قبل از ازدواج با مردی رابطه داشتم و بعد از ازدواج هم با او رابطه پنهانی دارم+پاسخ مشاور

خانمی قبل از ازدواج با مردی رابطه داشت و بعد از ازدواجش با فردی دیگر این رابطه همچنان ادامه پیدا کرد.

رابطه پنهانی بعد از ازدواج

باسلام خانمی۲۸ساله هستم که۲سال از ازدواجم میگذره.همسرم مرد خوبی است و مرا بی اندازه دوست دارد. قبل از ازدواجم به مدت۱۰سال با اقایی بودم برای ازدواج که بیش از حد دوسشون داشتم و به پیشنهاد ایشون با هم محرم شدیم و مخفیانه رابطه داشتیم. مادر ایشون به خواستگاری اومدن و گفتن چون ما از اونا پایین تریم قبول نکردن. من به پیشنهاد اقا۵سال دیگه هم صبر کردم اما اقا هیچ تلاشی برای رضایت خونوادشون نکردن و از من خواستن ازدواج کنم. خواستگار زیاد داشتم و بالاخره با یکی ازدواج کردم اما اون اقا شب عقدم اظهار پشیمونی کردن ولی من گفتم میخوام ازدواج کنم.بعد از عقدم با اصرار ایشون باهاشون در تماس بودم و یه بارم به خونم اومدن و باز هم رابطه. و بعد با یه خانوم ازدواج کردن. هنوز باهم در ارتباطیم ولی من داغونم. همش پیگیر زندگیشم و از زندگی خودم غافل شدم. حتی مریض شدم . نمیدونم چطور فراموششون کنم. همش میگم شاید اگر با اون ازدواج میکردم خوشبخت تر بودم.

پاسخ مشاور

عزیز من شما یک‌زندگی رو داشتید قبل از ازدواجتون،یک رابطه ای که نیت و هدفتون این بوده که وارد زندگی زناشویی و ازدواج بشید اما در همونجا هم اشتباه کردید یک رابطه ده ساله که مرتب درش تنش ایجاد باشه مطمئن باشید که هیچ وقت به یک ازدواج منتهی نخواهد شد منتها وقتی باورهای غلط دارید و فکر میکنید که هر چقدر صبر کنید وصبوری داشته باشید به یک جایی خواهد رسید اینگونه نیست و این هم در عمل برای شما نشان داده شده که ایشون به هر دلیلی که اتفاق افتاده نتونسته چیزی مثل شمارو که دوست داشته نگهداره حالا به هر دلیلی که هست بحث اینکه شما پایینتر یا بالاتر هستید، مهم شخص ایشون هست که با توجه به اینکه شمارو‌دوست داشتن توانایی نگهداشتن شمارو نداشتن برای یک مرد و یا یکی از ویژگی های بزرگ یک مرد این هستش که آنچیزی رو که دوست دارد برایش بجنگد وتواناییش رو به دست بیاره متاسفانه این آقا این توانایی رو نداشته و شمارو از دست داده و‌تمام شده رفته و رفتن با فرد دیگری که به هر حال از نظر خودشون بالاتر بودن یا شرایطشون مساعدتر بوده ازدواج رو انجام دادن پس شما در حیطه ی ازدواج ایشون نبودید اما باور غلط شما این هستش که این رابطه باید ادامه داشته باشه باتوجه به اینکه عنوان کرده بودید که در زندگی زناشویی خودتون با فردی ازدواج کردید که ایشون شمارو دوست دارن و شما هیچ مشکلی با این آقا ندارید خوب اینجا مقصر کی هست؟؟ مقصر شما هستید که با توجه به اینکه این زندگی خط خورده تمام شده،رفته و در نهایت یک توهین و تحقیر ده ساله رو شما با یک باور غلط عشق نگهداشتید وارد دنیای خیانت شدید خیانت به همسر ی که شمارو دوست دارد برای شما ارزش و احترام قائل است به شما متعهد و وفادار است و هیچگونه رفتار سویی رو نداشته بنابراین عزیز من این رفتار شما به کجا داره میره لحظه ای فکر کنید ببینید آیا این آقا ارزش این رو داره که شما از یک طرف روابط جنسی با ایشون داشته باشید از یک طرف دیگر خودتون رو تحقیر کنید و از طرف دیگر زندگی زناشویی خودتون و علاقه وعشقی که به همسرتون دارید و ان شاالله زیر پا بگذارید و بعد وارد یک رابطه سوء بشید اگر همسر شما این رفتارو داشته باشن به عنوان یک زن چگونه اون رو توجیه خواهید کرد آیا از نظر شما قابل پذیرش هست یا احساس خوبی نسبت به این رابطه خواهید داشت آیا نسبت به همسرتون وفاداری و تعهدش مورد شک قرار نمیگیره آیا اون فرد با توجه به اینکه این همه به شما ابراز علاقه کرده آدم دروغگویی محسوب نمیشه؟پس یه کم معقولتر و منطقی تر فکر کنید دختر گل من یک زندگی تمام شده رفته و در اون زندگی این رابطه ی اضافه ای که شما داشتید مطمئن باشید به جایی نمیرسیده منتها باور نمیکنید،ساده لوح هستید،خوش باورید،فکر میکنید هر چقدر صبر بکنید و شانسهارو از خودتون دور کنید و خواستگارهای دیگه رو نبینید به خاطر وجود یک نفر،آینده ای خواهید داشت، تجربه به شما نشون داده این آدم لیاقت نگهداشتن شمارو نداشته اما متاسفانه شما که هنوز در خونه خودتون و حریم شخصی خودتون هستید در خانه ای که دیوارها وامنیت اون و باید حفظ کنید مردی رو وارد خونه میکنید که همسر شما وارد اون خونه میشه،اگر همسر شما زنی رو وارد این خونه بکنه در خفا شما چه حسی دارید؟؟ شما چگونه برخورد میکنید با این مرد؟؟چه جوری دلتون میاد خیانت میکنید به همسری که شما رو دوست داره و وارد حریم زندگی خودتون مردی رو راه بدید که اصلا لیاقت شمارو‌‌ نداشته چرا باور نمیکنید که لیاقت شمارو نداشته،با این روشی که انجام دادید هم این آقا رو وارد خیانت کردید هم خودتون وارد خیانت شدید و ورطه ی خیانت هلاکت بیشتر نیست،هر دو نفر شما الان دچار مشکل هستید و به زندگی شخصی خودتون دارید خیانت میکنید،یک‌مقدار فکر کنید چرا همه چیز رو برای یک‌هوس میگذارید؟چرا همه چیز رو برای یک چیز خیلی بی ارزش میگذارید،اگر ارزش داشت که ماندگار میشد و‌ادامه داشت و تلاش داشت،
منطقی فکر کن و این رابطه رو از همین الان کاتش کن وبه هیچ‌عنوان سمت این آقا نرو،تمام افکارت رو بریز دور افکار اضافه ای که شما رو وارد دنیای زشت خیانت میکنه رو از خودت دور کن، اعتقادات و ایمان خودت رو قوی کن یه مقدار با خودت خلوت کن و به خودت فرصت بده که این تغییرات رو‌ در خودت ایجاد کنی،وقتت رو پر کن با انرژی و کارهای مثبت و هر چیزی که توان این رو داری که این وقت رو پر کنی که ذهن شما به این افکار منفی کشش پیدا نکنه، ورزش کن،به همسرت برس و بهش عشق بورز و عشق رو طلب کن و بخواه از کسی که صادقانه در کنار شما هست و باهمه شرایط شما مانده و خواسته که بماند و داره تلاش میکنه که بهتر باشه آنچه را که هست حفظ کن داشته هات رو نگهدار، برای چیزی که نیست و وجود خارجی نداره برنامه نریز و فکر نکن آنچه که هست رو به دست بیار و لحظه ای بترس از روزی که اتفاقی پیش بیاد و همسر محترم شما بفهمه و انوقت دیگه خیلی از مسائل ومشکلات شما پیچیده تر خواهد شد توکل به خدا داشته باش و خودت رو از او‌ دور نکن نیروی ایمانت رو قوی کن تا تورو حفظ کنه از این بلایی که میخواد به سرت بیاد،موفق باشی.