داستان کامل قسمت ۶۰ سریال ترکی کلاغ
داستان کامل قسمت ۶۰ سریال ترکی کلاغ kuzgun به همراه ماجرای این قسمت از سریال در این مطلب همچنین خلاصه داستان سریال کلاغ سیاه قسمت ۶۰ / بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.
سلجوق با دست و پایی بسته در انبار است و جهان روی صندلی خود را به خواب میزند. سلجوق با تلاش زیادی دست و پایش را باز کرده و فرار میکند. کوزگون و جهان عمدا اینکار را کردند تا سلجوق را تعقیب کنند و به فرمان برسند. سلجوق در کوچه ای تنگ و تاریک با مردی از آدم های فرمان ملاقات کرده و میگوید: « مجبور شدم بخشی از اطلاعات مربوط به دیلا رو لو بدم.» کوزگون به افرادش دستور میدهد که مرد جدید را تعقیب کنند زیرا او حتما به ملاقات مستقیم فرمان خواهد رفت. شب میشود و درویش مغازه اش را بسته و میرود. قمری از مغازه ای که در آن پنهان شده بود بیرون آمده و تلاش میکند تا مغازه درویش را باز کند.
.
قمری موفق شده و وارد میشود. او با نور گوشی کشو ها و صندوق هارا میگردد تا اینکه نامه های پدرش را پیدا میکند. قمری متوجه میشود که درویش پدربزرگ اش است. او شوکه شده و با تعجب از مغازه بیرون آمده و به خانه بازمیگردد. مریم متوجه حال عجیب غریب قمری شده و علت را میپرسد اما قمری چیزی نمیگوید. درویش یا همان بهرام میدانست که قمری به مغازه اش میرود و عمدا موقعیت را فراهم کرده تا قمری حقیقت را بفهمد. دیلا که به دستیارش دستور داده بود قمری را تعقیب کند، از رفت و آمد قمری به جاهایی که رفته باخبر است. او مطمئن شده که حالا قمری دارد به دنبال پدربزرگ اش میگردد و میخواهد از طریق قمری به بهرام برسد.
.
کوزگون به تپه ی قدیمی کنار درخت میرود و تمام شب را آنجا در ماشین میماند. صبح روز بعد، بهرام یک پیامی به گوشی قمری میفرستد و در جایی با او قرار میگذارد. سپس سراغ ماشین کوزگون رفته و او را از خواب بیدار میکند. آنها به آدرسی که بهرام داده میروند. یک خانه ی قدیمی با حیاطی سرسبز، جایی که یوسف در آنجا به دنیا آمده و بزرگ شده است. داخل خانه تمام وسایلی قدیمی ای که بهرام در زندگی قبلی اش داشت، وجود دارد. کوزگون قاب عکس کودکی پدرش را روی میز میبیند. بهرام از آن سالها میگوید که درگیر کار بوده و نتوانسته پدر خوبی برای یوسف باشد. همسر بهرام (مادربزرگ کوزگون) نیز بخاطر کارهای خلاف او جانش را از دست داد و یوسف هیچوقت نتوانست پدرش را ببخشد.
.
بهرام نیز انتقام مرگ همسرش را از باعث و بانی اش گرفته است. کوزگون میگوید: « باید بخاطر پسرت از این کارها دست میکشیدی.» بهرام در پاسخ میگوید که هرکه وارد این دنیای کثیف شود نمیتواند بیرون بیاید همانند خود کوزگون. قمری به آدرسی که بهرام داده میرسد و زنگ خانه را میزند. دیلا آن روز صبح مخفیانه قمری را تعقیب کرده و حالا او نیز به خانه قدیمی رسیده است. بهرام به کوزگون میگوید که قمری از همه چیز باخبر شده است. کوزگون عصبی شده و نمیخواست خانواده اش این موضوع را بدانند. قمری وارد شده و سلام میکند. او سوال های زیادی از برادرش در مورد درویش دارد. همچنین رو به درویش میگوید که پس چرا این همه سال خودت رو نشون ندادی؟ ناگهان گوشی کوزگون زنگ میخورد و جهان خبر میدهد که خانه ی فرمان کوروغلو را پیدا کرده اند. کوزگون میگوید که کار واجبی پیش آمده و باید برود.
.
دیلا از دور، خروج کوزگون، قمری و درویش را از خانه میبیند. پس از رفتن آنها، دیلا وارد خانه شده و وسایل را میگردد. کوزگون و جهان به خانه ی فرمان میروند. اثری از نگهبانان نیست و خانه خالی است. یک لیوان چای گرم آنجاست که نشان میدهد از آمدن کوزگون باخبر شده و فرار کرده اند. کوزگون روی میز قاب عکس هارا میبیند که ناگهان چشمش به عکس پدرش میافتد. تاریخ این عکس در سال ۲۰۰۵ است در حالی که مرگ یوسف در سال ۱۹۹۹ ثبت شده. این مدرک نشان میدهد که پدر کوزگون زنده است. دیلا آلبوم عکسی پیدا میکند که جوانی های درویش و یوسف را میبیند. دیلا نیز متوجه میشود که درویش همان بهرام آدی وار است.
همچنین بخوانید:
داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی کلاغ سیاه kuzgun
بیوگرافی بازیگران در سریال ترکی کلاغ سیاه + معرفی نقش ها
⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه ، سریال ترکی عاشقانه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |