خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال ترکی گودال | سریال گودال قسمت ۴۸ + عکس
داستان کامل قسمت ۴۸ سریال ترکی گودال Çukur به همراه جزئیات و خلاصه داستان سریال ترکی چوکور (گودال) قسمت ۴۸ را در این مطلب بخوانید. ساخت سریال گودال از سال ۲۰۱۷ آغاز شده است. این سریال در ۳ فصل پخش می شود. بر طبق آنچه برخی از رسانه های هنری ترکیه منتشر کرده اند. سریال گودال محصول Ay Yapim است که از شبکه شو تی وی و شبکه ماه تی وی به زبان فارسی پخش می شود. این سریال محصول سال ۲۰۱۷ کشور ترکیه است و در ژانر درام و اکشن ساخته شده است. از بازیگران شاخص این سریال می توان به آرای بولوت اینملی اشاره کرد که قبلا در سریال روزی روزگاری، نفوذی و حریم سلطان ایفای نقش کرده است.
پاشا که احساس گناه می کند از متین که مراقب اوست می خواهد اسلحه را به او بدهد و رویش را برگرداند تا او کار را تمام کند. متین جا می خورد و در همین لحظه ادریس وارد انباری می شود و از او می خواهد باهم بیرون بروند تا کمی حرف بزنند. آنها سوار ماشین می شوند و ادریس می گوید: «امروز قصد داشتن قاسمو بکشن! با خودم گفتم اگه کسی بخواد این کارو کنه کار صالحه. اما کسی بوده که سر و کارش با بمب و ایناس! طرف حق داره. چون اگه قاسم چیزی بگه براش بد میشه! پاشا تو میشناسیش؟! » و نگاه معناداری به پاشا می اندازد. پاشا حرفی برای گفتن ندارد و فورا خودش را از ماشین بیرون می اندازد و فرار می کند! یاماچ از عمو می خواهد تا زن و بچه ی قاسم را به خانه ای امن ببرد و مراقب آنها باشد.
وارتلو هنگام ورود به خانه اش با سنا روبرو می شد. سنا به او می گوید که اسلحه اش را بدهد و وارد خانه بشود و اگر از داخل خانه صدایی جیغ بشنود نتیجه اش پای خودش است! وارتلو از حرف های سنا کمی جا می خورد و وارد خانه می شود. سعادت که از صالح بودن وارتلو مطمئن شده می خواهد دلیل حمله های وارتلو به گودال و کشتن قهرمان را بداند. وارتلو با بغض و شرمندگی می گوید: «مامان منو کشتن… چوکور خونتونه و ادریس باباتون! ازت محافظت کرد، در خونه شو به روت باز کرد.. اما منو به جهنم فرستادن. هیشکی پیشم نبود… تو توی تخت گرمت می خوابیدی و من با سگا می خوابیدم. تا حالا شده بود از گرسنگی پشه بخوری سعادت؟ خب منم پسر اونم… » سعادت با توضیحات وارتلو قانع نمی شود اما اجازه می دهد که وارتلو سرش را روی شانه او بگذارد و کمی گریه کند. سعادت به وارتلو می گوید: «تو خودتم کشتی… حالا حتی اگه بری جلوش و تقاضای بخشش کنی هم نمی بخشتت. تو حتی احتمال بخشیده شدنت رو هم کشنی… تو خودتو نابود کردی.. تو منو نابود کردی …. »
گریه ی وارتلو شدت می گیرد و سعادت با غصه او را تنها می گذارد. پاشا خودش را به زیرزمین بیمارستان می رساند، کمال را بیهوش می کند و سراغ قاسم می رود تا او را خفه کند. یاماچ از راه می رسد و جلوی او را می گیرد. سعادت در راه برگشت به خانه به همراه سنا با ناراحتی از او جدا می شود. سنا وقتی حال بد او را می بیند نگرانش شده و به کمک یاماچ به اهل محله خبر می دهند که سعادت را پیدا کنند. سعادت در بالای ساختمانی قصد خودشکی دارد. درست در لحظه ای که می خواهد خود را پایین پرتاب کند یاماچ به همراه سنا سر می رسد و مانع او می شود. سعادت با عصبانیت و گریه از او می خواهد که رهایش کند و یاماچ او را در آغوش می گیرد تا آرامش کند. سپس سعادت را به خانه می فرستد. سنا و یاماچ تنها می شوند و سنا به او می گوید: «خیلی دوستت دارم مرد.
من همیشه کنارتم. تو حق داشتی، منم دیگه سه تا خانواده دارم.. یکیش تویی.» و یاماچ را می بوسد. بعد هم تصمیم می گیرد که به خانه کوچوالی ها برگردد. یاماچ که دیگر صبرش تمام شده به زیرزمین بیمارستان می رود و از دکتر می خواهد تا هرطور شده قاسم را به هوش بیاورد. او از طریق تماس تصویری زن و بچه ی قاسم را که دیگر در خانه ی عمو هستند را به او نشان می دهد. بعد هم از قاسم می خواهد که نام همسر سابقش را بگوید. قاسم با صدای ضعیفی اسم مهربان را به زبان می آورد. در این لحظه تمام دنیا دور سر یاماچ می چرخد. او آن شب را مثل دیوانه ها در کوچه پس کوچه های محله می چرخد و در نهایت به خانه کودکی های وارتلو می رسد. وارتلو بعد از شب سختی که گذرانده مست و ناراحت و در حالی که عکس کودکی اش را در دست گرفته در آن خانه به خواب رفتته است. یاماچ با دیدن او زیر گریه می زند.
همچنین بخوانید:
داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی گودال + معرفی بازیگران و نقش ها
⇐ برای خواندن موارد به روز شده بیشتر به لینک برچسب های سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکیه ای ، سریال های در حال پخش ترکیه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |