اخبار داغگفتگو

مصاحبه اختصاصی با متین ستوده درباره بازیگری، سفر، مطالعه و فوبیا!

مصاحبه اختصاصی با متین ستوده را در این مطلب بخوانید. بانویی جوان و اصیل. در اولین برخورد می توان باهوش بودنش را بدون هیچ وقفه ای حس کرد و شاید ورق زدنش مثل یک کتاب پرمحتوا سخت باشد. کسی که رویای کودکی اش سینما بوده، عاشق سفر و دوچرخه سواری است و مردم را قاضیان بی طرفی می داند که عادلانه قضاوتش می کنند و مهم تر از همه محبوب بودن را بر مشهور بودن ترجیح می دهد. گپ و گفتی داریم صمیمی، با بازیگر نقش ترانه در سریال محبوب لیسانسه ها خانم متین ستوده. با ما همراه باشید تا از این روزهای او بیشتر بدانیم .

مصاحبه اختصاصی با متین ستوده

خانم ستوده چه چیزی باعث شد که وارد عرصه بازیگری شدید؟

من از سن خیلی کودکی به واسطه پدرم که مدیر تصویربرداری بودند در دو سریال بازی کردم و از همان زمان به بازیگری خیلی علاقه داشتم . یک جورهایی احساس می کردم که به درد این کار می خورم و این کار هم به درد من می خورد و این که چندین و چند سال وقفه افتاد به خاطر اینکه آن موقع پدر نمی خواست من خیلی آلوده فضای سینما و بازیگری شوم. اما خب طبعاً آنقدر سلیقه و علاقه من به این سمت بود

که من باز هم بعد از سال ها، در سال ۸۶ تصمیم گرفتم که به طور جدی دوباره این مسیر را از اول شروع کنم و ادامه دهم. در سال ۸۷ من به مدت یک سال هنرجوی کارگاه آقای امین تارخ بودم و بعد از آن کم کم به صورت آهسته و پیوسته کار را شروع کردم. از کارهای کوچک و نقش های کوچک تری شروع کردم و خوشبختانه تا الان سیری صعودی را سپری کرده ام و به اندازه خودم خیلی خوشحالم . شاید یک جاهایی مجبور شده ام کارهایی را انجام بدهم که خیلی فیلمنامه اش را دوست نداشته ام ولی خوشبختانه خیلی آسیبی به روند کاری من نزده است. سینما رویای کودکی من بود و حتی همیشه در دفترچه خاطراتم که مربوط به دوران دبستان و راهنمایی من است ، عقایدم را می نوشتم که دوست داشتم بازیگر و کارگردانی شوم.
فکر می کنم اگر وارد این عرصه نمی شدم بازهم برای من این گره ذهنی باقی می ماند و اگر فیلمی را در عین حال لذت می دیدم حالم بد بود که چرا مثلا به جای آن فرد بازی نکرده ام ! برای همین هم تلاش کردم و مسیر سختی را پشت سر گذاشتم تا به اینجا برسم و در این هفت سال واقعاً صبوری کردم.

اگر پدرتان در این عرصه نبودند، باز هم دوست داشتید بازیگر شوید؟

این چیزیست که اصلاً آن را تجربه نکرده ام برای همین نمی دانم. من از وقتی یادم هست پدرم درگیر رسانه بودند. کارهایی مانند ” چاق و لاغر” و “محله برو بیا” و … از کارهای ایشان بود که من هم همراهشان به صحنه میرفتم. چون من در این فضاها بزرگ شده ام چیزی که در ذهن من نقش بسته این نوع کارها بوده است. حالا اگر پدرم اصلاً هنرمند نبود ، شاید نه ! شاید ژن و علاقه او در من هم وجود نداشت.

چه چیزی برای شما در عرصه بازیگری جذابیت داشته است ؟( شهرت ، محبوبیت ،ثروت و یا ..)؟؟

برای من آخرین چیز ،”شهرت “بوده است که با جرأت و قاطعیت می توانم بگویم که اصلاً به آن فکر نکرده ام! شهرت ،قطعا زمانی که موفق باشید خود به خود خودش می آید و خیلی هم به نظر من جذاب نیست؛ برای اینکه شهرت برای چندبار در خیابان دیدن و با دست نشان دادن و… جذابیت دارد . ولی از یک جایی به بعد حتی آزار دهنده هم خواهد شد. به نظرم محبوبیت خیلی جذاب تر است. هرکسی ممکن است بتواند مشهور شود،اما محبوبیت خیلی شیرین و جذاب تر است . فکر می کنم دوست داشته شدن یکی از بزرگترین نعمت هاست ، مخصوصاً اگر از طرف مردمی به غیر از فامیل و آشنایان این دوست داشتن اتفاق بیفتد خب قطعا از طرف حجم وسیعی صورت گرفته است. من از صمیم قلب امیدوارم که بتوانم یک همچنین جایگاهی در بین مردم داشته باشم.

جذابیت دیگری که حرفه بازیگری برایم داشته این است که من خیلی روحیه ساکنی ندارم. خیلی اهل سفر، طبیعت، عکاسی و تنوع مثبت در هر چیزی هستم. دوست دارم در جاهایی که می روم تنوع باشد . خب این شغل هم به من این امکان را داده است که زندگی های متنوع دیگری را تجربه کنم . اگر بازیگر نبودم نمی توانستم خیلی از چیزها حتی نقش های منفی را تجربه کنم. زمانی که در کاری هستم با آن نقش همزاد پنداری و با آن زندگی می کنم .

فوبیای این را ندارد که روزی مردم دیگر دوستتان نداشته باشند ؟ یا اینکه از این کار فید بشوید ؟

این دنیا و زندگی کلاً کوتاه است و هیچ چیزی قابل پیش‌بینی نیست و برای همین من همیشه به این موضوع فکر کرده ام . برداشت کلی من همیشه این بوده که شغل ما “که خیلی هم نمی شود اسم آن را شغل گذاشت!” شغلی است که هر لحظه ممکن است به هر دلیلی دیگر نباشد و این اتفاق متاسفانه برای خیلی ها افتاده است و از این بابت من همیشه آمادگی این را دارم . یعنی هیچ وقت آن روز ، روز مرگ من نیست! درست است که من کارم را عاشقانه‌ دوست دارم ولی بیشتر از آن زندگی ام را دوست دارم. اگر روزی در این حرفه به هر دلیلی دیگر نباشم قطعا باید زندگی ام را به شکلی دیگر بگذرانم . پس سعی می کنم در یک شاخه هنری دیگری که روحم را ارضا میکنم، کار کنم. ولی اینکه فوبیای آن را داشته باشم که مردم من را دوست نداشته باشند، خب تا حالا به این موضوع اصلاً فکر نکرده ام .

اتفاقاً دوست دارم نقش هایی را بازی کنم که مردم آن را قضاوت کنند .چون کاملاً قاضی های بی طرفی هستند. چیزی که از فیلتر دوربین رد می شود ، یک انرژی را به بیننده مستقیم منتقل می کنید و بازخورد آن انرژی را هم دریافت می کند. من اگر روزی احساس کنم که درصد بیشتر ازمردم دوستم ندارند، واقعاً کار نمی کنم چون نمی خواهم بیننده را آزار دهم .دوست دارم همان قدر که من لذت می برم که با مردم باشم ، مردم هم لذت ببرند که با من باشند.

چون در حرف هایتان گفتید خیلی اهل سفر هستید، بیشتر دوست دارید به کجا سفر کنید؟

بله – من عاشق سفر هستم . واقعاً هر جایی از کره زمین را دوست دارم که ببینم .یعنی یکی از بزرگترین آرزوهای من این است که بتوانم حداقل خیلی از جاها را قبل از مرگم ببینم. شاید بزرگترین فوبیایی من هم این باشد که وقتی از دنیا بروم که خلی از جاهایی دنیا را ندیده ام .

به غیر از سفر کاری کجا رفته اید که به شما چسبید؟

خب ما به خاطر این که درگیر کار هستیم خیلی سفر طولانی مدت نمی توانیم برویم. ولی یک سفر هم به شمال کشور داشته ام که خیلی چسبید.

مصاحبه اختصاصی با متین ستوده
مصاحبه اختصاصی با متین ستوده

اهل ورزش خاصی هم هستید؟

پیاده روی و دوچرخه سواری می کنم و همچنین عضو تیم فوتسال هنرمندان هم هستم.

از چه زمانی فوتسال را شروع کردید؟

الآن تقریباً فکر می کنم یک سال می شود که شروع کرده ام .البته آن هم باز خیلی که فکر کنید حرفه ای و پیوسته نه، ولی خب علاقه مند هستم.

در باشگاه انقلاب ؟

نه باشگاه دیگری است که هنرمندان می روند.

اهل مطالعه هستید؟

به شدت.

چقدر کتاب در زندگی شخصی شما تأثیر گذاشته و توانسته اید که از آن برداشت داشته باشید و حتی در نقش ها و بازیتان تأثیرگذار بوده است؟
من فکر می کنم واقعاً هر آن چیزی که الان هستم از مطالعه هایی بوده که کرده ام و این را هم می دانم که هرچه بیشتر وقت بگذارم و بیشتر مطالعه کنم، البته مطالعه درست؛ واقعا کم است . مطالعه کردن هم این نیست که هر کتابی را بردارید و بخوانید ، نه ! می دانم تنها چیزی که تو رشد خواهی کرد، همین است. مثل بنزین و مایحتاج اولیه می ماند و برای هر هنرمندی کتاب خواندن از نان شب هم واجب تر است. هر فردی و یا بازیگری که کتاب نمی خواند یا هر هنرمندی حالا در کار ما چه کارگردان و چه نویسنده فرقی نمی کند به نظر من خالی و تهی است.

آخرین کتابی که خوانده اید و روی شما تاثیر گذاشته است؟

آخرین کتابی که خواندم “لبه تیغ “بوده که خیلی تاثیرگذار در من هم بوده است .

کتاب بالینی دارید که دوست داشته باشید برای همیشه کنار تخت تان باشد و آن را بخواهید؟

بله – کتاب پیامبر ، دیوان و جبران خلیل جبران.

اصولاً کتاب را چگونه می خوانید. مثلاً در زمانهای استراحت تان یا در هرلحظه ای که بتوانید ؟

نه آن طور که فکر کنید خیلی برنامه ریزی خاصی برای کتاب خواندن ندارم. اتفاقا نوشته ای را جایی خواندم که نوشته بود :”اگر ۲۴ ساعت از آخرین کتابی که خوانده اید و آخرین باری که مسواک زده اید، می گذرد لطفاً دهانتان را ببندید!” این جمله خیلی روی من تاثیر گذاشت و این باعث شد که من در هر شرایطی که باشم کتاب مطالعه کنم حتی خیلی از کتاب ها را هم من سایز جیبی خریداری می کنم که کوچک باشد و در کیف همراهم باشد.

نقطه عطف و سکوی پرتاب شما در بازیگری کدام سریال و یا نقش تان بوده است؟

هنوز نقطه عطف خود را تجربه نکرده ام.

چند درصد از قابلیت بازیگری تان را تا به الان نشان داده اید؟

چیزی که تا به اینجا نشان داده ام قطعاً تمام توانم بوده تا به اینجا برسم . ولی توان من فردا خیلی بیشتر از امروز خواهد بود. یعنی سعی من براین است که اینگونه باشد.

چطور شد که در لیست بازیگران سریال” لیسانسه ها” قرار گرفتید؟

خب می توانم به جرأت بگویم که از خوش اقبالی من بوده است و اینکه من شانس کار کردن با آقای جودی را قبلا داشتم و همین واسطه ای شد که من به آقای صحت معرفی شوم و به هر حال قسمت شد که در کنارشان باشم و از این قضیه هم خیلی خوشحالم.

چه چیزی برایتان مهم است تا نقشی را بازی کنید ؟

متن و لیدرهای کار خیلی برایم مهم است . چون آن موقع ما دغدغه خیلی از چیزها را دیگر نخواهیم داشت . مثلا در این کار ، واقعاً لیدرهای کار، آدم های با تجربه و کار بلدی هستند که با خیال راحت می توانی خودت را به آنها بسپاری و اعتماد کنید که بیشتر از هر چیز این برایم مهم است.

نقشی هست که دوست داشته باشید بازی کنید یا اینکه با کارگردان خاصی بخواهید همبازی شوید؟

بله – خیلی از کارگردان ها هستند که دوست دارم با آنها کار کنم و امیدوارم قسمت شود. نمی توانم تک به تک نام ببرم چون واقعاً خیلی ها هستند. از روزی که وارد کار شده ام دوست داشتم نقش یک دختر اصیل لر را بازی کنم . به خاطر اینکه من اصالتم از طرف پدری لر است.

خودتان چه ژانری را بیشتر دوست دارید بازی کنید ؟ طنز یا ملودرام؟

خب من بازیگرم . نقش خوب و کار خوب را دوست دارم ، حالا در هر ژانری که می خواهد باشد .اتفاقاً دوست دارم که همه جور نقشی را تجربه کنم اصلاً دوست ندارم که در یک ژانر متوقف شوم.

خیلی از بازیگران می ترسند زمانی که در یک نقشی دیده شدند، بعدها همان ژانر قبلی به آنها پیشنهاد شود.

بله .این فوبیا را داشته ام ، اما چون در سریال “یادآوری” و “میکائیل” ایفای نقش کرده بودم بیننده ذهنیتی که از من داشت با این نقش در سریال لیسانسه ها متفاوت بوده است. ولی متاسفانه ممکن است این اتفاقی بیفتد که است که وقتی بیننده اولین بار تو را در قالب طنز می بیند در ذهن او اینطور جا می افتد و اصلاً نمی تواند تو را در جایی جدی بپذیرد .ولی فکر می کنم چون اول بیننده من را با درام و ملو درام سنگین دیده و پذیرفته است این ذهنیت فکر نمی کردید کمرنگ تر خواهد شد .

توقع شما از مردم درباره هنر چیست ؟

توقع من فقط این است که به هر نوع سلیقه ای و به هر نوع دیدگاهی فقط احترام بگذارند و اگر نظرشان مخالف است و منفی باز هم این را محترمانه بیان کنند.

حرف پایانی؟

برای همه آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم که کشور من کمتر دچار سانحه ،حادثه و غم وغصه شود.

 

مصاحبه اختصاصی با متین ستوده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا