خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی زن | سریال زن kadin قسمت ۸۴
خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی زن همچنین سریال زن (کادین) kadin قسمت ۸۴ به همراه جزئیات ماجرا و اطلاعات تکمیلی درباره این سریال ترکی در این مطلب. سریال «زن» سریالی ست که از سال ۲۰۱۷ ساخت و پخش آن همچنان ادامه دارد. این سریال از شبکه فاکس ترکیه پخش می شود. این سریال تلویزیونی در ژانر درام ساخته شده است. داستان این سریال ترکی بر اساس سریال ژاپنی زن محصول سال ۲۰۱۳ است. این سریال را Merve Girgin کارگردانی کرده است.
سارپ خواب میبیند که بهار با ناراحتی به او میگوید میخوای بری؟ سارپ میگوید که مجبور است و بهار میگوید مجبور نیستی پیش ما بمون دلمون برات تنگ میشه. سارپ میگوید ولی تو مردی، بهار میگوید نمردم پیدام کن. سارپ از خواب درحالی میپرد که اسم بهار را فریاد میزند و پریل نگران او میشود. سارپ با ناراحتی میگوید همینجا بود بوش اینجا بود من نمیتونم برم و گریه میکند. سما وقتی صبح پا به کارگاهش میگذارد کسی نیست.
او با عصبانیت به فردانه زنگ میزند و فردانه با بی خیالی به او میگوید خواستی برو شکایت کن. ولی میگن این روزا یکم دادگاها طول میکشه. خواستی ۲۹ نفرو باهم دشمن خودتو کارت کن نظرت چیه؟ سما با عصبانیت چیزی نمیگوید و میرود. کمی بعد بقیه هم از راه میرسند و به فردانه آفرین میگویند و بعد هم خیلی آرام شروع به کار کردن میکنند. سما با دیدن آنها عصبانی میشود و میگوید باشه بابا به بهار زنگ میزنم میگم برگرده.
او همان موقع به بهار زنگ میزند و میگوید برگردد و بهار هم با خوشحالی قبول میکند. جیدا آماده میشود تا به خانه حکمت و عمران برود و آنجا جلوی مهمانان آنها خوانندگی کند. او به خانه مجللی میرود و مشغول آماده شدن میشود. کمی بعد حکمت دور از چشم بقیه پیش او میرود و میگوید خدا لعنتت کنه حساب همه کاراتو ازت پس میگیرم. جیدا میگوید خب الان همینجا حساب کارمو پس بگیر از سیف الله باباجونت میترسی نه؟
جیدا مقابل مهمانان عمران و شوهر و پدرش شروع به خواندن میکند. عمران فکر میکند که پدرش از جیدا خوشش می آید و تصمیم میگیرد جیدا را از کلاب اخراج کند. حکمت هم با هیجان قبول میکند و میگوید نری به بابات بگی به دخترا چشم داری و اینا بگو دختره به حکمت چشم داره. حکمتم شاید بهش نظر داشته باشه یکمم گریه کن اینجوری حتما دختره رو اخراج میکنه. الانم یجوری وانمود کن که انگار قهریمو میونمون خرابه.
عمران قبول میکند و همان موقع با عصبانیتی ساختگی به اتاقش میرود. سیف الله به دنبالش میرود و وقتی عمران به او میگوید که جیدا را بیرون کند سیف الله قبول نمیکند و عمران میگوید الگا اونارو انروز موقع بوسیدن هم تو اتاق دیده.باید اخراجش کنی. سیف الله اسلحه اش را برمیدارد و عمران به دنبالش میرود تا مانع اش بشود. سیف الله اسلحه را به سمت حکمت میگیرد و به سمت او دوبار شلیک میکند. جیدا با ناباوری این صحنه را نگاه میکند.
سارپ دنبال خانه انور است و به گوشی فروشی ماهر میرود و میپرسد تابلو خیاطی انورو ندیدم دیگه اینجا نیست؟ و ماهر میگوید که انور پیش یکی از فامیل هایش است. سارپ بدون پرسیدن چیز اضافه ای میرود. همان موقع شیرین به آنجا می آید و با تعجب و هیجان به سارپ چشم میدوزد. سارپ هم با نفرت و تعجب به او خیره میشود
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |