سریالسریال‌ایرانی

نقد و بررسی کامل سریال بوی باران

مجموعه تلویزیونی «بوی باران» به کارگردانی محمود معظمی چند هفته‌ای است که از شبکه یک سیما پخش می‌شود. این سریال پربازیگر حال و هوایی دارد که نسبت به جریان معمول تلویزیون تکراری به حساب نمی‌آید، هرچند این مجموعه بی‌نقص هم نیست. ««بوی باران»» با نام قبلی «عروس تاریکی» را محمود معظمی ساخته است. معظمی از آن دسته از هنرمندان تلویزیون است که حرفه‌هایی مثل منشی صحنه و حتی بازیگری را هم تجربه کرده است.

 

هویت حرفه‌ای معظمی با تلویزیون شکل گرفته و البته از جمله کارگردانان سیماست که روند حرفه‌ای نسبتاً موفقی را طی کرده است. بررسی سیر کاری او نشان می‌دهد که هرچند آهسته اما رو به جلو حرکت کرده است. سریال پیکسل، سریال زاویه هفتم، سریال شیوع، سریال فاخته، سریال تکیه بر باد، سریال مثل من مثل تو، سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد و سریال سرشاخ آثار قبلی معظمی است که هرچند جزء برترین‌های تلویزیون به حساب نمی‌آیند اما از کف استاندارد سیما هم پایین‌تر نبوده‌اند.

حالا معظمی در تجربه‌ای جاه‌طلبانه سریالی ساخته که به لحاظ ترکیب بازیگران، سوژه، فضا، چالش‌های داستانی و… متفاوت از کارهای قبلی‌اش است. یکی از شانس‌های معظمی حضور تهیه‌کننده کاربلدی مثل محمدرضا تخت‌کشیان است. تخت‌کشیان تاکنون چندین فیلم و سریال مهم را تولید کرده که برخی از آن‌ها موفق بوده‌اند.

شکل‌گیری«بوی‌باران»

این سریال روایتی از ماجرای ازدواج یک دختر از طبقه پایین جامعه با پسری با اوضاع مالی خوب است که سیمین، مادر پسر راضی به این وصلت نیست. با رقم خوردن اتفاقاتی در شب عروسی این زوج، فرشته، عروس جوان این سریال در یک اتفاق عمدی در آتش‌سوزی (ظاهراً) به قتل می‌رسد و نامزد سابق او پیمان با بازی مهدی سلوکی اولین متهم این ماجراست.

در این سریال رؤیا نونهالی با نقش سیمین، همسر رضا کیانیان است که ۱۰ سال است جدا از هم زندگی می‌کنند و این ماجرا آنها را به هم نزدیک‌تر می‌کند و سرآغاز ماجرایی متفاوت می‌شود. یکی از اتفاقات ناگواری که سرصحنه سریال «بوی باران» رخ داد و گروه را با یک شوک جدید روبه‌رو کرد حادثه درگذشت لوون هفتوان، بازیگر ارمنی فیلم دراکولا بود. زنده‌یاد لوون هفتوان که برای بازی در سـریال عروس تاریکی قرارداد بسته بود، ۱۹ اسفند سال گذشته سرصحنه دچار سکته شد و از دنیا رفت.

معظمی درباره شکل‌گیری این سریال به باشگاه خبرنگاران گفت: «قصه سریال «بوی باران» دو سال و نیم پیش توسط آقای محمدرضا تخت‌کشیان که جزء تهیه‌کنندگان بسیار خوب و حرفه‌ای در سینما و تلویزیون است و در همه این سال‌ها کارهای با کیفیتی ساخته، به من پیشنهاد شد. وقتی متوجه شدم دوست عزیزم عباس نعمتی نویسنده سریال است که با او تجربه کارهایی همچون سریال تکیه بر باد را داشتم، خوشحال شدم؛ بنابراین حضور تهیه‌کننده و نویسنده من را برای کارگردانی سریال ترغیب کرد.

از ابتدای پیش‌تولید پیشنهادهایی که در ارتباط با قصه به ذهنم می‌رسید به نعمتی می‌دادم که در مسیر خط قصه بود. واقعاً عباس نعمتی و گروهش، عباس ریاحی و صنعم کاظمی زحمت زیادی برای فیلمنامه کشیدند و بارها قصه «بوی باران» بازنویسی شد تا صیقل بهتری پیدا کند.»

هندی‌خوش‌ریتم!

«بوی باران» را از ابعاد مختلف می‌توان بررسی کرد. همان‌طور که گفته شد ترکیب بازیگران و عوامل تولیدی کاربلد از جمله امتیازات سریال شبکه یک است. ارتقای حرفه‌ای معظمی در زمینه کارگردانی در این مجموعه مشهود است. او در طراحی صحنه، قاب‌های تصویر و میزانسن تمام سعی‌اش را کرده تا کاری دم‌دستی نسازد. «بوی باران» با استفاده از لوکیشن‌های متنوع، نورپردازی، اسلوموشن و… توانسته تصویری چشم‌نواز به مخاطب ارائه کند. دیگر نکته قابل توجه این سریال سوژه و فضای آن است. «بوی باران» تکراری نیست. مخاطب تلویزیون به جز مواردی که یک فیلمساز کارکشته در پشت کار باشد از یک مجموعه تلویزیونی ایرانی توقعات مشخصی دارد؛ قصه‌هایی خطی و بدون بالا و پایین شدن.

در این سریال با استفاده از شخصیت‌های متعدد و متنوع، داستانک‌ها و تقسیم پیشبرد قصه بین کاراکترهای مختلف سعی شده مخاطب چشمش خسته نشود. شکل سنتی‌اش این‌طور است که تقریباً تمام شخصیت‌های یک سریال از همان ابتدا وارد قصه می‌شوند و به اندازه وزنی که دارند تا آخر هم حضوری مستمر دارند؛ اما در «بوی باران» سعی شده بین شخصیت‌ها و تاثیرشان در قصه رفت و برگشت وجود داشته باشد. جسارت ورود به شخصیت یک زن افغان سختکوش و البته بدون مجوز اقامت و همین‌طور موضوع عقد او توسط سیاوش با بازی رضا کیانیان همگی از امتیازات «بوی باران» است؛ اما آیا سریال شبانه شبکه یک بی‌نقص و همه‌چیز تمام است؟!

«بوی باران» شروعی قدرتمند داشت، به طوری‌که مخاطب همان ابتدای کار فهمید با سریالی تکراری سروکار ندارد ولی ناگهان قصه با افت محسوسی روبه‌رو شد. بخشی از افت قصه مربوط به حجم بالای حضور شهاب در قصه بود. به مرور و پس از پیشبرد قصه کمی این مساله حل شد. کل‌کل سارا و همسر سابقش که بازپرس پرونده هم هست در جاهایی بیش از حد، غیرواقعی و آزاردهنده به نظر می‌رسد؛ اما آزاردهنده‌ترین شخصیت و اصولاً دستمالی‌ترین سوژه، مربوط به مادرشوهر ترانه است.

بازی سرد و چالش بی‌مورد او با ترانه کاملاً کلیشه‌ای است که از شخصیت اهل هنری مثل او در واقعیت بعید به نظر می‌رسد. چالش‌های او با ترانه و مشکلات پسرش با وی جاهایی کار را به سمت یک قصه هندی پیش می‌برد. ورود ترانه به خانه شهاب و بعدتر کارخانه آن‌ها هرچند ممکن است برای مخاطب جالب باشد اما کمی از منطق روایی یک داستان ایرانی به‌دور است. به یاد بیاورید سکانسی که ترانه از رایانه شهاب در کارخانه به وسیله یک فلش اطلاعات را به شیوه پلیسی ذخیره می‌کند! قصه مواد مخدر گمشده که جرقه قصه و اتفاقاتش است، به مرور کشدار شده، به طوری‌که مشخص نیست این دور باطل تا کی ادامه پیدا خواهد کرد. تا یادمان نرفته باید به بازی خوب، عمیق و تاثیرگذار رؤیا نونهالی اشاره کنیم.

سیمین شخصیتی خاکستری دارد. او از طرفی یک فرهنگی است که ظاهراً از خانواده‌ای اصیل است. برای دانش‌آموزان دل می‌سوزاند و مجموعاً آدمی خوب به نظر می‌رسد؛ اما در عین حال همین زن در مقام مادر گاهی حق را ناحق می‌کند تا از فرزندش حمایت کند. اجرای شخصیتی خاکستری با این مختصات چیزی است که کمتر در تلویزیون خودمان دیده‌ایم. «بوی باران» مجموعه‌ای از نکات مثبت و نواقص است که توانسته مخاطبان قابل‌توجهی را، خصوصاً از بین بانوان با خود همراه کند. یادمان نرود ««بوی باران»» قصه‌ای زنانه دارد که اضلاع پیش‌برنده‌اش بانوان هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا