ماجرای تخریب خانه مادری هوشنگ ابتهاج چه بود ؟ همراه عکس
مجله اینترنتی کولاک : حرف و صدای هوشنگ ابتهاج هم نتوانست مانع تخریب خانه مادری این شاعر پیشکسوت در رشت شود و مالک خانه که میگفت قصد فروش ندارد سرانجام تیشه به ریشه خانهای زد که بحث بر سر انتسابش به ابتهاج مانع از ثبت ملی آن شده بود و ظاهرا پیچ و خمهای اداری مانع نجات آن شد.
دختر ابتهاج در واکنش به تخریب این ساختمان نوشت:
«افتادهام از دیروز در تب و درد تن و امروز خبر رسید آخر! خانه مادری سایه در رشت فرو ریخت…
گفته و نوشته بودند بارها: خانه ابتهاج در رشت بنیاد شعر و ادب میشود.
خانه کودکی ابتهاج در رشت ثبت ملی میشود.
خانه کودکی ابتهاج در رشت تخریب نمیشود.
داستان فرهنگ و هنر انگار در این سرزمین همیشه بیگانه است. از ما نیست!
شما را چه به فرهنگ، هنر، شعر و ادب!
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست»
امیر هوشنگ ابتهاج (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت) متخلص بهسایه، شاعر ایرانی است.ابتهاج در گذشته طرفدار کمونیستها و هوادار حزب توده ایران بوده و همچنان به سوسیالیسم باورمند است.
امیر هوشنگ ابتهاج روز یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود. برادران ابتهاج «غلامحسین ابتهاج و ابوالحسن ابتهاج» عموهای او بودند.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود.
بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا…) با اشاره بههمان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود.
ابتهاج مدتی بهعنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران بهکار اشتغال داشت.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |