خلاصه داستان قسمت اول سریال وارش
آنچه در قسمت اول سریال وارش دیدید
داستان از جای شروع می شود که مردی به همراه همسر باردارش از سیستان راهی گیلان می شوند.
دلیل مهاجرت مرد که در فیلم یارمحمد نام برده می شود فقر و خشکسالی در سیستان است. بنابراین عازم گیلان می شود که به همشهر و دوست قدیمی خود بپیوندد.و از ماهیگیری امرار معاش کند.
در بدو ورود آنها به گیلان همسر یارمحمد که طوبی نام دارد دچار درد زایمان می شود. و بچه اش را به کمک همسر دوست شوهرش به دنیا می آورد.
میرولی که دوست یارمحمد است ده سال پیش به گیلان آمده است. دلیل مهاجرت میرولی نزاعی بود که به دلیل قبول نکردن پیشنهاد یک سرهنگ برای حمل کالای قاچاق داشته است و منجر به فراری شدن میرولی از شهر و دیار خود شده است.
در منزل میرولی زن جوان بارداری نیز است که وارش نام دارد و دختر دایی زن میرولی است. وارش شوهرش در دریا غرق شده است و همزمان با طوبی او نیز فرزندش را به دنیا می آورد.
یارمحمد به همراه میرولی به سر کار ماهیگیری می روند. و به کار مشغول می شوند.
از طرفی فردی به نام تراب به دلیل قلدری و حسادت به سمتی که میرولی در آنجا دارد هر روز مقداری ماهی به عنوان باج از میرولی می گیرد. اینکار سبب خشم و عصبانیت یارمحمد می شود.
از طرفی وارش نیز به دلیل افسردگی و ناراحتی از فوت شوهرش به فرزندش رسیدگی نمی کند و مدام به لب دریا می رود و چشم به راه آمدن شوهر غرق شده اش است.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |