اخبار داغ

شاهرخ ظهیری موسس مهرام که فوت شد ، که بود ؟

مجله اینترنتی کولاک :  «شاهرخ ظهیری» از پیشگامان صنایع غذایی کشور و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران درگذشت. در ادامه با مرحوم ظهیری بیشتر آشنا شوید :

 

شاهرخ ظهیری، کارآفرین صاحب نام، موسس «مهرام» و ستاره صنایع غذایی ایران خاموش شد وی از خانواده بزرگ ظهیری ملایر و لیسانسه حقوق و اقتصاد از دانشگاه تهران بود که به صورت بسیار اتفاقی وارد این حرفه شد، در سال ۴۹ صنایع غذایی«مهرام» را پایه گذاری کرد و لقب پدر صنعت غذای ایران را از آن خود کرد.

به گزارش بولتن نیوز، من منشی مهدی بوشهری (همسر اشرف پهلوی) بودم که هر جا می‌رفت همراه او بودم. او مجوز تردد به کاخ سعدآباد را هم به من داده بود. یک روز وارد کاخ شدم و پایین پله‌ها منتظر بوشهری بودم که اشرف چشمش به من افتاد و پرسید: «تو که هستی و اینجا چه می‌کنی؟» گفتم: «منشی آقای دکتر هستم و برای امضای نامه‌ها و چک‌ها آمده‌ام»، با عصبانیت گفت: «غلط کردی که آمدی. اینجا اداره نیست» و دستور داد من را از کاخ بیرون کنند. این واقعه روی من خیلی تاثیر گذاشت و به فکر افتادم که به جای کار برای این و آن بهتر است، صنعت مستقلی برای خودم راه بیندازیم. پس با یک سرمایه‌دار یزدی که تاجر پنبه بود و همیشه دوست داشت تا با من کار کند. کارخانه مهرام را تاسیس کردیم.

آن زمان که من تولید سس را شروع کردم، هنوز مردم ایران غذاهای کنسروی و سس را نمی‌شناختند. خانواده‌ها خریدار مواد غذایی صنعتی نبودند زیرا اکثر خانم‌ها خانه‌دار بودند و بیشتر غذاها سنتی بود. در آن زمان حتی سوپرمارکت‌ها حاضر نبودند به صورت امانی این محصول را در مغازه‌هایشان بگذارند؛ بنابراین یک پای قضیه می‌لنگید و آن هم فروش بود. کارتن‌های محصول یکی پس از دیگری به کارخانه برگشت می‌خورد! جا انداختن فرهنگ مصرف سس مهرام، از راه‌اندازی کارخانه سخت‌تر بود.

سال ۵۲ در نمایشگاه بین‌المللی فعلی غرفه‌ای گرفته‌ بودیم، خانمی بسیار آراسته با جواهرات روز دنیا و خوش ‌لباس به غرفه ما آمد و با اشاره به شیشه سس مهرام از فروشنده ما پرسید که« این محصول کرم دست و پا است»؟! من متوجه غفلتی که اتفاق افتاد، شدم. محصولی تولید کرده بودم که بازار نداشت. ما اول باید بازاریابی می‌کردیم تا ببینیم این جنس آیا بازار دارد یا ندارد؟

چاره‌ای نبود و باید خلاقیت به خرج می‌دادم تا این محصول را به فروش برسانم.۱۰۰ نفر را در رده‌های سنی مختلف مثلا پیرمرد، بچه‌ و جوان آموزش داده بودم، هر روز می‌آمدند شرکت و پول می‌گرفتند که چند ساعت بعد از پخش، سس‌ها را از مغازه‌ها خریداری کنند. با این ‌کار، هم مغازه‌دار را ترغیب می‌کردیم که سس را به مردم بفروشد، هم از خریدی که کرده، سود برده باشد. اعتراف می‌کنم که انجام این کار برای من خیلی سخت بود.

وقتی مهرام را راه‌اندازی کردم هیچ چیزی از صنایع غذایی نمی‌دانستم. بنابراین به مرحوم استپانیان (اولین تولیدکننده مواد غذایی) زنگ زدم و گفتم: «من مدیرعامل صنایع غذایی مهرام هستم»، گفت: «همان شرکتی که سس تولید می‌کند؟» گفتم: «بله»، گفت: «در این کشور کسی سس نمی‌شناسد»، گفتم: «من می‌خواهم به عنوان کارگر در کارخانه شما کار کنم و حقوق هم نمی‌خواهم»، گفت: «شما مدیرعامل هستید»، گفتم: «بیرون مدیرعامل هستم از درب کارخانه شما کارگر هستم»، گفت: «از فردا صبح بیایید». من دو ماه کارگر کارخانه ایشان بودم

در جریان تندروی‌های اوایل انقلاب یک مامور کمیته انقلاب از پله های شرکت آمد بالا و با صدای بلند گفت: «آیا این مهرام وابسته به خانواده منحوس پهلوی است؟» گفتم : خیر. بعد گفتند که « سس طاغوتی است و محصول آمریکا است. بهتر است کنسرو لوبیا تولید کنید!» گفتم اینگونه نیست. زیرا همه مواد تشکیل‌ دهنده آن داخلی است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا