داستان کامل قسمت ۵۷ سریال ترکی کلاغ
داستان قسمت ۵۷ سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun به همراه ماجرای این قسمت از سریال در این مطلب همچنین خلاصه داستان سریال کلاغ سیاه قسمت ۵۷
بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.
کانکس بیرون میآید و به آمبولانس زنگ میزند که ناگهان کوزگون را آنجا میبیند. او فکر میکند که کوزگون بای کمک آمده و دستش را میگیرد تا به کانکس ببرد و رأفت را نشان دهد اما کوزگون یکجا ایستاده و حرفی نمیزند. دیلا مکث میکند و میپرسد: « تو اینکارو کردی؟ بگو که کار تو نبوده.» کوزگون بازهم سکوت میکند و دیلا از حال میرود. آمبولانس سر میرسد دیلا و جسد رأفت را باخود میبرند. کوزگون به دفتر بهرام رفته و عصبانی روی میز میکوبد. او ازاینکه بهرام کاری کرده که دیلا به دست خود پدرش را بکشد عصبانی ست. در واقع کشتن رأفت کار بهرام بوده.
.
کوزگون فقط میخواسته بهرام را زندانی کند که مریم با او تماس گرفته و التماس کرده که آدم نکشد. برای همین کاری با رأفت نداشته اما بهرام نقشه ریخته تا همانجا کار رأفت را تمام کند و پای کوزگون هم گیر باشد زیرا که دزدیدن رأفت کار او بود. حالا بهرام میگوید: «دیلا با خیانتش به من باعث مرگ پدرش شد. جون دیلا رو هم فقط بخاطر تو بهش بخشیدم. حالا دو راه داری. یا برمیگردی پیش دیلا از عشقت حرف میزنی. ضعیف میمونی و در آخر میمیری. یا ترفیع میگیری و قدرتمند ترین مرد و جانشین من میشی.» کوزگون با حالی آشفته از اتاق بیرون می رود.
.
در بیمارستان دیلا آرام به هوش میآید و از شرمین و صدا میپرسد که پدرش کجاست؟ آنها تسلیت میگویند و خبر فوت رأفت را میدهند. کمیسر قدرت که خبر کشته شدن رأفت را شنیده، برای دیدن دیلا به بیمارستان میآید. دیلا میگوید که حق با کمیسر بوده زیرا که نتوانست از عزیزانش محافظت کند. کمیسر کمی دیلا را دلداری داده و میگوید در فرصت مناسب پیش او بیاید تا به چیزهایی که اتفاق افتاده اظهار کند. کوزگون که به بیمارستان آمده از دور کمیسر را میبیند و از داخل شدن منصرف میشود. دیلا به سردخانه رفته تا برای آخرین بار پدرش را ببیند. جهان چند ساعت پس از عمل به هوش می آید و قمری را بالای سر خود میبیند. او با دیدن قمری خوشحال میشود.
.
سلجوق که یک پلیس مخفی ست ظاهرا با فرمان کوروغلو همکاری میکند و خبر قتل رافت را میدهد. علی بازداشت شده و در اتاق بازجویی ست تا اینکه سلجوق میآید و خبر را به علی میدهد. علی ناراحت شده و اشک میریزد. سلجوق از طرف فرمان به علی پیشنهاد همکاری میدهد که بعدا علی آن را قبول میکند. دیلا با پریشان حالی از بیمارستان خارج میشود و کوزگون از دور او را میبیند اما خود را نشان نمیدهد و به خانه مریم میرود. مریم از پسرش میپرسد که آیا او رأفت را کشته؟ کوزگون توضیح میدهد که قاتل رأفت نیست اما او را دزدیده بود.
.
مریم خیالش راحت میشود که پسرش چنین کاری نکرده. اما کوزگون ناراحت است و میگوید: « من یه آدم ظالم شدم و به یکی از آدم هایی تبدیل شدم که پدرم باهاش مبارزه میکرد.» مریم میخواهد پسرش به عشق دیلا پناه ببرد و کنار او بتواند به تاریکی درونش غلبه کند. اما کوزگون میگوید که دیگر دیر شده و امیدی ندارد. دیلا در خانه به مسافرتی که قرار بود با پدرش برود فکر میکند. شرمین میخواهد بداند که چرا و که کسی شوهرش را کشته و دیلا را بازخواست میکند.
.
او میگوید: « تو بدترین روز زندگیت، شوهرت کجاست؟ چرا پیشت نیست؟ من حدس میزنم اون پدرتو کشته باشه.» دیلا از حرف زدن فرار میکند و نمیخواهد این مسئله را باور کند. صدا عقیده دارد که بهتر است دیلا مستقیما از کوزگون سوال کند تا شک و شبه هایش برطرف شود. او به خانه ی قدیمی شان که روبروی خانه کوزگون است میرود که در کوچه با کوزگون روبرو میشود. هر دو در سکوت به یکدیگر نگاه میکنند. کمی بعد دیلا به خانه رفته و در را میبندد. او شب را همانجا به تنهایی سپری کرده و گریه میکند. کوزگون نیز پشت در خانه مینشیند و خوابش میبرد.
همچنین بخوانید:
داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun
بیوگرافی بازیگران در سریال ترکی کلاغ سیاه + معرفی نقش ها
⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه ، سریال ترکی عاشقانه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |