داستان کامل قسمت ۶۳ سریال ترکی کلاغ

۰ زمان تقریبی مطالعه 3 دقیقه

داستان کامل قسمت ۶۳ سریال ترکی کلاغ kuzgun به همراه ماجرای این قسمت از سریال در این مطلب همچنین خلاصه داستان سریال کلاغ سیاه قسمت ۶۳ / بازیگرانی که در این سریال بازی می کنند عبارتند از: باریش اردوچ، بورجو بیریجیک، ستار تانریوجن، هتیجه اصلان، سنار شاهین، اشن ارگولو، آیتک سایان، ایپک ادرم، دریا بسرلر، آمینا کارمان، نورای شرف اوغلو، لونت اولگن،هنده دیلان هنچی، سو بورجو کوشن، آیکوت ییلماز که از مهمترین هنرمندان و بازیگران سریال ترکی کلاغ سیاه هستند.

دیلا پس از اینکه با فرمان قرار ملاقات گذاشت، سراغ درویش رفته و تاریخ و ساعت قرارش را می‌گوید. درویش هشدار می‌دهد که بار دیگر به بهرام خیانت نکند وگرنه تاوان سنگینی خواهد پرداخت. کوزگون از سوراخ وارد کانکس می‌شود، اینک فقط یک دقیقه باقی مانده است. مریم گریه می‌کند و ازپسرش میخواهد که برود تا گلوله به او نخورد. کوزگون گوش نمی‌دهد و دست و پاهای مریم را باز می‌کند. ناگهان زمان تمام شده و تفنگ شلیک میشود. در لحظه آخر، کوزگون صندلی را خم کرده و تیر به سنگ می‌خورد. کوزگون مادرش را در آغوش می‌گیرد و باهم از کانکس بیرون می‌آیند.

او حدس می‌زند که این کار علی بیلگین باشد و اگر این موضوع ثابت شود او را رها نخواهد کرد. کوزگون مادرش را به خانه می‌رساند و میگوید که از این موضوع به کارتال و قمری چیزی نگوید تا ناراحت نشوند. بهرام به کوزگون زنگ می‌زند و میگوید که خبر را شنیده و مدارکی دارد که نشان می‌دهد کار چه کسی بوده است. وقتی کوزگون به دیدن اش می‌رود، بهرام عکس های ماشین بیلگین هارا که در جاده بوسیله دوربین مداربسته گرفته شده، نشان می‌دهد. بهرام با اینکار قصد داشته کوزگون را بر علیه علی تحریک کند. کارتال به صدا پیامی می‌دهد تا یکدیگر را ملاقات کنند. صدا به تعمیرگاه کارتال می‌رود و پس از احوالپرسی، کارتال می‌گوید: « علی تورو دوست نداره، تو هم دیگه دوستش نداری. وقتی خوشبخت نیستی بهتره ازش طلاق بگیری.

من میخوام کمکت کنم اما تا وقتی جدا نشدی نمیتونم.» صدا تأیید می‌کند که خوشبخت نیست اما نمی‌تواند طلاق بگیرد زیرا علی دخترشان(دافنه) را به او نخواهد داد. کارتال اطمینان می‌دهد که مشکلات را باهم حل خواهند کرد. اما صدا دو دل است و قبل از رفتن می‌گوید اگر علی بفهمد، راحت شان نمی‌گذارد. علی که خبر نجات مریم توسط کوزگون را شنیده، می‌داند که کوزگون به سراغش خواهد آمد. او دستور می‌دهد تا نگهبانان زیادی روبروی خانه بگذارند. علی در اتاق کارش به نوچه اش نادر، تفنگی می‌دهد که کارتال با آن تئو را کشته و اثر انگشتش مانده. او می‌گوید که تفنگ را به اداره پلیس ببرند و بگویند که مربوط به قتل تئو است. قمری تمام این حرف هارا با دستگاه شنود میشنود و شوکه می‌شود. او که هول کرده به سرعت به تعمیرگاه کارتال می‌رود و در مورد این موضوع سوال می‌کند.

کارتال توضیح می‌دهد که اینکارش عمدی نبوده و فقط در راستای دفاع از خودش اتفاقی باعث مرگ تئو شده است. قمری می‌گوید که باید تا دیر نشده به اداره پلیس رفته و همه چیز را اعتراف کنند. اما کارتال قبول نمی‌کند و می‌ترسد همانند پدرش بی گناه به زندان بیوفتد. قمری می‌گوید: « علی همه چیز رو به پلیس لو داده. قبل از اینکه اونا سراغت بیان، تو برو اعتراف کن. نباید فرار کنی.» کارتال با شنیدن این حرف وسایلش را جمع می‌کند و فرار میکند زیرا نمی‌خواهد دستگیر شود. آن شب وقتی دیلا به خانه می رود متوجه حال عجیب برادرش شده و سوال می‌کند.

علی توضیح می‌دهد که بهرام با تهدید به او دستور دزدین مریم جبجی را داده بود. دیلا نگران حال مریم می‌شود اما پس از شنیدن اینکه نجات یافته، خدارا شکر می‌کند. علی می‌گوید: « بزودی کوزگون برای انتقام سراغم میاد.» علی فکر می‌کند که بهرام دیگر از کوزگون حمایت نمی‌کند و به این خاطر این دستور را داده، اما دیلا حقیقت را برملا می‌کند و می‌گوید: « کوزگون نوه ی بهرامه. بهرام هیچوقت نوه خودش رو کنار نمیذاره. اون فقط میخواست کوزگون رو علیه تو بکنه.» دیلا بخاطر حفظ جان برادرش اصرار می‌کند که از خانه برود و در جایی پنهان شود. او می‌گوید که با فرمان صحبت کرده و فردا قرار است بهرام آدی وار کشته شود.

علی به حرف خواهرش گوش می‌دهد و از خانه می‌رود. یکی از افراد کوزگون او را تعقیب می‌کند. دیلا به کوزگون زنگ میزند و می‌گوید که بهرام دستور دزدیدن مریم را به علی داده بود. اما کوزگون می‌گوید: « با این حرفها نمیتونی برادرت رو نجات بدی.» و گوشی را قطع می‌کند. صبح روز بعد، مریم نگران کارتال است زیرا شب را به خانه نیامده. تا اینکه پلیس ها سر می‌رسند و میگویند که کارتال به جرم قتل بازداشت است و باید به اداره پلیس بیاید. با این خبر مریم بدحال می‌شود.

همچنین بخوانید: