گفتگوی کولاک با هوتن شکیبا: اگر شهرت را دوست نداشتم در اداره کار می کردم
گفتگو: مریم ناظران
عکس: کورش جوان
بعضی اجراهای تئاتر از فیلم های سینمایی بیشترفروش کردند
من خیلی این مطلب را قبول ندارم که تئاتر نسبت به سینما و تلویزیون مهجور مانده. اتفاقاً به نظرم در این سال ها تئاتر خیلی مخاطب داشته و خیلی خیلی گسترش پیدا کرده است . میتوانم با آمار بگویم که یک سری از تیاترها بیشتر از فیلمهای سینمایی فروش دارند . اجراهایی که بیشتر از ۲ میلیارد هم به فروش می رسند که حتی فیلمهای سینمایی هم به آن سقف نمی رسد. از این بابت اتفاقاً خیلی بهتر شده است.
مخاطب تلویزیون را تئاتر و سینما ندارند
به هر حال هر کدام از مدیوم ها فضای خاص خودشان را دارند و خیلی نمی شود مقایسه کرد. مخاطبی که تلویزیون دارد نه تئاتر دارد و نه سینما ! این موضوع خودش خیلی گسترده تر است و اصلاً قابل مقایسه نیست . تلویزیون مربوط به یک قشر خاص هم نیست و اقشار مختلف را تحت پوشش قرار می دهد و این خیلی خوب است.
میخواستم سینما بخوانم به تئاتر معتاد شدم!
راستش را بخواهید من در کل دانشگاه تئاتر و در کل بازیگری را خیلی دوست دارم . ولی در آن سالها می خواستم کارگردانی سینما بخوانم . در سالی که من دانشگاه قبول شدم سینما نگرفت پس من هم با خودم گفتم که به رشته ی تئاتر می روم و ترم بعد تغییر رشته می دهم ولی وقتی به آنجا رفتم اعتیادش باعث شد که آنجا بمانم و مسیر زندگی ام تغییر پیدا کرد.
دوره لیسانسم را ۸ سال کِش دادم!
من دوره ی ۴ ساله ی لیسانسم را ۷ الی ۸ سال کش دادم فقط به خاطر این که در آن فضا بمانم که بعد از آن هم به همان بهانه دوباره فوق لیسانس هم خواندم. چون به نظرم فضای دانشگاه خیلی کمک می کند که ما بتوانیم تجربه و ریسک کنیم و واقعاً در آن ۸ سال من همه اش در حال تمرین بودم و حتی همه دوستهای من شاهد هستند و می دیدند که چقدر تلاش می کنم و چقدر کار را دوست داشتم زیرا من کاری را جز این بلد نیستم و باید این کار را به نحو احسنت انجام دهم.
به خاطر لیسانسه ها از تئاتر فاصله گرفتم
من امسال در ۶ ماهه ی اول چهار اجرا داشتم ولی به خاطر سریال “لیسانسه ها “یک کمی درگیر شدم به خاطر اینکه هماهنگی حضور در تمرین و اجرای تیاتر با تمرین سریال یک مقداری سخت بود . ولی در سال آینده حتماً دوباره اجرا خواهم داشت. در هر شرایطی سعی میکنم که از تئاتر فاصله نگیرم زیرا من را به روز و زنده نگه میدارد.
از دوران دبیرستان فیلم بازی کردم
من تصویر را اولین بار که دبیرستانی بودم ، تجربه کردم . آن موقع یک فیلم کوتاه برای جشنواره ی دوربین های خانگی ساختم. بعد هم در دانشگاه درچند فیلم کوتاه بازی کردم . آخرین فیلم کوتاهی که بازی کردم به کارگردانی سعید روستایی به نام “خیابان خیلی خلوت “بود. یک فیلم تقریباً نیمه بلند ۴۰ دقیقه ای بود. در کنار آن یک یا دو تله فیلم هم بازی کردم .کلا در دوره ی دانشگاهم صرفاً به خاطر تجربه اش بازی می کردم و بعدها به طور جدی تر در فیلم های سینمایی “شب بیرون” ،”طبقه ی حساس” و “حق سکوت” به ایفای نقش پرداختم. و بعد از آن هم “هلن” که قرار است به زودی اکران شود.
سروش صحت من را در تئاتر پسندید
آقای صحت ،تئاتر خیلی زیاد می دیدند و خیلی از اجراهای من را هم دیده بودند و حتی ما یک جاهایی هم با یکدیگر همبازی بوده ایم. ما در نمایش “آوازخون طاس” با هم همبازی بوده ایم و در این سالها در اجراهای مختلفی برای بازی از من دعوت می کردند که متاسفانه تداخل در بازی و اجراهای من داشت که خب در سریال “لیسانسه ها” این اتفاق خوب رخ داد . البته در این مدت هم به خواسته خودم از فضای تلویزیون دور بودم.
نمی خواستم من را در یک قالب بشناسند
یک مقدار نگران این بودم که در تلویزیون ممکن است با نقشی قالب بگیرم و آدم ها به اشتباه تو را فقط به صرف کمدین و یا جدی بشناسند . یعنی کسی که کمدی بازی کند دیگر آن را بازیگر کمدی می شناسند و دیگر اگر در کار جدی دیده شود فقط کارهای ملودرام به او داده شود. من به خاطر نگرانی این موضوع ترجیح دادم یک مقداری در همه ژانر بچرخم و با خیال راحت تر به سراغ تلویزیون بیایم و الآن در اینجا خیلی راضی هستم به نظرم این نقش ها آنقدر ابعاد مختلف دارد که فضای جدی توام با کمدی دارد.
طنز را دوست دارم و با روحیه ام سازگار است
من کلاً روحیه ام با طنز خیلی سازگار است .یعنی دنیای اطرافم را فانتزی میبینم و می توانم بگویم ۶۰ درصد کارهایی که در تئاتر اجرا کرده ام بیشتر کمدی بوده است .چون کلاً طنز را دوست دارم و واقعاً روحیه ی خودم هم نزدیک به این است و خیلی برایم عجیب و غریب نیست و از آن لذت هم میبرم و من طنزی را که واقعاً به معنای واقعی طنز باشد را دوست دارم . در کمدی یک چیزی که خیلی مهم است این است که شخصی که بازی می کند باید متوجه این باشد که آن کاراکتر و موقعیت جدی است ،یعنی آن بازی جدی است و این طور نیست که شوخی باشد و موقعیت است که ما را به خنده وادار می کند.
سروش صحت فقط ۲۰ درصد نظرات را قبول می کند!
در “لیسانسه ها” ما همه صحنه ها را از قبل تمرین کردیم که در متن آمده است البته آقای صحت همیشه به پیشنهادات و انتقادات ما گوش میدهند.
به قول آقای صحت که می گوید: “شما حتماً هر چقدر پیشنهاد داشتید به من بگویید “که البته به احتمال زیاد ۸۰ درصد آنها هم رد می شود و ۲۰ درصد آنها قبول می شود! ولی ما معمولاً اگر چیزی را احساس کنیم خوب است برای آن ۲۰ درصد هم تلاش می کنیم. من سروش صحت را به شخصه خیلی دوست دارم ولی خوب بحث کار و رفاقت همیشه جداست.
اگر شهرت را دوست نداشتم در اداره کار می کردم
به هر حال نمی توانم بگویم که از شهرت بدم می آید، چون دروغ است . همه ما علاقه به دیده شدن داریم. آمده ایم بازی کنیم تا دیده شویم و در غیر این صورت به کارهای اداری مشغول می شدیم که کسی ما را نشناسد شهرت را من تا آن اندازه دوست دارم که فضای خصوصی خودم آسیب نبیند.
امیدوارم که مردم ما را به عنوان یک هنرمند قبول کنند تا بازیگر
امیدوارم که مردم ما را به عنوان یک هنرمند قبول کنند تا بازیگر . یعنی کسی که هنرمند است احترام بیشتری برای او قائل اند تا این که بگویند این همانی است که در فیلم بازی کرده است چون به هر حال هرکسی الان می تواند در فیلم بازی کند این که طرف چگونه بازی می کند و آیا هنرمند هست یا نه شرط است
نگذاشتم مارک کُتم را جدا کنند!
در گروه مان همه با هم مشورت می کنیم و ایده می دهیم و خانم طراح لباس مان هر روز می پرسید که نظرتان در مورد پوشش این لباس چیست؟ مثلا من خودم دو تا پیشنهاد دادم که خیلی هم دوستشان دارم. یکی مدل کمربند ام هست و دیگری کندن مارک روی آستین کت که من خیلی ها را دیده ام که آن مارک را جدا نمی کنند وجزئی از لباس می دانند . یادم هست که بچه ها می خواستند مارک لباسم را جدا کنند و من اجازه ندادم و گفتم این برای من خیلی مهمه و باید باشد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |