گفتگو با افسانه چهره آزاد درباره زندگی خصوصی، فضای مجازی و شعر
در این مطلب مصاحبه افسانه چهره آزاد را منتشر کرده ایم. افسانه چهره آزاد، نوه رقیه چهره آزاد و همسر شاهرخ فروتنیان، بازیگر و متولد هزار و سیصد و چهل و یک در تهران است. هنرنمایی او در مجموعه تلویزیونی «جمعه تعطیل نیست» مورد استقبال مردم قرار گرفت. در کارنامه هنری این هنرمند پرکار می توان به فیلم های سینمایی «بوتیک»، «نسکافه داغ داغ»، «دهلیز»، «شیفتگی»، «ساغر» و همچنین مجموعه های تلویزیونی «آپارتمان»، «آشپزباشی»، «دلدادگان»، «سر به راه » و «داستان های نوروز» اشاره کرد.
در این شماره با افسانه چهره آزاد که با بازی متفاوت در نقش کوتاهی در فیلم «بوتیک» نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از هشتمین جشن خانه سینما شده بود و این شب ها سریال «کتونی زرنگی» را روی آنتن شبکه سه دارد، گفتگویی مفصل و صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.
گفتگو: عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان
*این سریال در کدام دسته از مجموعه های تلویزیونی قرار می گیرد؟
سریال «کتونی زرنگی» یک سریال کمدی اجتماعی است.
*چه شد بازی در این نقش را قبول کردید؟
اول اینکه آقای علی ملاقلی پور بسیار کارگردان خلاق، خوش فکر و خوش اخلاقی است و من در فیلم سینمایی «قندون جهیزیه» با ایشان یک همکاری کوتاه، ولی بسیار پربار داشته ام. ایشان با بازیگرشان تعامل درستی دارند و نقش را خیلی خوب مدیریت می کنند. دست و بال بازیگر را برای اینکه بتواند خلاقیت هایی که دارد را کاملا بروز بدهد، باز می گذارند. اتفاقات خوبی در این دو همکاری برای من افتاد.
*در جایگاه یک بازیگر قدیمی، وضعیت کلی تلویزیون را چگونه می بینید؟
به نظر من تلویزیون می تواند جایگاه خوبی برای فرهنگ سازی باشد. به طور مثال مجموعه هایی که خانم برومند در تلویزیون کار کرده اند، گویای همین اصل است، چون من شاهد بوده ام و هستم که ایشان حساسیت خاصی در مورد متن و قصه دارند، برای همین است که کارهایشان همیشه شاخص است. از نظر من قصه بسیار مهم است که حرفی برای مخاطب داشته باشد، خصوصا اینکه مخاطب های تلویزیون بیشتر خانواده ها هستند.
*چه ویژگی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟
همیشه به خود نقش خیلی اهمیت می دهم، ببینم آن نقش برای من چه چیزهایی را به همراه دارد، یعنی من می توانم در نقشی زندگی کنم که اصلا شبیه آن نیستم و ببینم آن قضاوتی که من می خواهم، از آن بازی چگونه است. ببینم این آدم در آن شرایطی که قرار می گیرد، چه واکنشی دارد و این برای من چالش خوبی است که بخواهم نقش را قبول کنم. خیلی دوست دارم نسبت به خود من متفاوت باشد، مثلا در «وضعیت سفید» من نقش یک خانم افسرده را بازی می کردم، چیزی که در وجود خودم اصلا نیست. من همیشه در تلاش هستم که اول روحیه خودم را خوب نگه دارم تا بتوانم برای زندگی کردن مفید باشم.
*اولویت بندی شما از بین تئاتر، سینما و تلویزیون کدام است؟
هر سه را عاشقانه دوست دارم و برای من هیچ فرقی ندارند. مهم این است که بتوانم آن نقش را دوست داشته باشم و از پس آن بربیایم.
*تفاوت تئاتر با سینما و تلویزیون چیست؟
به نظر من در تئاتر بازی ها غلو شده تر است و احتیاج به بازی های اغراق آمیزتری دارد.
*در میان کارهایتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
همه را دوست دارم و همه کارهایم مثل بچه هایم هستند.
*شنیده بودیم که یک فرزند پسر دارید؟
نه، خیلی از این شایعه ها به خاطر سریال جمعه تعطیل نیست به وجود آمد. یکسری شایعه ها ایجاد شد، مثلا اینکه من همسر آقای علیرضا خمسه هستم و من را در خیابان خانم خمسه صدا می زدند که من می گفتم همسر من آقای شاهرخ فروتنیان است، تا اینکه دنیای مجازی راه اندازی شد و با تصویرهایی که از من و همسرم آقای فروتنیان منتشر شد، همه فهمیدند من و آقای خمسه با هم همکار هستیم.
*چقدر در این دنیای مجازی فعال هستید؟
من خیلی در دنیای مجازی فعال نیستم، در همین حد که پیجی داشته باشم.
*کامنت ها را می خوانید؟
کامنت ها را می خوانم و به تک تک آنها جواب می دهم. به نظر من نظر هر کسی برای خودش مهم است. از نظریات آنها نه ناراحت می شوم و نه خوشحال، به آنها فکر می کنم. به نظر من زندگی کردن یک کلاس درس است و مردم هم تکلیف و مشق زندگی ما هستند.
*اتفاقی افتاده که دوست نداشته باشید چهره شناخته شده ای باشید؟
نه، همیشه این موقعیت خودم را دوست داشته ام. محبت مردم همیشه شامل حال من بوده و گاهی خجالت می کشم که اینقدر نسبت به من محبت دارند؛ اداره، بانک، سوپر و… همه جا محبت دارند.
*از این شهرت سوء استفاده هم می کنید؟
خودشان آنقدر موقعیت به آدم می دهند که جا برای سواستفاده نمی ماند.
*اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید کجا و با چه شغلی این اتفاق بیفتد؟
همین جا که هستم و با همین شغل و همین موقعیت، برای اینکه آمدن و رفتن ما که دست خودمان نیست، مهم انتخاب هایی است که در این دوره خودمان می کنیم. سعی می کنم و یاد گرفته ام که انتخاب هایم هر چه باشد، پای آن بایستم. خیلی به زمین و زمان غر نمی زنم، برای اینکه فکر می کنم هر چه بوده، انتخاب من بوده. اگر اشتباه بوده، آن را تصحیح می کنم و اگر عالی بوده هم آن را ادامه می دهم.
*سینمای امروز را چطور ارزیابی می کنید؟
به نظر من به سمت جلو می رود.
*بازیگری داریم که ماندگار شود؟
بازیگری که به کارش عشق بورزد، مطمئنا ماندگار خواهد شد.
*خود شما به ماندگاری فکر می کنید؟
بستگی دارد! من از سال شصت و شش شروع کرده ام و الان چه سالی است؟ نود و هشت! پس خدا را شکر.
*از کار کارگردان ها کدام را می پسندید؟
تمام آثار کارگردان های بنام را می پسندم، ما کارگردان های خوبی داریم.
*با کدام یک دوست دارید کار کنید؟
خدا بیامرزد آقای علی حاتمی را، یکی از حسرت های من در زندگی این است که نقشی بود و نشد آن را بازی کنم؛ در فیلم مادر، نقش جوانی های مادربزرگ که خانم فریماه فرجامی بازی کردند. آن موقع شرایط این گونه پیش رفت که زنده یاد آقای حاتمی تشخیص دادند که خانم فرجامی هم نقش دختر را بازی کنند و هم نقش جوانی های مادر را، چون مادربزرگ من خانم رقیه چهره آزاد هم خیلی دوست داشتند در این فیلم باشم، من حتی سر صحنه فیلمبرداری هم رفتم، به من گفتند بیایید برویم، چون قرار است نقش جوانی های من هم بازی شود و آقای حاتمی شما را ببیند. من هم بسیار خوشحال شدم و با یک حس خوب رفتم، اما نمی دانم چه اتفاقی افتاد که نشد. سر فیلم «الو الو من جوجوام» مادربزرگ من خانم رقیه چهره آزاد باز کردند و در آن فیلم یک عکس داشتند که برای جوانی شان بود، آن عکس را از من گرفتند، من را گریم کردند و نقش جوانی ایشان را بازی کردم. به هر حال خیلی دوست داشتم با آقای علی حاتمی که شاعر سینمای ایران هستند، همکاری کنم که نشد.
*بازیگری هست که دوست داشته باشید با او همبازی شوید؟
همه بازیگران را دوست دارم و خوشحال هستم که در کارنامه هنری ام با اساتید بازیگری همبازی بوده ام، از جمله استاد زنده یاد انتظامی، زنده یاد داوود رشیدی، زنده یاد جمشید مشایخی، زنده یاد خسرو شکیبایی، زنده یاد حمیده خیرآبادی و زنده یاد خانم شهلا ریاحی، آقای علی نصیریان و پرویز پرستویی که ان شاء ا… سایه شان بر سر جامعه هنری مستدام باشد.
*موسیقی کجای زندگی شماست؟
موسیقی به نوعی با من متولد شده است. از لحاظ دنیای خودم می گویم، چون مرحوم پدر من ویلون را بسیار زیبا می نواختند و از شاگردان «صبا» بودند. مادر من بسیار صدای زیبا و دلنشینی داشتند که وسعت زیادی داشت. برادر من آقای سیامک نعمت ناصر از نوازنده های بنام تار و سه تار و پیانو هستند که با خیلی از بزرگان موسیقی همکاری داشته اند. برادر من در دنیای موسیقی یکی از نوازنده های بنام است، پس به خودی خود موسیقی از ابتدا قسمتی از زندگی من بوده است.
*چرا برادرتان نعمت ناصر و شما چهره آزاد؟
فامیلی هنری من چهره آزاد است و من در شناسنامه همان افسانه نعمت ناصر هستم. زنده یاد مادربزرگم بانو رقیه چهره آزاد زمانی که عشق و علاقه و تلاش من را در بازیگری دیدند، به من گفتند اگر می خواهی این راه را ادامه بدهی، با اسم چهره آزاد فعالیت کن. برای همین با اجازه ایشان، من شدم افسانه چهره آزاد.
*خواننده محبوب هم دارید؟
خواننده های محبوب من استاد محمدرضا شجریان و همایون شجریان هستند.
*علاقه مندی ها و تفریحات شما چیست؟
من خیلی سفر را دوست دارم و اگر از لحاظ مالی شرایط خوبی باشد، دوست دارم کل ایران و کشورهای مختلف را ببینم. پیاده روی یکی از کارهای روزانه من است. معاشرت با دوستان و دیگری هم کتاب خواندن که به من حس خیلی خوبی می دهد. بیشتر کتاب های خودشناسی را دنبال می کنم و به کمک کتاب توانسته ام تغییرات خوبی در خودم ایجاد کنم و یکسری عادت های بد را ترک کنم. مثلا من بنا به هیچ دلیلی سیگار می کشیدم و بعد احساس کردم چرا این دود باید در وجود من برود و الان سیزده سال است که سیگار را ترک کرده ام. خواندن کتاب های مختلف با روش های مختلف به من یاد داد عادت های بد را ترک کنم و یکی از عادت های بد من همین سیگار کشیدن بود. سیگار عادت بدی بود که توانستم به وسیله آموزش هایی که کتاب به من داد، آن را کنار بگذارم.
*آخرین کتاب خوبی که خوانده اید؟
اثر مرکب نویسنده دارن هاردی و تو همانی که می اندیشی ترجمه گیتی خوشدل.
*زندگی را چه رنگی می بینید؟
سبز، سبز سبز.
*خط قرمزهای شما چیست؟
سعی می کنم در هر موقعیتی قضاوت نکنم، عجله نداشته باشم، چون عجله آدم را از موقعیت دور می کند. اخلاقیات خیلی برای من مهم است.
*شخصیتی که خیلی دوست دارید از نزدیک ببینید؟
نیما یوشیج را خیلی دوست داشتم ببینم، به خاطر اینکه به نوعی ریشه مادری من به «یوش» می رود. خیلی دوست داشتم این شاعر بزرگ را ببینم.
*شما بازیگر کم حاشیه ای هستید، حاشیه را دوست ندارید؟
به نظر من حاشیه را خود آدم می سازد و من سعی می کنم برای خودم حاشیه نسازم.
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما بگویید؟
من خیلی به یک اصل در زندگی ایمان و اعتقاد دارم و آن اینکه آدم باید رویاهایش را از دست ندهد و آنها را بزرگ کند. اگر خواسته ای در وجودتان ایجاد شد، مطمئن باشید به آن می رسید، حالا هر چقدر هم بزرگ باشد، چون خداوند در شما این توانایی را برای رسیدن به آن دیده است، پس تلاش کنید. نظر من برای مخاطبان عزیز شما این است که برای رسیدن به رویاهایتان تلاش کنید، چون حتما به آنها می رسید. چند اصل مهم دارد، یکی اینکه به خداوند ایمان داشته باشید که شما را منحصر به فرد آفریده و یکسری قدرت و توانایی در شما به وجود آورده که می توانید به آنها بها بدهید و به خواسته هایتان برسید. باید توکل داشته باشید، عجله نکنید و مطئن باشید به هر چیزی که می خواهید به وقت آن می رسید.
*چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟
بله، چیزی که الان هستم، همان رویایی است که سال های پیش داشته ام، ولی برای رویاهای بعدی در تلاش هستم.
*غیر از بازیگری فعالیت دیگری هم دارید؟
ده سال است که در انجمن بازیگران ایران، خانه سینما فعالیت دارم. جزو شورای مرکزی انجمن بازیگران هستم و فعالیت های رفاهی با من است.
*در پایان یک شعر برای مخاطبان مجله کولاک.
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی.
مصاحبه افسانه چهره آزاد در کولاک
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |