گفتگو با مهرناز رسولی ترانه سرا: «امروز کسی حوصله خواندن کتاب را ندارد!»
مجله اینترنتی کولاک: مهرناز رسولی، با تخلص شعری بانوی بهار، متولد تهران، شاعر، ترانه سرا و نویسنده داستان کوتاه، دارای مدرک لیسانس رشته مدیریت از دانشگاه تهران است. رسولی از کودکی به نثر و شعر ادبی علاقه مند بوده و هشت سال است که صرفا در حوزه سپید می نویسد، نویسنده مجموعه شعر «دلتنگها فریاد نمی زنند» با مهرناز رسولی نفر اول مسابقات نثر ادبی در سال نود و یک گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.
مصاحبه از: عباسعلی اسکتی
*تجربه چاپ کتاب در فضای کنونی ادبیات ایران چگونه است؟
به عنوان عضو کوچکی از جامعه هنر و ادبیات جای تاسف است این روزها در ذهن بیشتر افراد غیر؛ چاپ کتاب جایگاه ناچیزی داشته علی الخصوص برای شاعران جوان و با عبارت امروز دیگر کسی حوصله خواندن کتاب را ندارد، اهمیت کتاب را در ایران پایین می آورند و همین اتفاق نیز برای من به شخصه پیش آمده، می توان گفت صد البته که ناشی از سرانه پایین مطالعه در ایران بوده و لحظه به لحظه با گسترش تکنولوژی و فضای مجازی کم کم خود شاعران جوان هم دیگر مایل به چاپ کتاب نیستند و بیشتر تمایل به انتشار اینترنتی اشعار خود پیدا می کنند.
*هدف شما از انتشار کتاب چه بود؟
من استعداد نویسندگی ام را در مدرسه حدود یازده سالگی با شرکت در مسابقات ادبی و در ادامه تشویق های مکرر پدر و مادرم علی الخصوص مادرم کشف و ادامه دادم، با گذشت چند سال و با استفاده از تجربیات اساتیدم علاقه داشتم نوشته هایی که به قول معروف از دل برآمده بود را در کتابی جمع اوری نمایم و بیشتر با اشعارم در ذهن مخاطب اثر گذار باشم، از نظر من شعر شیوه خوبی برای بازگو کردن آنچه که نمی توان به راحتی به زبان آورد بود؛ بهتر است بگویم شعر بیانگر احساسات نهفته در جان آدمی دراین زمانه و روزگار پردرد می تواند باشد.
*مخاطب ادبیات امروز چقدر اهل مطالعه است؟
می شود گفت مخاطب شعر و کتاب اگر اهلِ ادبیات باشد صد در صد جذابیت بیشتری برای مطالعه کتاب هم قشر خود یعنی ادبیات را داشته و به شخصه برای خودم هم در محافل ادبی پیش آمده شاعران و کسانی که اهل ادب و هنر هستند بیشتر مشتاق خواندن کتاب دوستان شاعر خود بوده اند.
*شاعری با رشته تحصیلی شما در تضاد است، چرا سراغ ادبیات نرفتید؟
مدیریت اگر چه هیچ ربطی به ادبیات نداشته اما علاقه زیادی به ادبیات داشته و دارم، دوست داشتم در کنار رشته اصلی، شعر و ادب را به عنوان زبان دوم احساسات خودم انتخاب کرده و ادامه دهم، دنیای شعر دریای مواجِ آمیخته از غم و درد و زندگی و عشق می باشد و این برای بیان احساست من کافی است، شعر رفیق و دوست تنهایی های من است، حرفه ام نیست، وقتی غمگین باشم و پردرد بیشتر به سراغش می روم البته این راهم بگویم از نظر من یک شاعر خوب در حالت شادی باید بتواند غم انگیزترین اشعار و در حالت غم مثبت ترین اشعار را بسراید و من سعی کردم اینگونه باشم در اندازه خودم.
*فضا برای رشد جوانها امروز تا چه حد مناسب است؟
امروزه افراد به نام در حوزه شعر و ادبیات بسیار وجود دارند که حمایت بسزایی از شاعران جوان می کنند اگر چه که هر کسی با سرودن دو خط به ظاهر شعر نام خود را شاعر می گذارد و این به نداشتن کسب اطلاعات و تجربه کافی از اساتید مربوطه می باشد، نسبت به گذشته حمایتها خیلی بیشتر شده اما به نظرم اساتید به نام در این حوزه توان این را دارند که فضای بهتری را برای یادگیری موثر تر شاعران جوان ایجاد نمایند با کمی توجه بیشتر! البته که با گسترش فناوری نسبت به گذشته شناخته شدن بسیار راحت تر گردیده .
*باندبازی چقدر در ادبیات وجود دارد؟
ادبیات هم مافیایی و دچار باند بازی شده است، مجوز دادن به اشعاری که واقعا شعر نمی توان نام گذاری کرد دغدغه اصلی این روزهای شاعران جوان و شاید حتی من متاسفانه دیده شدن است، اگر عمقی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم ادبیات روح دارد حس دارد لطیف است شاید بخشی از باند بازی ها را در قسمت جوایز ادبی نام برد که به شدت زیاد میباشد، امروزه در هر عرصه ای باندبازی وجود دارد و همه به فکر منفعت خود می باشند! به امید روزیکه حمایتهای واقعی و بیشتری از سوی افراد به نام برای شاعران و افرادی که تازه به این عرصه پا می گذازند پیش بیاید.
*آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟
در هنر خودم، نصیحت یکی از اساتید ترانه ام جناب دکتر مهدی موسوی شعار من است؛ برای رسیدن به موفقیت باید جنگید! زندگی اینروزها اصلا شوخی نیست به نظرم یک فیلم اکشن و گاهی جنایی است و برای اینکه هر روز پیروزش شوم دست از تلاش بر نخواهم داشت، گاهی هم شکست می خورم پشت سر هم اما دست بردار این زمانه بی رحم نیستم، با لطف و عنایت خدای دوست داشتنی ام و حمایتهای بی حد پدر و مادر عزیزم و راهنمایی های اساتیدم در این حوزه، از اتفاقات زندگی شخصی ام در عرصه شعر، ترانه، داستان کوتاه به بهترین شکل استفاده خواهم کرد و امیدوارم گام متفاوت تر و فراتری در عرصه شعر سپید بردارم، من میتوانم پس هستم!
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |