نقد و بررسی قسمت آخر سریال شرایط خاص
مجله اینترنتی کولاک: سریال شرایط خاص با ژانری طنز به کارگردانی وحید امیرخانی و تهیهکنندگی سید مرتضی فاطمی این شب ها از شبکه سه سیما پخش می شود. بازیگرانی همچون کامبیز دیرباز، بهرام افشاری، پروانه معصومی، نادر سلیمانی، سیروس گرجستانی، کاظم سیاحی، مریم سعادت، سوگل قلاتیان، معصومه رحمانی، صحرا اسدالهی، مصطفی ساسانی، وحید آقاپور، اسدالله یکتا و شهره سلطانی در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.
وحید امیرخانی در نخستین تجربه سریال سازی اش در تلویزیون به سراغ سوژه ای رفت که شاید اگر حضور تهیه کننده ای چون سید مرتضی فاطمی در این کار نبود، امکان ساخت چنین سریالی میسر نمی شد. به این دلیل که در «شرایط خاص» طی ماجرایی یک جوان ماساژور در قالب شخصیت یک شهید قرار می گیرد که از قضا آن شهید برخلاف او جوان تحصیلکرده، ورزشکار و متدینی بوده که این جابه جایی عواقب بسیاری هم در پی دارد. از این رو شوخی با چنین موضوعی آن هم در رسانه ای چون تلویزیون به راحتی و توسط هر کارگردانی امکان پذیر نیست.
گرچه حسین تراب نژاد به عنوان نویسنده این مجموعه نیز پیش از این تجربه نگارش سریال های را داشته که در آن با موضوعات مهمی از این دست روبرو بوده و ماجراهای شخصیت های را دستمایه داستان های خود قرار داده که به نوعی خطوط قرمز تلویزیون محسوب می شوند. از جمله سریال های «پرده نشین» و «نفس گرم» که در هر دوی این سریال ها به سراغ افرادی رفت که پرداختن به مسائل و زندگی آنها در تلویزیون کار چندان راحتی نیست. او در این مجموعه یک جوان نه چندان موجه را جایگزین یک شهید کرد. گرچه این اتفاق به خواست مادر شهید بود، اما به هر حال پرداختن به چنین مسائلی موانعی را بر سر راه نویسنده قرار می دهد که گویا دست او تا حدودی باز بوده!
با این وجود داستان نقاط ضعف بسیاری در پرداخت ماجراها دارد. به عنوان مثال مادر شهید با چه منطقی سراغ فردی به جای پسرش می رود که تفاوت سنی بسیاری با فرزندش دارد. اما جالب اینکه دوستان و همرزمانش بدون چون و چرا زنده بودن او و بازگشتش را پس از سی سال بی خبری باور می کنند! حال آنکه شخصیت محمد حسین تفاوت های بسیار زیادی با جوانی به نام آصف دارد. حتی طرز صحبت کردن و بیان این دو نیز بسیار با هم متفاوت است. شاید به همین دلیل سعید پسرعموی محمدحسین به حضور این جوان شک می کند.
از طرفی مادر شهید چگونه و با چه استدلالی به این جوان اعتماد کرده و صرفاً به دلیل شباهت ظاهری همه اموالش را به او به امانت می گذارد! از این رو داستان سریال پر از نقاط ضعف است. گویا نویسنده و کارگردان صرفا به دنبال تحولی در شخصیت و زندگی آصف بودند که قطعاً پایان این سریال نیز کلیشه ای خواهد بود. البته می توان گفت که عطاران در فیلم «هزارپا» بهتر و باورپذیر تر از دیرباز توانست نقش یک رزمنده را بازی کند!
از این رو بازیها نیز چندان چنگی به دل نمی زنند و تفاوت خاصی با تجربه های قبلی این بازیگران ندارند؛ از جمله کامبیز دیرباز، سیروس گرجستانی و پروانه معصومی. شاید تنها بازی متفاوتی را که می توان در این سریال شاهد بود، حضور نادر سلیمانی فرد است که سعی کرده تجربه تازه ای را با این سریال برای خود رقم بزند. وگرنه کامبیز دیرباز که یادآور مجید سوزوکی «اخراجیها» است و تفاوت خاصی در لحن و بیان و بازی اش ندارد. لهجه و بیان و بازی بهرام افشاری نیز بی شباهت به سریال «علی البدل» نیست که شاید دلیل آن نحوه هدایت کارگردان است. چون بهرام افشاری بازیگر خوبی است و اگر کارگردانی بتواند او را درست هدایت کند، توانایی ایفای کاراکترهای بسیاری را دارد. سیروس گرجستانی هم در این سریال چندان نقش متفاوت و بازی خاصی ندارد و یادآور «متهم گریخت» است که از قضا در این سریال هم از دست قانون فرار کرده است.
می توان گفت این سریال چندان کار ویژه ای نیست. اما به نسبت سریال طنز شبکه یک که همزمان با این سریال روی آنتن است، مخاطبان بیشتری را با خود همراه کرده است که شاید از این منظر بتوان این سریال را موفق دانست. اما چه در شخصیت پردازی و چه در روند داستان و بازیها چندان کار موفقی نیست. تیتراژ سریال نیز با صدای محمد معتمدی است که تناسب چندانی با داستان ندارد. از این رو باید منتظر بود و دید که آیا کارگردان و نویسنده پایان خوبی را برای این داستان در نظر گرفته اند و یا مخاطب ناچار به دیدن پایان کلیشه ای دیگری برای یک سریال خواهد بود.
منبع: بانی فیلم، زینب علیپور
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |