سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.

داستان قسمت 35 سریال ترکی استانبول ظالم
داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی استانبول ظالم

جمره با ندیم صحبت می‌کند و ندیم با حرکت چشم هایش به او می‌فهماند که متوجه اتفاقات است. جمره خوشحال می‌شود اما به کسی خبر خوب شدن ندیم را نمی‌دهد تا کسی به او ضرر نرساند. او به ندیم می‌گوید که وقتی اذیت شد، چشم هایش را ببندد. جمره ندیم را به اتاق می‌برد و میخواهد با جرن حرف بزند تا معذرت بخواهد اما جرن تمایلی به حرف زدن ندارد.

شنیز سراغ دوست جمره که در آزمایشگاه کار می‌کرد رفته و او را با تهدید در مشت خود گرفته است. دوست جمره با تماس تلفنی به او خبر رسیدن آزمایش را می‌دهد. جمره از اینکه قرار است بلاخره دست شنیز را رو کند خوشحال می‌شود. او برگه ی جواب ازمایش را میگیرد و پیش ندیم رفته تا خبر خوش را بدهد. ندیم نیز از خوشحالی جمره راضیست.

اما آنها خبر ندارند که چه چیزی در انتظارشان است. در طبقه پایین، آگاه عصبانیست و نریمان و سحر را مرخص می‌کند. اما سحر بو میبرد که خبریست و دوباره به ویلا میرود. شنیز در گوشه ای با خونسردی نشسته و اجرای نقشه اش را تماشا میکند و هیچ چیز نمی‌گوید. بعد از آمدن جمره و ندیم، جمره برگه آزمایش را به آگاه می‌دهد و در مورد داروهایی که به ندیم خورانده اند می‌گوید. اما آگاه که از قبل پر شده، با عصبانیت برگه را مچاله میکند. جرن جلو می‌آید و میگوید : « دوباره برای من نقشه کشیدی و خواستی منو خراب کنی. چرا نمیتونی ازدواج منو قبول کنی.

تو نتیجه آزمایش رو دستکاری کردی دوستت همه چیو برامون تعریف کرده» جمره دوستش(یونجا) را می‌بیند که با ترس و لرز نشسته است. یونجا جلو می‌آید و میگوید که متاسف است و نباید اینکار را میکردند. نباید در نتیجه آزمایش دخالت می‌کردند. جمره که از تعجب شاخ درآورده، می‌فهمد که دوست اش او را فروخته و تمام این نقشه زیر سر شنیز است. او شنیز را متهم می‌کند اما آگاه پشت همسرش است و اجازه توهین به او را نمی‌دهد. جرن آتش این اتفاق را بیشتر می‌کند و باز هم به آگاه می‌گوید که نمی‌خواهد جمره بالای سر شوهرش باشد.

ناگهان جنک به خانه می‌آید و شنیز از ترس اینکه پسرش پشت جمره دربیاید میترسد. او به چشم های جنک خیره می‌شود و با سر علامت می‌دهد. جمره می‌گوید : « جنک تو از موضوع خبر داری. اون روز سرنگی که کنار ندیم افتاده بود رو دادم برای آزمایش. تو خبر داری بگو دیگه» جنک به مادرش نگاه می‌کند و می‌گوید : « نمیدونم از چی حرف میزنی، شرمنده» همه در اتاق علیه جمره هستند، حتی جنک و یونجا هم جمره را فروختند. تمام این نمایش روی آگاه تاثیر گذاشته و شنیز بلاخره موفق شد که جمره را از چشم آگاه بیندازد.

آگاه جمره را اخراج می‌کند و دیگر به او اجازه ورود به خانه نمی‌دهد. جمره با گریه دستان ندیم را میگیرد و میگوید : « اخراجم کنید و از خونه بیرونم کنید اما من ندیم رو ول نمی‌کنم. من ندیم رو با این آدم ها تنها نمیذارم» سحر نمی‌تواند دخترش را کنترل کند از این رو آگاه خودش جمره را بیرون پرت می‌کند. جمره به آگاه می‌گوید : « چشم هاتو بستی کور شدی. داری به برادرزاده ات بدی می‌کنی»

جنک در ایوان هوا می‌خورد. جمره می‌توانست راز جنک را فاش کند اما سکوت کرده چون هیچکس حرفش را باور نمی‌کند. او به جنک می‌گوید : « دلم برات میسوزه چون مثل یه پسر هشت ساله از مامانت می‌ترسی. ترسو ترین آدمی هستی که تابه حال دیدم.»
سحر از اینکه بچه هایش اینگونه به جان هم افتاده اند و جدا شدند ناراحت است و به عنوان مادر میخواهد خانواده اش را کنارهم نگه دارد. اما جرن تعریف می‌کند که سحر از کودکی بین بچه هایش فرق گذاشته زیرا جمره اهل درس خواندن و کارکردن بوده اما او نتوانسته درس بخواند و حالا خانه دار شده. او می‌گوید که مادرش از قدیم جمره را بیشتر دوست داشته و حالا هم میخواهد از او طرفداری کند. جرن بعد از گفتن اینها، با گریه به اتاقش میرود.

جمره در حیاط به پنجره اتاق ندیم نگاه می‌کند و از اینکه دوباره شکست خورده گریه می‌کند. جمره با دیدن مادرش می‌پرسد که آیا او هم این حرف هارا باور کرده!؟؟ جمره می‌داند که شنیز خواهر و دوستش را گول زده اما مادرش آن حرفها را باور کرده و به جمره هشدار میدهد تا بار دیگر جرن را ناراحت نکند.

صبح روز بعد جمره پیش دوستش می‌رود و دلیل خیانتش را می‌پرسد. یونجا می‌گوید : « با بد آدم هایی در افتادی. اون زنه با رئیس آزمایشگاه حرف زد نزدیک بود منو اخراج کنن. من به پول نیاز داشتم مجبور شدم اینکارو بکنم. درضمن قبل از من خواهرت تورو فروخته بود. وقتی زنگ زدم جرن جواب داد و اون منو با شنیز روبرو کرد.» جمره که همچنان بخاطر ندیم ناراحت است از آنجا می‌رود تا با خواهرش صحبت کند. شنیز یاد دوران گذشته می افتد.

زمانی که به تازگی با آگاه ازدواج کرده و به اتاق برادر آگاه می‌رود و میگوید : « اگه با برادرت ازدواج نمیکردم اصلا منو به یاد نمی آوردی. زنت مرده و آگاه مسافرت کاری میره ولی بازم کافی نیست. قرارمون این نبود، لیاقت من بیشتر از اینه من بیشتر تورو میخوام. همش به ندیم توجه میکنی پس جنک چی؟» کمی بعد ندیم که کودکی بیش نبود، وارد اتاق پدرش میشود. او شنیز و پدرش را باهم در تختخواب می‌بیند. تمام بلاهایی که شنیز بر سر ندیم می آورد به این خاطر است. ندیم بلاخره آن روزها را به خاطر می آورد…/ داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی استانبول ظالم را خواندید.


همچنین بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

سریال ترکی استانبول ظالم چند قسمت است؟

معرفی سریال ترکی استانبول ظالم+ بیوگرافی بازیگران

 


⇐ مطالب بیشتر در لینک های  سریال ترکی جدید، سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا