داستان سریال صفر بیست و یک قسمت دوم + خلاصه داستان قسمت قبل
در ادامه این مطلب از پایگاه خبری کولاک نیوز خلاصه داستان قسمت دوم سریال صفر بیست و یک را می خوانید: سریال ۰۲۱ هرشب ساعت ۲۰:۴۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه سه سیما می رود و پازپخش آن در ساعات ۳۰ دقیقه بامداد، ۹ و ۵۰ دقیقه صبح و ۱۴ روز بعد می باشد.
جلال و مازیار در مهمونی هستند که با آمدن مامور ها همه فرار میکنند اما آن ها گیر میافتند و به کلانتری می روند که تصمیم میگیرند با تورج تماس بگیرند که دنبالشان برود که تورج به آن ها میگوید خودشان را کارگر خدماتی معرفی کند.
تورج به همراه خواهر هایش به کلانتری میروند و با فیلم بازی کردن و بدبختی آن ها را آزاد می کنند و بیرون میآیند که در ماشین خواهرهایش به او سرکوفت میزنند که مگر او بی خانواده است که تنهایی مراسم عروسی گرفته که به کمک شوهر خواهرهایش قضیه را ماسمالی می کنند. فردی به اسم میلاد کیانی در حال خواندن است و نقش خواننده ای معروف را برعهده دارد که از سمت یکی از زندانیان مامور است تا نامه ای را از تورج بگیرد. او به آدرس خانه پدر تورج میرود تا نامه را از او بگیرد که با ارسلان رو به رو میشود و پس از مدتی گپ زدن تورج به همراه خواهر و شوهر خواهر هایش میرسند که ارسلان به سمت ماشین میرود و به آن ها می گوید که میلاد کیانی با دایی تورج کار دارد.
تورج به سمت او میرود که می فهمد او به دنبال نامه ی امید آمده است و به سمت ماشین میرود و میگوید هرطور که شده است باید به خانه سپیده نامزدش بروند و کیفش را بردارند.
بیشتر بخوانید:
داستان سریال صفر بیست و یک قسمت اول
آن ها به سمت خانه سپیده میروند که در همان حین سپیده به خانه پدر تورج رفته است تا حال او را بگیرد که پس از ممانعت های بسیار غفور خان در آخر موفق میشود با غفورخان صحبت کند و ماجرایی که بینشان پیش آمده است را تعریف میکند که غفور خان به او میگوید که حتما به خانه خواهر هایش رفته است همراه او می رود تا تکلیف خودش و آن دختر را روشن کند.
به خانه دخترش میروند تا تورج را پیدا کنند که شادی به آن ها می گوید که دو ساعت پیش اینجا بود و به همراه مادر و خاله اش رفتند…
آن ها به خانه سپیده رفته اند که با نیامدنش تورج به جلال و مازیار میگوید که خودشان به داخل بروند…
سپیده به غفور خان میگوید که باید به خانه بروند تا سپیده یک سند از خونه بردارد.
تورج به همراه مازیار پس از کلی گشتن نمی توانند کیف را پیدا کنند که در همین اوضاع مرجان خواهر تورج که دستش را بریده است بالا میرود تا در خانه دستش را بشوید که چند دقیقه بعد سپیده از راه میرسد هرکدام از آن ها جایی قایم میشوند که سپیده با دیدن ایرج با دعوا میکند و حرف های ایرج به خرجش نمیرود و او می گوید مجبور است که با او ازدواج کند…
سپیده جای دست خونی مرجان را روی در میبیند و شروع به داد و فریاد میکند که تورج به خواهرش شعله پیام میدهد تا با پسرش بالا بروند و نقش زن و بچه او را ایفا کنند…
برای دانلود با لینک مستیم هر قسمت بر روی لینک زیر کلیک کنید:
دانلود قسمت اول تا آخر سریال صفر بیست و یک + خلاصه داستان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |