نقد و بررسی سریال آقازاده در شبکه خانگی | موضوع سریال آقازاده کنایه به کیست؟
موضوع سریال آقازاده کنایه به کیست؟ به همراه نقد و بررسی سریال آقازاده در شبکه خانگی همچنین تحلیل محتوای این سریال به کارگردانی بهرنگ توفیقی. سریال آقازاده به قلم حامد عنقا ساختهشده، همچنین حامد عنقا تهیهکنندگی اثر را برعهدهگرفته دارد. در بخش موضوع و داستان سریال تهیه کننده آقای حامد عنقا ایشان بیان کرده اند که در این سریال موضوعاتی را می گوییم که لازم است مردم بدانند و درباره چیزهایی است که آنها با گوشت و پوستشان احساس می کنند اما پشت پرده اش را نمی دانند.
خلاصه داستان سریال آقازاده
این سریال قصهای پرالتهاب و جذاب را روایت میکند که نام شخصیت اصلی آن حامد است. سریال «آقازاده» در ژانر درام عاشقانه اجتماعی است که شباهت های زیادی به کارهای قبلی حامد عنقا مانند «قلب یخی» دارد. این سریال درام ماجراهای چالش برانگیزی اتفاق خواهد افتاد و در کنار روایتی عاشقانه به موضوعات مختلف اجتماعی و اقتصادی خواهد پرداخت.
(این قصه با خون تموم میشه…)
اسامی بازیگران
امیر آقایی در نقش نیما بحری
نیکی کریمی در نقش تینا
امین حیایی در نقش بهروز بهرامی
کامبیز دیرباز در نقش شهنام
امین تارخ در نقش حاج رضا تهرانی
مهدی سلطانی در نقش دکتر امیر بحری
جمشید هاشم پور در نقش اکبر
ثریا قاسمی در نقش احترام
لعیا زنگنه در نقش شریفه تهرانی
سینا مهراد در نقش حامد تهرانی
دیبا زاهدی در نقش سارا فضلی
مهدی کوشکی در نقش الکس
سامیه لک در نقش سحر
محمدحسین لطیفی در نقش حاج محسن
مسعود فروتن در نقش استاد ارژنگ
کاوه خداشناس در نقش بازرس کیانی
سعید داخ در نقش بازپرس قاسمی
روزبه معینی در نقش نوذر
پردیس پورعابدینی در نقش راضیه – مانلی مقدم
خلاصه داستان قسمت اول سریال آقازاده
نیما آقازاده ای است که کارهایش را با پول و پاپوش درست کردن برای دیگران جلو می برد، بهرامی وکیل نیما است که مهره اصلی نیما محسوب می شود و شهنام، تینا و مانلی آدم هایش هستند. قسمت اول سریال با آزاد شدن مانلی از زندان شروع می شود که تینا به دنبالش می رود. مانلی به تینا میگه من دیگه با تو و دارودستت کاری ندارم و دیگه آدم شما نیستم تینا ازش میخواد تا باهم صحبت کنند و آن هم قبول میکند. تینا تو ماشین در طول مسیر باهاش صحبت میکند تا حامد را ول کند و پیش آنها برگردد اما قبول نمیکند و میگه یک تار مو حامد میارزد به ۱۰۰ تای شماها از آنجایی که از طریق تماس، بهرامی به تینا همه حرف هایشان را میشنود یک اس ام اس میدهد که پیش شهنام بروند.
تینا، مانلی را به یک کارخانه اوراقی ماشین میبرد و آنجا از ماشین پیاده می شود به بهانه کار داشتن و پیش شهنام می رود و بهش میگه مطمئنی از این کار؟ هیچ راه دیگه ای نیست؟ شهنام هم میگه از اینجا به بعد کار منه برو ماشین منتظرته که با رفتن آن، درهای ماشین قفل می شود و مانلی شهنام را میبیند و سعی میکند از ماشین پیاده شود و در را باز کند که موفق نمی شود و شهنام ماشین را با ماشین های مخصوص بلند میکند و به داخل دستگاه پرس میاندازد و به التماس های مانلی توجهی نمیکند، در نهایت مانلی با ماشین پرس می شود و میمیرد. بعد از این اتفاق برمیگردد به ۹ ماه پیش…
نیما کارش لنگ حامد که یک نیروی امنیتی است میافتد ولی از آنجایی که هیچ کار خلافی نکرده و هیچ مدرکی نه از خودش و نه خانواده اش وجود ندارد می خواد براش پاپوش درست کند تا با اون بازیش دهد و کارهایش پیش برود. به همین خاطر به مانلی که کارش پاپوش درست کردن است و با آدم های شخصیتی وارد رابطه می شود که با گرفتن فیلم و عکس از خودشان آنها را تحت فشار میگذارد، می گوید که باید این بار وارد رابطه با حامد شود و تبدیل شود به یک دختر مذهبی و به اسم واقعی خودش یعنی راضیه برگردد و یک مدت تو محل آنها زندگی کند. نقشه آنها میگیرد و حامد عاشق آن پی شود و با هم نامزد میکنند. یک ساعت قبل از عقد راضیه به حامد واقعیت را میگوید چون راضیه واقعا عاشق حامد می شود و بهش میگه که اینا همه نقشه بود که با ازدواجمان آبروی تو و خانواده ات را ببرند، حامد وقتی متوجه این می شود اعصلبش خورد می شود و از مراسم بیرون میزند بعد از ۲ ساعت برمی گردد و به راضیه میگه اسم واقعیت که راضیه است آره؟ آن هم تایید میکند و بهش میگه پس صورتتو پاک کن برای عقد آماده شو… .
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |