داستان کامل قسمت ۷ سریال ترکی شرافت
داستان کامل قسمت ۷ سریال ترکی شرافت همچنین به همراه جزئیات خلاصه داستان سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi قسمت ۷ را در این مطلب مطالعه کنید. این سریال محصول کانال D تلویزیون ترکیه در ژانر درام ساخته شده است. «شرافت» در سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ به مدت شش سال فیلمبرداری و تهیه شده است . قسمت آخر سریال شرافت در ۱۷ ماه مه ۲۰۱۵ از کانال D پخش گردید. کارگردانی این سریال را آلتان دونمز (Altan Dönmez) بر عهده داشته و زندگی دو برادر جوان را روایت می کند.
سیبل لباسی که بوراک به او هدیه داده بود را به مزون پس میدهد. زینت خانم صاحب کار او میگوید که به بختش لگد می زند، اما سیبل عصبی است و کادو را نمیخواهد. شب، ایگیت در کافه کنار خانه اسداله خان، برای کبری موزیک پخش میکند و به او زنگ می زند. کبری از این کارهای او خوشش آمده و قند در دلش آب می شود. ایگیت طبق نقشه اش پیش می رود. صبح، ایگیت به تیمارستان می رود تا به مادرش سر بزند. او از حرفهای مادرش می شنود که نامیک به او سر زده بود، اما مطمئن نیست که زلیخا درست گفته باشد.
بوراک با مادر سیبل تماس میگیرد و از او اجازه میگیرد تا سیبل را برای شام بیرون ببرد.مادر او از خدا خواسته قبول میکند اما سیبل از اینکه مادرش بدون مشورت به او قول داده عصبی می شود و نمیخواهد برود. مادر او خیلی اصرار کرده و سیبل به شرط همین یک بار می رود. دم در وقتی او سوار ماشین بوراک می شود ، ایگیت او را میبیند. آنها به رستوران می روند. امیر به سیبل پیام میدهد و میپرسد کجاست. سیبل تصور میکند که ایگیت به او خبر داده است و برای همین میگوید که برای قرار کاری آمده و با امیر بحث میکند. ایگیت به کلوب می رود. آن زن فاحشه آنجاست و ایگیت از او میخواهد با یکدیگر کمی قدم بزنند.
او از آن زن میخواهد که در مرود نهاد هرچه میداند به او اطلاعات بدهد. صبح، امیر با سیبل تماس میگیرد. آنها بابت دیشب صحبت کرده و سیبل از برخورد امیر ناراحت است.سیبل از او میخواهد که رو در رو صحبت کنند تا بتوانند مشکلشان را حل کنند و تلفنی نمی شود.سپس قطع میکند. وقتی کبری در مغازه تنهاست، ایگیت پیش او رفته و در آبدارخانه به او نزدیک می شود. او میخواهد کبری را ببوسد اما کبری ترسیده و میگوید که پدرش می آید. همان لحظه اسداله خان به مغازه می آید. ایگیت در آبدارخانه پنهان شده و کبری به بهانه اینکه حالش خوب نیست، با پدرش به خانه می رود.
ایگیت دوباره دم خانه رفته و بعد از رفتن اسدالله خان، به خانه او می رود تا کبری را ببوسد و به او نزدیک شود کبری به او اجازه نمیدهد و میگوید باید به خواستگاری بیاید. ایگیت میگوید هروقت که او را همینگونه قبول کرد آنوقت سراغش می آید و قصد خواستگاری ندارد. سپس می رود. امیر با پسری که در جنگل زخمی شده بود و او را نجات داده بود، دوست شده و آن پسر پیش او میماند تا بهتر شود. امیر بخاطر مشکلش با سیبل حالش خوب نیست و شب برای مته، مشکلاتش را تعریف کرده و درد و دل میکند.
نیمه شب، ایگیت و سلیم و امره، با هماهنگی آن مرد، از تردد کامیون های باری با خبر شده و یکی از آنها را می دزدند و بار آن را می فروشند. صبح، پدر مته دنبال او آمده و از امیر بابت نجات پسرش و مراقبت از او تشکر کرده و میگوید که هروقت به استانبول آمد میتواند به شرکت حقوقی آنها برود. ایگیت ، بعد از گرفتن سهم پول دزدی به تیمارستان رفته و مادرش را ترخیص میکند تا به جای بهتری ببرد. اسد الله خان کمی بعد با محضر دار به آنجا می رود و وقتی می فهمد زلیخا نیست، از دست دکتر عصبانی می شود. او به مغازه می رود.نامیک به آنجا آمده و میگوید که بخاطر آنها زن و زندگی اش را از دست داده.
او عصبی و درمانده است. اسدالله خان او را تهدید میکند تا آنجا آفتابی نشود و کلید ماشینش را میدهد تا به هتل برود. سلیم وقتی نامیک را می بیند به ایگیت خبر میدهد که نامیک آمده است. او نامیک را تعقیب میکند اما به او نمی رسد. ایگیت از اینکه نامیک را گم کرده عصبی است. دریا در رستوران ، با صاحب کارش دعوا میکند و از آنجا بیرون می آید.
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شرافت Şeref Meselesi
⇐ مطالب بیشتر در لینک های سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید، سریال ترکیه ای، سریال های در حال پخش ترکیه
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |