خلاصه داستان قسمت ۱۱۳ سریال ترکی سیب ممنوعه
در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۱۳ سریال ترکی سیب ممنوعه را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. این مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای می باشد که بازیگران اصلی آن؛ شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب می باشند.
خلاصه داستان قسمت ۱۱۳ سریال ترکی سیب ممنوعه
صبح، اندر به خانه جنر می آید. آنها در مورد ازدواج زینب صحبت میکنند. اندر اطمینان میدهد که زینب و علیهان قرار نیست دیگر با یکدیگر باشند، وقتی جانر علت این اطمینان را میپرسد، أندر که تصور میکند امیر خواب است، توضیح میدهد که بیلدیز عکسهایی را که واقعیت نداشته در گوشی او دیده و خبرش را به زینب داده است، و به همین عمل، تب، دیگر هرگز با علیشان بخواهد بود. میر که در حال رفتن سر کار است، حرفهای آنها را می شنود. او وقتی میخواهد برود، جاتر و اندر از دیدن او جا میخورند. اندر امیر وا دهن لق میداند و از او حرصش میگیرد. امیر وقتی از خانه بیرون می آید، مستقیم به خانه زینب رفته و ماجرا را به او میگوید. زینب یاد حرف های بیلدیز در مورد عکسهای اندر و بلیهان در تذرخواه ، می آف افکار او از این باید تا به هم مباریزه او بیا د اوو ورون ما رود تا در مورد مدارک عروسی صحبت کنند اما او مدام حواسش پرت است و به درست بودن یا نبودن تصمیم خودش فکر میکند در شرکت نیز، هاکان مدام سعی دارد که علیهات را از رفتن منصرف کند اما تلاش او بی فایده است.
آسمان خانم از زندان آزاد شده و به ځنه ییلدیز من رود . ییلدیز با او سر سنگیں است و اجازه ماندن به او نمیدهد. آنه با یقه قرار میگذارند و با هم به کافه می روند، زیتپه تصور میکند که مادرش برای سوپرایز کردن او زودتر آمده است زینب در مورد حرفهای امیر به سیلدیر توضیح میدهد. آنها هر دو به فکر می در شرکه، جلسه هیأت مدیره تشکیل می شود. کایا نیز در جلسه حضور دارد. وقتی اندر نیز وارد جلسه می شود، با همه پیشنهادات آنها مخالفت می کند. بعد از جلسه، هالیت با عصبانیت با اندر صبحت کرده و به و میگوید که حق
مخالفت در کارها را ندارد و تصمیم گیرنده نهایی خود هالیت است. اندر حشوصش گرفته و به اتاق کایا می رود. او به کایا میگوید که باید از شرکت برود و به لندن برگردد. گایا او را با تحقیر، شیخ کاره میداند و با کوچک کردن او به او میفهماند که هیچ اهمیتی نداشته و فقط برای کار به آنجا آمده است. اندر از اینکه گایا او را جدی نمیگیرد عصبی می شود.
زینبه و پیل دیگر به همراه مادرشان به مزون رفته تا زینب لباس عروس پرو کند. او در منال لباس پوشیدن دوباره تردید میکند و به کاری که میکند فکر میکند. او ناگهان حالش بد شده و سرگیجه میگیرد و میخواهد هرچه سریع تر لباس را در بیاورد. ییلدیز و آسمان نگران او می شوند. علیهان یا زرین برای نهار بیرون می روند. او به زرین خبر میدهد که قرار است برای مدتی از ترکیه برود. زرین از اینکه علیهان بی خبر از او تصمیم گرفته و میخواهد او را تنها بگذارد ناراحت می شود. علیخان سعی میکند او را آرام کرده و دلش را به دست بیاورد.
شب، اندر و جانر حاضر شده تا به خانه هالیت برای مهمانی شام بروند. ییلدیز که حاضر شده است، به اتاق کار هالیت می رود. هالیت به او هشدار میدهد که مادرش بعد از عروسی زینب به بورسا برگردد و حتما باید هر هفته برای امضا به کلانتری برود، وگرنه پای آبروی او در میان است.
در خانه زینب، زینب و مادرش منتظر آمدن داوود برای شام هستند. آسمان که متوجه آشفتگی زینب شده است، با او صحبت کرده و به او میگوید که هرکاری را که صلاح میداند بدون در نظر گرفتن نظر دیگران انجام دهد. کمی بعد، داوود می آید و در مورد کارهای عروسی صحبت میکند. زینب همچنان کمی پکر است و داوود سعی دارد علت ناراحتی او را بفهمد اما زینب ادعا میکند که هیچ چیزی
نیست.
مهمانها به خانه هالیت می آیند. اندر که طبق معمول در حال کنایه زدن به پیلدیز است، با آمدن کایا ناگهان ساکت شده و معذب می شود. پیلدیز متوجه چیزی غیر عادی بین اندر و گایا شده و حدس می زند که آنها همدیگر را میشناسند.
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی سیب ممنوعه
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |