اخبار داغچهره هاسلبریتی ایرانیگفتگوویژه

ثمین شایسته: دوست دارم زودتر کتابم را چاپ کنم!

گفتگوی کولاک با یکی از پرمخاطب ترین چهره های اینستاگرام

ثمین شایسته، متولد یک شهریور هزار و سیصد و شصت و هشت، اهواز، لیسانس حقوق دانشگاه سراسری مازندران و دانشجوی ام‌ بی ‌ای کارآفرینی دانشگاه تهران، یکی از پرمخاطب ترین چهره های اینستاگرام که به نویسندگی علاقه زیادی دارد، با «ثمین شایسته» گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.

یلدا برای شما چه حس و تعریفی دارد؟

یلدا برای من یعنی فرصتی برای شادی بیشتر کنار خانواده و عزیزانم.

یک خاطره از یلدا و یلدای امسال را کجا هستید؟

خاطره‌ من برمی گردد به دوران کودکی ام، حاجی ‌مامانم «مامان‌بزرگم» آجیل شب یلدا را در یک سینی‌ بزرگ می ریخت تا وقتی همه دور هم هستیم آجیل هم بخوریم، معمولا یکی از بچه‌های فامیل داوطلب می شد و برای شیطنت کردن چراغها را خاموش می کرد و بقیه در تاریکی به آجیل دستبرد می زدند.

چقدر به سنتهایی مثل یلدا، چهارشنبه سوری و نوروز پایبند هستید؟

خیلی زیاد، من عاشق این هستم که کمک کنم سنتهای ایرانی زنده بمانند، برای همین هم از صفحه‌ ای که در اینستاگرام دارم به عنوان تریبونی برای حفظ این ارزش‌ها و سنتها و فرهنگ ایرانی استفاده می کنم.

باشکوه ترین لحظه زندگی شما؟

لحظه‌های باشکوه زیادی داشته ام ولی خاص‌ ترین آن وقتی بود که فهمیدم عاشق شده ام.

چهار شخصیت که دوست دارید سر سفره ی یلدای شما باشند؟

راستش دوست دارم همه‌ عزیزانم باشند که خیلی بیشتر از چهار نفر می شوند.

چند شماره در گوشی تان‌ که وقتی به اسم آنها می رسید حس خوبی به شما دست می دهد؟

شماره‌ همسرم، تمام اعضای خانواده‌ ام و یک تعدادی از دوستانم.

آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید؟

فیلم «شبی که ماه کامل شد» فیلمی بود که تا مدتها بعد ذهنم درگیر داستان آن بود و آخرین کتاب خوبی که خوانده ام «برتری خفیف» اثر «جف اولسون» بود.

یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما؟

با توجه به روحیه‌ حساسی که دارم همیشه فکر می کردم سختترین کار دنیا دیدن بچه‌هایی است که از بدو تولد با ناتوانی جسمی به دنیا آمده اند، اما الان علاوه بر اینکه از آن مرحله عبور کرده ام و سعی می کنم با رفتن به مراکز بهزیستی هر کمکی از دستم برمی آید برای آنها انجام بدهم با خیلی از آنها دوست شده ام و این دوستی ارزشمند باعث رشد من شده است

ترانه ای که شما را یاد یلدا می اندازد و ترانه ای که این روزها روی آن قفلی زده اید؟

تو شب یلدای منی من را یاد یلدا می اندازد و قفلی این‌ روزهای من «میشه بهم بتابی» با صدای ناصر زینعلی است.

چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید هستید؟

خدا را شکر می کنم که به خیلی از اهدافم رسیده ام و در مسیر درست رشد و ترقی هستم.

یک سوال از خودتان بپرسید و جواب بدهید!

از خودم می پرسم: الان چه کاری از ته قلب خوشحالت می کند؟ و جواب می دهم: اینکه بتوانم به بچه‌های خیریه‌ باغ فرشته کمک کنم تا با یادگیری یک یا چند مهارت مشغول به کار بشوند، از بهزیستی ترخیص بشوند و مستقل زندگی کنند، اینکه برای بعضی‌هاشان پای مصنوعی یا باطری ویلچر تهیه کنم.

یک آرزوی دست یافتنی و یک رویای دست نیافتنی؟

آرزوی دست ‌یافتنی اینکه یک روزی کتابم را چاپ کنم و رویای دست ‌نیافتنی اینکه پدرم را به این دنیا برگردانم.

یک‌ اتفاق ایده آل همین‌ الان برای شما چه می تواند باشد؟

چاپ کتابم!

شهرت را دوست دارید؟

حقیقتا دوست دارم بیشتر از مشهور بودن محبوب باشم.

سه چیز که به جزیره تنهایی خودتان می برید؟

دفتر یادداشتم، عینک طبی و مدادم!

یک بین شعر برای مخاطبان ما؟

در نومیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است.

عباسعلی اسکتی

عکس: مجتبی محسنی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا