خلاصه داستان قسمت آخر سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma + عکس
در این مطلب از خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma نوشته ایم به همراه اسامی بازیگران و نقش ها در سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma. این سریال ترکیه ای شما را به چالش خواهد کشید که چگونه از یک انسان خوب به یک انسان سنگدل و بی رحم بدل میشوی. شما اگر در زندگی جای این افراد بودید چه میکردید؟ سریالی بسیار جذاب و زیبا که شرایط امروزی انسان ها را به تصویر میکشد ، آیا در زندگی دیگران دخالت کرده ایم و به دلیل دانستن نقطه ضعفشان زندگیشان را برهم زده ایم؟ آیا شده به صرف انتقام با دیگران بازی کنیم و در این بازی خود را بخواهیم تطهیر کنیم؟ یا بالعکس از انسانیت خود ضربه خورده اید؟ همه این ها به همراه جنایت و تروریسم سریال را زیباتر و جذابتر میکند .
معرفی شخصیت ها
قدیر (کادیر آدالی): سرکمیسر مدیریت امنیت در بخش جرم های برنامه ریزی شده.. با اشتیاق به کارش وابسته اس.. مثل چشمش از دختر و همسرش مراقبت میکند اما آن ها را از دست میدهد
زینب: لچ باز خودسر اما زرنگ که ولی جعفر شیفته او شده
ولی: دنیای تاریکی دارد اما در این تاریکی نوری می تابد و این تابش نور همان زینب است فرد بسیار باهوشی است همیشه از مشکلات قسر در می رود شخصیت شناس خوبی است و از نقطه ضعف های دیگران استفاده می کند اما هر قسمت که جلوتر می رویم شخصیت و کمی دگرگون می شود حالت مظلومتری میگیرد و دشمنه مشترکی با قدیر پیدا می کند.
جمره: تک دختر سلیم می باشد عاشق جوانی به نام کرم شده اما در قسمت ۲۱ می بینیم که سلیم پدر او نمی باشد.
کرم: جوانی که ۵ سال حبس کشیده بسیار بدشانس عصبانیت او حدی ندارند کمی کم عقل به نظر می رسد و البته هیجان زده
غالب: او شوهر زینب می باشد که قربانی ترس و نقطه ضعف هایش می شود و توسط ولی جعفر کشته میشود
مرال: زن بسیار باهوش و مثبت گرا البته بسیار پول دوست که برای پول هر کاری می کنم اما در ادامه شخصیت و عوض میشود
حیدر: مدیر قدیر انسانی باهوش که دائماً به قدیر هشدار می دهد که مراقب خود باشد سریع عصبانی می شود البته عصبانیتش بیجا نیست
دمیر :وکیل ماهر اما تنها در زندگی شکست هایی خورده که باعت شده حریص شود
بلما : شخصیتی که به خاطر پول هر کاری می کند انسان ذلیلی است به خاطر پول هم شجاعت دارد و هم ترس تا دم مرگ هم میرود
سلیم:محترم بین افراد سیاسی، ماموران اداری و کارمندان هست و صاحب دفتر وکالت زیرزمینی است .. دخترش جمره مرکز زندگی اش هست.. وقتی دخترش خیلی بچه بود همسرش را از دست داده.. یا به عبارتی همسرش را کشته
جانسیز : شخصی بی رحم بدقول سنگدل و شخصی که همه را به بازی می دهد
خلاصه سریال Carpisma تصادف
نام ترکی شخصیت اول مرد در ترکیه کادیر تلفظ میشد اما ما در این نقد معادل ایرانی اش یعنی قدیر میگوییم. در این سریال قدیر نقش یک پلیسی را بازی میکند که نان حرام از گلویش پایین نمی رود . در قسمت اول سریال او همراه با خانواده خود به استادیوم برای تماشای فوتبال میرود پس از اتمام فوتبال در سمت بیرونی ورزشگاه مورد حمله تروریست ها قرار میگیرد و خانواده خود را از دست میدهد و پس از آن به دنبال کشف حقیقت خواهد بود اما چه حقیقتی بدتر از این که پدر او یک بازیگر قهار و یک تروریست تمام عیار است ؟
مادر قدیر او را هنگام بچگی به دلیل کشته شدن پسر اول در پارک رها می کند قدیر در یتیم خانه ای به همراه دخترکی به نام زینب بزرگ می شود که از قضا در بچگی قول و قرار ازدواج می گذارند قدیر و زینب هر یک راه خود را رفته و با شخص دیگر ازدواج می کند. شوهر زینب در تلاش برای پولشویی است و با تروریستها همکاری می کند اما به دلیل دزدی و خروج از کشور دخترشان توسط شخصی به نام ولی جعفر به گروگان گرفته می شود تا بتوانند از این طریق پول های دزدیده شده را برگرداند از طرفی قدیر همسر و بچه خود را از دست داده و خود را مقصر می داند و به فکر خودکشی است. زینب برای نجات دخترش از بانک دزدی می کند تا پول را به ولی جعفر برساند در همین حین گزارشی به دست قدیر میرسد که از بانک دزدی شده و قدیر خودکشی را به تعویق می اندازد تا مجرم را دستگیر کند در طرف دیگر ماجرا کرم که تازه از زندان آزاد شده به دلیل سابقه اش در هیچ کجا کار نمی دهند دست به دزدی می زند و جمره دختر پولدار ماجرا را با چاقو زخمی می کند در همین راستا جمره که خیانت نامادری خود را با شوهرش میبیند با شکمی زخمی داخل ماشین رفته تا خود را به بیمارستان برساند همچنین کرم از کار خود پشیمان شده و قصد بازگشت دارد تا جمره را نجات دهد و در یک چهار راه چهار ماشین به یکدیگر برخورد می کند قدیر زینب جمره کرم و این آغاز ماجراست. نام سریال نیز بر گرفته است همین تصادف می باشد .
ماجرای قسمت ۲۷ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
روز بعد، حال ولی کمی بهتر شده و سرپا می شود. آن زن، که مادر قدیر است، در مورد وضعیت زندگی قدیر از ولی سوال میکند. او کنجکاو است تا بداند که قدیر عاشق شده است یا نه. ولی به او در مورد زینب و رابطه آنها از دوران پرورشگاه می گوید. مادر قدیر، با ولی خیلی خوب برخورد کرده و به او میگوید که او را مانند پسر خودش دوست دارد. بعد از رفتن مادر قدیر، سلیم و دمیر به دیدن ولی می روند.ولی ابتدا بخاطر اینکه فکر میکند دمیر آنها را لو داده است، قصد دارد او را بکشد…
ماجرای قسمت ۲۶ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
مرال پیش یعقوب است. یعقوب، در حالی که به فیلم رابطه دمیر و بلما نگاه میکند، به مرال میگوید که دیگر چیزی را از او مخفی نکند. روز بعد، یعقوب به شرکت سلیم می رود. او وسط لابی شرکت روی میز رفته و با صدای موزیک، شروع به خواندن کرده و روی میز میرقصد. همه به او خیره می شوند. کمی بعد دمیر و بلما با دیدن او متعجب شده و پایین می آیند. یعقوب، در حال رقصیدن فیلم را به آنها نشان میدهد. همان لحظه، سلیم به شرکت می آید. دمیر و بلما هول شده و چیزی به روی خودشان نمی آورند. یعقوب نیز بدون هیچ حرفی از شرکت می رود…
ماجرای قسمت ۲۵ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
سلیم سعی دارد که جمره را آرام و توجیه کند، اما جمره با عصبانیت میگوید که دیگر دختر سلیم نیست و نمیتواند با دروغهای آنها زندگی کند. ولی به همراه آیلین به پشت بام می رود. ولی، آیلین را پنهان میکند و از او میخواهد که بیرون نیاید. قدیر، اسلحه ای به کرم میدهد و از او میخواهد که مراقب ساختمان و افراد ولی باشد. او مسئولیت تیر اندازی کرم را به عهده میگیرد. سپس به پشت بام آمده و با ولی رو در رو می شود. آنها مدام به سمت یکدیگر شلیک کرده و پنهان می شوند. جمره به همراه زینب به زیرزمین رفته و مراقب است تا زینب به طبقه بالا نرود. کرم نیز در ساختمان کشیک می دهد تا کسی داخل نیاید…
ماجرای قسمت ۲۴ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
جمره به شرکت رفته و به اتاق سلیم می رود، تا موبایل پنهانی او را پیدا کند. وقتی او در حال گشتن است، دمیر وارد اتاق می شود. جمره وانمود میکند که دنبال پرونده ای میگردد. دمیر به جمره نزدیک شده و میخواهد او را ببوسد، اما جمره به بهانه حرمت اتاق پدرش از او فاصله میگیرد و بیرون می رود. مدیر، قدیر را صدا زده و به او میگوید که بابت شکایت سلیم، مدتی از کار تعلیق شده و پرونده ولی را از او میگیرد. وقتی که قدیر متوجه می شود که سلیم بعد از گذشت چند ماه، تازه از او شکایت کرده است، به سلیم شک میکند و سریع با جمره تماس میگیرد…
ماجرای قسمت ۲۳ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
قدیر بالاخره وارد ساختمان شده و وقتی زینب را در وضعیت آشفته میبیند ، او را بغل کرده و دلداری میدهد. در روز دادگاه، زینب به همراه جمره به عنوان وکیلش، در جلسه حاضر شده و تبرئه می شود. قدیر از او میخواهد که به عمد در مقابل خبرنگاران حرف بزند و با حرفهایش باعث شود تا ولی از رفتن منصرف شود، زیرا او مطمئن است که ولی قصد رفتن از کشور را دارد و آنوقت دیگر به آیلین دسترسی نخواهند داشت. زینب مقابل دوربین، میگوید که حاضر است کسی که به او بدی کرده را ببخشد و از او نفرت ندارد. او غیر مستقیم به ولی اشاره میکند. ولی به همراه آیلین قصد دارد سوار قایق شده و شهر را ترک کنند…
ماجرای قسمت ۲۲ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ولی با بهت و ناراحتی، بالای سر جنازه ها می رود و با گریه با آنها حرف می زند. در زمان حال، آیلین وقتی متوجه می شود که حال ولی بد شده و روی زمین افتاده، سریع قرص او را برداشته و داخل دهانش میگذارد. او ولی را نوازش میکند و از او میخواهد که زودتر خوب شود. زینب و قدیر منتظر خبری از سمت ولی هستند. ولی با زینب تماس میگیرد و آدرس دیگری به او میدهد. سپس به او میگوید که آیلین زندگی اش را نجات داده و از اینکه زینب دختر مهربانی تربیت کرده است، از او تشکر میکند. زینب به آدرس مورد نظر می رود تا طبق دستورهای ولی عمل کند. قدیر نیز همچنان تعو را تعقیب میکند. زینب به یک ساختمان متروکه می رود…
ماجرای قسمت ۲۱ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
جمره به خانه برمیگردد و متوجه می شود که کرم از خانه فرار کرده است. او بخاطر حواس پرتی دمیر با او بحث میکند و با عصبانیت، از خانه خارج شده تا دنبال کرم برود. همان لحظه، مرال با جمره تماس میگیرد و با نگرانی حال کرم را از او می پرسد. جمره از اینکه مرال نگران کرم است حرصش گرفته و جواب او را نمیدهد. مرال بی مقدمه میگوید که فیلمی که جمره میخواهد دست اوست، و با او قرار میگذارد تا فیلم را به او بدهد. هنگامی که مرال قصد دارد از خانه خارج شود، یعقوب جلوی او را میگیرد…
ماجرای قسمت ۲۰ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ولی شروع به لرزیدن کرده و سریع قرصی را که در دست دارد، میخورد. او در مقابل کنجکاوی آیلین، میگوید که اگر قرص ها را نخورد مریض شده و میمیرد. جمره با دمیر تماس گرفته و آدرس پارکینگ را میدهد تا او فوری خودش را به آنجا برساند. وقتی دمیر به پارکینگ می آید و وضعیت را میبیند، عصبانی شده و سعی میکند جمره را با خودش ببرد و از او میخواهد که دردسر درست نکند. اما جمره حاضر به رها کردن کرم نیست و میگوید که کرم به خاطر او مجروح شده است. او دمیر را راضی میکند تا کرم را سوار ماشین کرده و برای درمان به جایی ببرند. دمیر با اکراه قبول میکند. غالب با قدیر تماس گرفته و خبر میدهد که به استانبول آمده و برای دادن پول ها پیش او خواهد آمد. ولی به او میگوید که اگر به همراه پلیس بیاید، دخترش را خواهد کشت…
ماجرای قسمت ۱۹ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
در پارکینگ، یعقوب اسلحه را روی سر جمره گذاشته و در حال تحقیر کردن کرم است. کرم یاد حرفهای نگهبان زندان می افتد که گفته بود مراقب باشد تا به قصد کمک، به کسی آسیب نزند. سپس به جمره نگاه میکند. غالب به همراه قدیر و زینب به یک ساختمان نیمه کاره می روند. قدیر به غالب میگوید که برای پیدا کردن آیلین، باید با یکدیگر متحد شده و طبق نقشه عمل کنند. سپس زینب میخواهد به تنهایی با غالب صحبت کند. او با عصبانیت سیلی به غالب می زند و او را مقصر تمام بدبختیهای هایش می داند …
ماجرای قسمت ۱۸ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ولی برای اینکه اعصاب قدیر را به هم بریزد، هماهنگ میکند تا از طرف پزشک قانونی، گوشواره های اسلی را که بعد از مرگ شناسایی شده اند، به اداره بفرستند. وقتی که مدیر، گوشواره ها را به قدیر می دهد،او به شدت به هم میریزد و عصبی می شود. سپس وسط سالن اداره ایستاده و به همه میگوید که هر طور شده، باعث و بانی این ماجرا را پیدا کرده و او را به سزای اعمالش می رساند و هیچ رحمی نمیکند. وقتی قدیر از اداره بیرون می آید، زینب را دم در می بیند. زینب بخاطر آشفتگی قدیر، او را به رستورانی میبرد تا کمی آرام شود . آنها به رستورانی می روند که در ایام قدیم از آنجا خاطره داشتند…
ماجرای قسمت ۱۷ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
وقتی ولی کلیپ زینب را در اخبار می بیند، نیت او را میفهمد و از اینکه زینب کارش را خوب بلد است، خوشش می آید. در خانه مادر کرم، مشغول خدمت کردن به پدر کرم و دوستان اوست که طبق معمول در خانه آنها بساط مشروب خوری راه انداخته اند. پدر کرم با مادر او بد رفتاری کرده و او را مقابل دوستانش تحقیر میکند. کرم از زندان آزاد می شود. او هنگام بیرون آمدن، از نگهبان می شنود که پسری را که از او در مقابل لات های زندان دفاع کرده بود، به دست همان افراد کشته شده است. کرم به شدت عصبی شده و دادو بیداد میکند. نگهبان میگوید که کرم بخاطر مراقبت از آن پسر، باعث مرگ او شد. او کرم را نصیحت کرده و میگوید که از این به بعد حواسش باشد تا به جای خوبی کردن به کسی، به او آسیب نرساند…
ماجرای قسمت ۱۶ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
وقتی که ولی از غذاخوری بیرون می آید،حواسش نیست و در خیابان به کسی تنه می زند. آن فرد از دست ولی عصبانی می شود و با او بحث میکند. ولی که ذهنش درگیر است، از آن رهگذر کلافه شده و او را به کوچه ای خلوت می برد و در حد مرگ کتک می زند.قدیر، یاد دوران کودکی خودش و زینب در پرورشگاه می افتد.قدیر هدفونی در گوشش گذاشته و با واکمن به صدایی گوش می دهد. زینب پیش او می آید و قدیر میگوید که داخل آن کاست، صدای مادر اوست که آن را برای قدیر گذاشته است. او و زینب هر دو به صدای ضبط شده ی زنی که آواز میخواند، گوش می دهند. زینب و قدیر هر دو اطمینان دارند که روزی پدرو مادرشان به دنبال آنها می آیند و آنها را از پرورشگاه می برند. در زمان حال، زینب با عصبانیت به قدیر میگوید که پدرش هرگز به دنبال او برنگشت و او نمیخواهد که آیلین نیز چشم انتظار او باشد و نا امید شود…
ماجرای قسمت ۱۵ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ماجرای قسمت ۱۴ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
قدیر، یاد سال ۲۰۰۷، اوایل آشنایی اش با ولی می افتد . آنها بعد از یک عملیات، به رستورانی می روند. ولی در مورد علت پلیس شدن قدیر از او سوال میکند و اصرار دارد تا در مورد زندگی او بداند. قدیر کلافه شده و میگوید که او خانواده ای ندارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. ولی متعجب می شود. قدیر میگوید که علت پلیس شدن او، پیدا کردن مادرش بوده است. آنها سپس مشروب خورده و مست می شوند. ولی به قدیر میگوید که قصد دارد شب به خانه او بیاید. قدیر، ولی را به استادیوم می برد و به او میگوید که خانه او آنجاست. سپس بخاطر مست بودن، به عشقش به زینب اعتراف میکند و میگوید که به عشق او شعری درست کرده و هر هفته در استادیوم آن شعر را به همراه هواداران می خواند. در زمان حال، جمره به اداره می رود و با قدیر در مورد کرم صحبت میکند…
ماجرای قسمت ۱۳ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
در خانه، زینب متوجه صدای ویبره یک گوشی داخل کشور می شود. او با تعجب گوشی را پیدا کرده و جواب میدهد. پشت خط، ولی از او میخواهد که موضعش را مشخص کند و اگر میخواهد دخترش را ببیند، به حرفهای او گوش کند. زینب می فهمد که افراد ولی از طریق پنجره، وارد اتاق شده و گوشی را جاسازی کرده اند. او به ولی میگوید که بخاطر دخترش هرکاری حاضر است انجام دهد. ولی به او آموزش میدهد که چگونه بتواند پیش او بیاید. در اداره، قدیر که یکی از افراد نزدیک ولی را شناسایی کرده است، به همکارانش می سپارد تا خانه آن شخص را زیر نظر بگیرند تا هر زمان او آمد، تعقیبش کنند و به ولی برسند. در خانه زینب، او با جمره مشغول صحبت می شوند و از ادامه روند وضعیت اخیر گله میکند. جمره که فکرش درگیر کرم است، در این مورد با زینب مشورت میکند…
ماجرای قسمت ۱۲ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
بلما در یک بار با دمیر قرار میگذارد. او از شدت استرس، مشروب زیادی خورده و مست کرده است. وقتی دمیر به بار می آید، بلما به او میگوید که او نمیتواند به این راحتی از بلما دست بکشد و به آمریکا برود. دمیر متوجه حرفهای بلما نمی شود. بلما ماجرای آسانسور و فیلمشان را برای او تعریف میکند و میگوید که آن فرد مبلغ سه میلیون لیره از آنها میخواهد. دمیر به شدت عصبانی شده و آنجا را ترک میکند. در زندان، هنگام غذا کرم سر میز پسری مظلوم که توانایی دفاع از خود را ندارد می نشیند. یکی از قلدرهای زندان، سینی غذای آن پسر را برمیدارد. کرم عصبانی شده و سینی را پس میگیرد و سپس با او بحث میکند. آن مرد قلدر، کرم را تهدید میکند که دیر یا زود حساب او را خواهد رسید. جمره با دمیر قرار شام میگذارد. او برای دمیر تعریف میکند که به دیدن کرم در زندان رفته بود. او میگوید که کرم حرفهای بی ربطی در مورد تنها نبودن بلما در خانه و وجود داشتن یک فیلم، زده بود. دمیر شوکه شده و خودش را کنترل میکند…
ماجرای قسمت ۱۱ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ولی بعد از اینکه با قدیر بحث کرده و دوباره او را تهدید به نابودی میکند، از آنجا می رود. قدیر عصبانی است، اما نمیتواند کاری بکند. او که فهمیده است ولی، ممکن است به زینب و یا دختر او آسیبی برساند تا انتقامش را از قدیر بگیرد، به خانه زینب می رود و به او میگوید که او آشنایی دیرینه ای با ولی دارد، و بخاطر خصومت شخصی که بین آنهاست، ولی سعی دارد از طریق زینب و دخترش او را اذیت کند. زینب نگران می شود، اما با این حال از قدیر میخواهد که او را تنها نگذارد. قدیر متاثر می شود و سپس به زینب قول میدهد که هرطور شده دختر او را پیدا کرده و برمیگرداند. یعقوب و مرال به رستوران می روند…
ماجرای قسمت ۱۰ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ماجرای قسمت ۹ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
صبح، قدیر به همراه اکیپش به نمایشگاه ماشینی می رود که ماشینهای ولی از آنجا کرایه شده اند. صاحب نمایشگاه، میگوید که ولی را نمیشناسد. قدیر اصرار دارد که او اعتراف کند، اما او انکار میکند. همکاران ولی میگویند که پروانه نمایشگاه ثبت رسمی نشده است. همچنین، آنها یک اسلحه خانه در نمایشگاه پیدا میکنند. قدیر از اینکه صاحب آنجا همچنان آشنایی با ولی را انکار میکند، عصبانی شده و شیشه های ماشین داخل نمایشگاه را می شکند. او به مامورین میگوید که صاحب آنجا را بازداشت کنند. آنها سپس به رستورانی می روند که ولی با غالب در آنجا قرار گذاشته بود. صاحب رستوران نیز، آشنایی با ولی را انکار میکند. قدیر که حسابی کلافه شده است، با او نیز با خشونت برخورد میکند تا به زور اعتراف بگیرد…
ماجرای قسمت ۸ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
قدیر به اداره می آید و با آشفتگی، یاد آن روز می افتد که در خانه ای تیر اندازی شده و چند نفر کشته شده بودند. او خودش نیز تیز خورده بود. آمبولانس آمده و ولی را که مدام فریاد میکشید، با خودش می برد. مدیر به خانه آمده و با دیدن جنازه ها و وضعیت قدیر و ولی، شوکه شده بود. قدیر، پیش زینب می رود و بعد از شناسایی چهره، وقتی می فهمد که دزد بچه زینب، ولی بوده است، شوکه شده و به همراه زینب پیش مدیر می رود . او ماجرا را به مدیر میگوید و مدیر نیز شوکه و عصبی می شود. قدیر میگوید که قصد دارد خودش این پرونده را پیگیری کند و هر طور شده، بچه را پیدا خواهد کرد. او اسلحه اش را از مدیر پس میگیرد و به زینب می سپارد که در مورد آشنا بودن او با ولی پیش هیچکس حرفی نزند. مرال و یعقوب در هتلی ساکن شده و مشغول خوشگذرانی هستند…
ماجرای قسمت ۷ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
ولی، دختر زینب را به زور از خانه بیرون آورده و سپس به یک اسکله خلوت می برد. او به دختر زینب میگوید که پدر و مادرش سر قول خود نبوده اند و او حالا باید تاوان اشتباه آنها را پس بدهد. او سعی دارد با حرفهایش، از دختر بچه بخواهد که داخل آب بپرد. کرم دم خانه یعقوب رفته اما هرچه در می زند، کسی در خانه نیست. یکی از اهالی محل به او میگوید که یعقوب به همراه دختری از آنجا رفته اند. کرم مشکوک شده و سپس دم خانه مادر مرال می رود تا سراغ او را بگیرد. او از حرفهای تحقیر آمیز مادر مرال مبنی بر ساده لوح بودن خودش، متوجه می شود که مرال و یعقوب تمام این مدت با یکدیگر در رابطه بوده اند و برای او نقش بازی کرده اند…
ماجرای قسمت ۶ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
همه از طریق اخبار، پیگیر تصادف و بیرون آوردن جمره از داخل ماشین هستند. ولی، که پیداست با مدیر اداره پلیس، که مدیر قدیر است، خصومت دیرینه دارد، با حرص اخبار را دنبال میکند. کمی بعد، غالب که اخبار را دیده است، با نگرانی با ولی تماس گرفته و از او میخواهد که به زن و دخترش کاری نداشته باشد و دخترش را رها کند. او میگوید که خودش پول را به او برمیگرداند. ولی با خنده ای تمسخر آمیز، به او میگوید که دیگر فایده ای ندارد و نه تنها زن و دخترش،بلکه خود او را نیز به زودی خواهد کشت. غالب کلافه شده و گوشی را قطع میکند…
ماجرای قسمت ۵ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
زینب، یاد کودکی اش میفتد. او و پدرش به تنهایی زندگی میکردند و پدر او که پلیس بود، در یک ماموریت کشته می شود. زینب را به پرورشگاه منتقل میکنند و زینب در آنجا، با قدیر و اسلی دوست می شود. آنها روزهای خوشی را در پرورشگاه کنار یکدیگر داشتند و دوستان صمیمی بودند. زینب به سختی از داخل ماشین بیرون آمده و سراغ ماشین قدیر می رود. او سعی دارد قدیر را به هوش بیاورد،اما قدیر همچنان بیهوش است. در ماشین کرم، یعقوب به هوش آمده اما هرچه کرم را صدا می زند او جواب نمیدهد. او از ماشین پیاده می شود و با ساک طلاها فرار میکند. یک ماشین از محل رد شده و برای کمک می ایستد. زینب از او برای قدیر کمک میخواهد. همان لحظه، گوشی زینب زنگ می خورد و ولی پیگیر او می شود. زینب نمیگوید که تصادف کرده است و از او میخواهد منتظرش باشد…
ماجرای قسمت ۴ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
صبح، زینب با آشفتگی به بانک می رود. کمی بعد، ولی دوباره به او پیام های تهدید آمیز ارسال میکند تا یادآوری کند که پول را برای او بیاورد. او همچنین زینب را تهدید میکند که حق اطلاع به پلیس را ندارد، وگرنه دیگر دخترش را نخواهد دید. زینب درمانده شده و نمیداند باید چه کند. کرم برای پیدا کردن کار به جاهای زیادی سر می زند، اما هیچکس او را بخاطر داشتن سابقه کار استخدام نمیکند. کرم طبق حرفی که قدیر به او زده بود، که در صورت پیدا نکردن کار پیش او برود،تصمیم میگیرد به خانه قدیر برود. قدیر در خانه ای به هم ریخته، نشسته و مشغول مشروب خوردن است. او مدام عکسها و فیلمهای خانوادگی شان را نگاه میکند و حالت طبیعی ندارد…
ماجرای قسمت ۳ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
قدیر وقتی متوجه فردی که قصد عملیات انتحاری دارد می شود، سریع اسلحه اش را بیرون کشیده و تیری وسط پیشانی او می زند. همگی ترسیده و جمعیت پراکنده می شود. قدیر بالای سر جنازه می رود و وقتی لباس او را باز میکند، بمب ها را می بیند. او فریاد می زند و همان لحظه وقتی سرش را برمیگرداند، پشت سر اسلی و دنیز، یک فرد دیگر را میبیند که در حال زدن دکمه بمب خود است. قدیر با سرعت به سمت آنها می دود ، اما آن فرد دکمه را فشار داده و منفجر می شود. همه افراد پراکنده شده و با موج انفجار، به اطراف پرت می شوند. وقتی قدیر به خودش می آید، بلند شده و با بی تابی دنبال اسلی و دنیز میگردد، اما آنها را پیدا نمیکند…
ماجرای قسمت ۲ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
شب، کرم پیش مرال است و در صحبت ها، به او توضیح میدهد که او دیگر آزادی مشروط دارد و اگر کوچکترین خلافی انجام دهد، دوباره باید پنج سال به زندان برود. کمی بعد، کرم به خانه دوستش می رود. دوست او که همچنان خلافکار است، به او پیشنهاد کار میدهد. کرم به او میگوید که دیگر سراغ کار خلاف نمی رود و دلش نمیخواهد دوباره به زندان برگردد. دوستش سعی دارد او را تحریک کند و پیشنهاد یک دزدی بزرگ میدهد اما کرم قبول نمیکند و از آنجا می رود. شب در خانه قدیر، دخترش دنیز از او میخواهد که برای تکلیف مدرسه اش برای او نامه ای بنویسد. قدیر به دنیز و همسرش اسلی، پیشنهاد میدهد که برای دیدن مسابقه فوتبال این بار همراه او بیایند. اسلی علاقه ای به دیدن مسابقه ندارد، اما دنیز ذوق میکند و از این پیشنهاد خوشحال است…
ماجرای قسمت ۱ سریال ترکی تصادف (برخورد) Çarpışma
یک گروه مافیایی در پارکینگ ساختمانی، مشغول معامله هستند. قدیر، به همراه اکیپ پلیس به محل می رسد و افراد همگی متفرق می شوند. قدیر، سر دسته باند را که مخفی شده است، پیدا کرده و از او میخواهد که تسلیم شود، اما او تسلیم نمی شود و قدیر و مأمورین مجبور به تیر اندازی و کشتن او می شوند. مدیر قدیر، به محل حادثه رسیده و خبرنگاران زیادی دم در جمع شده اند تا از دستگیری این باند بزرگ گزارش تهیه کنند. ولی، که رئیس یک باند مافیا است، از تلویزیون اخبار دستگیری باند را میبیند. در خانه غالب، زینب، زن او مشغول صبحانه دادن به دخترشان است تا او را راهی مدرسه کند. او به اتاق می رود تا غالب را بیدار کند، که متوجه پیام های گوشی غالب می شود. او پیامها را خوانده و می فهمد که غالب دوباره در حال خیانت کردن به اوست. سپس با حرص، پیش دخترش می آید و او را سوار سرویس مدرسه میکند. او چند نفر را که دم در خانه آنها را زیر نظر دارند، نگاه میکند و با ترس داخل می آید و همه ی قفل های در را می بنند.وقتی که غالب بیدار می شود، زینب با سردی با او برخورد میکند و چیزی در مورد افراد دم در به او نمیگوید…
بیشتر بخوانید:
⇐ برای خواندن موارد به روز شده بیشتر به لینک برچسب های سریال ترکیه ای ، سریال های در حال پخش ترکیه و سریال ترکی جدید مراجعه کنید.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |