داشته باشد،مشروط به اینکه ساعت ساخت کمپانی دیگری را به دست نکند.
او همانقدر که با مت دیمون و براد پیت بر سر ساخت سهگانه «یاران اوشن» رفاقت داشت، شوخی هم دارد. این دو هنرپیشه معروف، ساقدوشهای او در مراسم عروسیاش بودند. باورتان میشود سر صحنه ساخت یکی از همان سهگانه، کاری کرد که پلیس اتومبیل براد پیت را کشید کنار و او را جریمه کرد؟ نگاه به قیافه مظلوم و ظاهرالصلاح او نکنید، کلونی سلطان این دیوانهبازیهاست.
کارگردان ۵۸ ساله «شب به خیر و موفق باشید» که به فروتنی شهره است میگوید تنها به این دلیل دنبالهرو پدر روزنامهنگار خود نشد که مهارت این کار را نداشت وگرنه اصلا دنبال سینما نمیرفت. البته اگر به رزومه بازیگری و کارگردانی او نگاه کنید، باور کردن این ادعا کمی برای شما مشکل خواهد بود.
در سال ۱۹۹۰ با بازی در نقش دکتر داگ راس در سریال ER در سطح جهان به عنوان یک بازیگر طراز اول شناخته شد. همین سریال باعث شد او برنده جایزه معتبر «امی» شود.
قبل از این که پخش سریال ER در تلویزیون به اتمام برسد، او از جمع بازیگران آن جدا شد و راه خود را در سینما ادامه داد. موفق هم بود، تبدیل به یکی از بزرگترین ستارگان سینما شد و ۲ مجسمه طلایی اسکار هم یادگار آن تصمیم درست است. از آن سال تا همین یک ماه پیش که در سریال Catch 22 ساخته نتفلیکس علاوه بازیگری، تهیهکنندگی را نیز برعهده داشت، دیگر به تلویزیون برنگشته بود. اما بازی و تهیهکنندگی در این سریال به قدری برای او وسوسهکننده بود که برای تصمیمگیری نیاز به زمان چندانی نداشت.
او با گله از شرایط و روابط موجود بین بازیگران در عرصههای مختلف میگوید: «سلسله مراتبی که اینجا میبینیم به نظر من ایراد دارد. بازیگران سینما طوری از بالا به پایین به بازیگران تلویزیون نگاه میکنند که بازیگران تلویزیون به بازیگران فیلمهای تبلیغاتی و آگهیهای تلویزیونی. از همه بدتر نگاه تحقیرآمیزی است که بازیگران تئاتر به بازیگران سینما دارند. به نظر من این نوع نگاه درست نیست. همین نگاه بین نیویورکیها و لسآنجلسیها هم وجود دارد. اگر به کسی که ۳۰ سال است از نیویورک به لسآنجلس نقل مکان کرده، اینجا ساکن است و در هالیوود هم مشغول به کار است نگاه کنید، میبینید هنوز مدعی است که من خاکخورده تئاتر نیویورکم. انگار نه انگار که سالهاست در این شهر خانه خریده، خانواده تشکیل داده و مشغول به کار است. حتماً یک جای کار لنگ میزند وگرنه نباید مسئله به این صورت باشد.»
او برخلاف دیگر بازیگران سینما که ترجیح میدهند به سمت سریالهای تلویزیونی نیایند، ترجیح داده پس از تقریبا ۲ دهه این کار را انجام دهد و از نتیجهاش هم بسیار راضی است: «سالهاست که کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی سریالهای تلویزیونی را برعهده دارم اما مدتها بود که جلوی دوربین سریال تلویزیونی نرفته بودم. راستش اصلا فکر نمیکردم روزی به اینجا برگردم. تلویزیون را فقط مکانی برای قصهگویی میدیدم. الان دیگر اصلا برایم سینما یا تلویزیون مهم نیست. تنها به خود کار اهمیت میدهم.»
او همزمان با کار در سینما و تلویزیون به عنوان یک فعال سیاسی و اقتصادی هم شناخته میشود. او قبل از ازدواج هم در این امور فعالیت داشت (سفیر صلح سازمان ملل و نماینده ویژه باراک اوباما در زمینه برقراری صلح در سودان) اما در حال حاضر غیرممکن است که فعالیتهای اجتماعی او را جدا از همسرش، امل کلونی که در زمینه حقوق بشر فعالیت دارد، در نظر گرفت.
این دو در سال ۲۰۱۵ با یکدیگر ازدواج کردند و سه سال بعد صاحب یک دوقلو به نامهای الکساندر و الا شدند.
آیا کلونی در اواخر پنجاه سالگی، خود را به عنوان یک مرد خانواده میبیند؟ ظاهرا نه: «من فقط در مسیری راه میروم که زندگی و کار هدایتم میکنند. اصلا از خودم چنین انتظاری نداشتم که دارای زن و بچه باشم و تشکیل زندگی بدهم اما ناگهان امل وارد شد و تمام دنیای من به طرز ناباورانه و غافلگیرکنندهای زیبا شد.»
ببینم رسیدن به مرز ۶۰ سالگی بر او چه تاثیری گذاشته: «همیشه مرا به عنوان یک آدم سختکوش میشناختند و خودم هم این باور را داشتم. هنوز کلی کار برای انجام دادن دارم اما اگر قرار باشد کارم اینجا خاتمه پیدا کند، پس حتما قرار بر همین بوده است.»
او یک ماه پیش یک محصول جدید هم داشت. Catch 22 جدیدترین تولید جرج کلونی به حساب میآید؛ یک مینیسریال دیدنی محصول نتفلیکس. او در این سریال علاوه بر تهیهکنندگی و کارگردانی، بازی هم کرده است؛ از آموزش سربازان تا فرماندهی یک پایگاه هوایی.
این مینی سریال براساس کتابی از جوزف هلر که در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسید، ساخته شده است. در این کتاب خاطرات سروان جان یوساریان (یویو) از یک پایگاه هوایی که محل نگهداری بمبافکنهای B25 در جریان جنگ جهانی دوم بود به رشته تحریر درآمده است.
نقش اصلی این سریال برعهده کریستوفر ابوت ۳۳ ساله بود و کلونی در نقش ستوان شایسکوف ایفای نقش میکند که عشق و عقده او درست رژه رفتن است.
نظر این منتقد صریحاللهجه ترامپ، درمورد اوضاع آشفته سیاسی امروز چنین است: «ما یک رئیس جمهوری ۷۴ ساله داریم که هنوز فکر میکند در دهه ۱۹۶۰ قرار داریم. این میتوانست مسئله خوبی باشد اگر تمام ما سفیدپوست بودیم. بخشی از این سریال درمورد یک مشت پیرمرد سفیدپوست ارتشی است که درمورد مرگ و زندگی هزاران سرباز جوان تصمیم میگیرند. به نظرم این مسئلهای است که میتوان تا آخر دنیا درمورد آن بحث و گفتگو کرد. دلیل ظهور موجهای جدید پوپولیسم هم این است که افراد فکر میکنند علیه نظامی میجنگند که امکان پیروزی در برابر آن را ندارند.»
کلونی که در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و دوره تظاهرات علیه جنگ ویتنام رشد کرده میگوید: «به نظرم به عنوان یک شهروند این حق شماست که اغلب وقتها دولت خود را زیر سوال ببرید و از آن جواب بخواهید. مخصوصاً وقتی جوانان ۱۸ ساله این کشور بدون سوال از مقامات تصمیمگیرنده به خط مقدم جبههها اعزام میشوند.»
به نظر کلونی آنهایی که مسنترند و تجربه بیشتری دارند (همچون یویو در سریال Catch 22) مسلما بهتر میتوانند در این مورد صحبت کنند: «اگر شما یک مرد ۳۰ ساله هستید که فقط با یک تفنگ و سرنیزه به میدان جنگ اعزام میشوید، هیچ فرقی با یک مکدونالد که هر کسی میتواند آن را گاز بزند و بخورد، نخواهید داشت.»
او درمورد اینکه برای چه الان، تقریبا ۶۰ سال پس از چاپ کتاب، به فکر ساخت سریال افتاده گفت: «در زمانهای هستیم که بسیاری از تصمیمها احمقانه و براساس عقدهها گرفته میشوند. یعنی بهترین زمان ممکن برای پرداختن به این موضوعها و ساخت چنین سریالهایی. این دورهها موقت هستند اما مشکل اینجاست که به صورت چرخشی و گاه و بیگاه با این دورهها مواجه میشویم.»
او به این دلیل ترجیح داده برای گفتن داستان کتاب، به جای ساخت فیلم، سریال بسازد که احساس میکرد برای پرداختن به تک تک شخصیتهای کتاب حداقل نیاز به ۶ ساعت زمان مفید دارد و چنین زمانی برای ساخت یک فیلم بسیار زیاد است.
به نظر من حق با اوست و به همین دلیل سریال Catch 22 بسیار زیبا و دیدنی از کار درآمده است. در یک فیلم نمیشد به این همه شخصیت پرداخت و قصهای چنین طولانی را روایت کرد.
منبع: اسکای نیوز
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |