خلاصه داستان کامل قسمت آخر سریال ایل دا
در این مطلب از پایگاه خبری کولاک نیوز، خلاصه داستان کامل قسمت آخر سریال ایل دا را برای شما فراهم آورده ایم. این سریال هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود و بازپخش آن در ساعات ۰۳:۰۰ بامداد ، ۱۰:۳۰ صبح و ۰۳:۰۰ بعذ از ظهر روز بعد می باشد.
این سریال به خوبی توانست روایتگر جوانمردی های قول لر در زمان جنگ باشد که بیشترین سختی و خطر را به جان خریدند و مردونه جلو دشمن ایستادگی کردند.
در خلاصه داستان قسمت آخر سریال ایلدا میخوانید که نیرو های ایرانی به سمت استوار کاکاوند می روند تا نقشه ای که کشیده است را انجام دهند، او با کسانی که با او همراه میشوند ساعت قرارشان را هماهنگ میکند.
همه درحال آماده شدن و خداحافظی با کسانی هستند که به جلو نمی روند. رزمنده ها به سمت مسیر زیرزمینی هستند که استوار کاکاوند نقشه اش را کشیده است و نوبتی به داخل میروند.
عده ای دیگر سوار بر ماشین ها می شوند و حرکت میکنند، صالح خان در آخر در حال داخل رفتن است که متوجه می شود منصور نیز خودش را رسانده است اما همین که به داخل می رود متوجه نیرو های بعثی می شود منصور را به سمت آن ها هدایت میکند و خودش میایستد که جلوی آن ها را بگیرد اما در حین درگیری تیر میخورد، صالح خان که ماشین دیگری از بعثی هارا میبیند به داخل چاله میرود و با کشیدن ضامن نارنجک آن جا را منفجر میکند.
رزمنده های دیگر که سوار ماشین هایشان شده بودند حرکت می کنند…
عمو برفی تفنگش را گودرز میدهد که باعث میشود بسیار خوشحال شود، ایرانی ها به نزدیکی پاسگاه میرسند که بعثی ها شروع به تیراندازی میکنند و آن ها نیز پیاده میشوند تا به آن ها حمله کنند، استوار کاکاوند و همراهانش به انتهای آن مسیر رسیده اند و به بیرون آمدند و از پشت در حال رفتن به داخل پاسگاه هستند.
بعثی ها پاسگاه را خالی می کنند و ایرانی ها به داخل میروند استوار کاکاوند چند تا از آن ها را می کشد که خودش نیز تیر میخورد کریم که کار با تفنگ را بلد نیست با گرزش به سراغ بعثی ها می رود و آن ها را قلع و قمع میکند.
ایرانی ها و بعثی ها به جنگ مشغول می شوند و با شکست خوردن آن ها پرچم ایران را بر فراز پاسگاه برافراشته میکنند.
بعد از تمام شدن درگیری ها سیاوش به داخل پاسگاه می رود و دنبال پدرش میگردد که عمو منصور به سمتش میرود و او را در آغوش میکشد، سیاوش با فهمیدن این موضوع بر روی زمین میافتد و خاک بر سرش می کند.
شیخ میمیرد. ایرانی ها فرمانده بعثی را می گیرند و تحویل استوار کاکاوند می دهند که می گوید کجای کارم اشتباه بود که استوار کاکاوند در پاسخ میگوید دست کم گرفتن مردم ایران
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ایل دا
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال نجلا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |