سینماسینمای‌جهانویژه

دست خدا جدیدترین فیلم پائولو سورنتینو، فیلم روح‌انگیزی است

دست خدا (The Hand of God/ È stata la mano di Dio) یک فیلم ایتالیایی‌زبان و جدیدترین فیلم پائولو سورنتینو است که قبلا برای فیلم زیبایی بزرگ برنده اسکار شده است و نویسندگی و کارگردانی سریال پاپ جوان و مجموعه دنباله آن، پاپ جدید را در کارنامه دارد.

 

عبارت دست خدا از دنیای فوتبال برداشته شده است، نه از کتاب مقدس.این عبارت مشهور برای توصیف گل دیگو مارادونا بازیکن فوتبال آرژانتین در یکی از بازی‌های جام جهانی ۱۹۸۶ استفاده می‌شود. شخصیت اصلی فیلم دست خدا، پسر جوانی است که داستان او با حرفه مارادونا در دهه ۸۰ میلادی در ناپل تلاقی دارد.

دست خدا داستانی پر از شادی‌های غیرمنتظره مانند ورود دیگو مارادونا اسطوره فوتبال و یک تراژدی به همان اندازه غیرمنتظره است. در این فیلم، سرنوشت نقش خود را ایفا می‌کند، شادی و تراژدی در هم آمیخته است و آینده فابیتو در انتظار اوست. با تماشای دست خدا به سختی می‌توان به یاد یک درام زندگی‌نامه‌ای دیگر از یک فیلمساز ایتالیایی دیگر نیوفتاد: «آمارکورد» اثر فلینی (۱۹۷۳)، فیلم آمارکورد با تمام نوستالوژی‌های رویا گونه‌اش و روایت بی لهجه‌اش رد پای خود را روی سینمای ایتالیا که نه بلکه بر سینمای جهان گذاشت. دست خدا یک پروژه‌ی بسیار شخصی برای سورنتینو محسوب می‌شود که خودش هم متولد ناپل است. او نویسنده و کارگردان این فیلم است و این بار برخلاف کار‌های تلویزیونی دیگرش، به صورت انفرادی فیلم‌نامه فیلم را نوشته است.

دست خدا از ایتالیا درآمد و تماشایی شد

ساسان گلفر در سینما سینما نوشت: «زندگی تخیلی را دوست دارم. مثل همان که قبلاً داشتم. از واقعیت خوشم نمی‌آید. واقعیت افتضاح است. برای همین می‌خواهم فیلم بسازم.» انتظار می‌رود شخصیت اصلی فیلم «دست خدا» پائولو سورنتینو که این جمله‌ها را بر زبان می‌آورد، نظر فیلم‌ساز را درباره‌ی واقعیت زندگی و نسبت آن با فیلم‌سازی بازگو کند؛ اما مسئله فراتر از این‌هاست. فابیو نه فقط نظر فیلم‌ساز را می‌گوید، بلکه دقیقاً خود پائولو سورنتینو است که گفته «در این فیلم تقریباً همه‌چیز عین واقعیت است» و این نکته‌ی غم‌انگیز مخصوصاً در نیمه‌ی دوم فیلم بازتاب دردناکی پیدا می‌کند.

دست خدا از ایتالیا درآمد و تماشایی شد

فابیو اسکیزا (فیلیپو اسکاتی) هفده ساله که همه برای تصغیر و تحبیب او را فابیِتّو صدا می‌زنند و با پدر و مادر و برادر بزرگترش در شهر ناپل ایتالیا در دهه ۱۹۸۰ زندگی کمابیش عادی و شادی را می‌گذراند، خبری شنیده که از شنیدنش در پوست نمی‌گنجد: دیه‌گو مارادونا قرار است به شهر آن‌ها بیاید. تا فوتبالیست آرژانتینی افسانه‌ای به آنجا برسد و با باشگاه ناپولی قرارداد ببندد، شایعه‌ها و یک کلاغ چهل کلاغ‌های متعددی مطرح می‌شود و بر تب و تاب فابیتو که با دغدغه‌های دیگر دوران بلوغ نیز دست‌وپنجه نرم می‌کند، می‌افزاید؛ اما ابر‌هایی تیره از راه می‌رسد و تراژدی بر زندگی نوجوان سایه می‌اندازد…

عنوان فیلم «دست خدا» از لقب دیه‌گو مارادونا گرفته شده؛ عنوانی به افتخار آن‌که «پسر طلایی» فوتبال با زدن «گل قرن» عامل پیروزی آرژانتین بر انگلستان در جام جهانی ۱۹۸۶ و گیرنده‌ی انتقام شکست نظامی سنگین آرژانتین از انگلستان در جنگ فالکلند/مالویناس و نمادی برای استعمارستیزان بوده است. مارادونا به گفته‌ی فیلم‌ساز در شهر ناپل جایگاهی در حد قدیسین داشته و جانِ پائولوی نوجوان را کمابیش به همان شکل که در فیلم نمایش داده شده، نجات داده و حتی سورنتینو در نطق دریافت جایزه‌ی اسکار «زیبایی بزرگ» (۲۰۱۲) از او تشکر کرده است. اما فوتبالیست بزرگ در این فیلم «با آن قد کوتاهش» شانه به شانه‌ی قهرمان نمادینی گام برداشته که در زندگی فیلم‌ساز/قهرمان جوان تمام آثار حدیت‌نفس‌گونه‌ی فیلم‌سازان بزرگ از دوران کودکی و جوانی خودشان –از «سینما پارادیزو» جوزپه تورناتوره تا «روما» آلفونسو کوارون (که سورنتینو بر الهام گرفتن از آن تأکید کرده) و «بلفاست» کنت برانا- حضور داشته است: سینما.

دست خدا از ایتالیا درآمد و تماشایی شد

سینما در فیلم «دست خدا» حتی واقعی‌تر از تمام آثار مشابه عرضه شده است. شخصیت سینماگران واقعی با همان نام و به همان شکل که در واقعیت خاطرات سورنتینو بوده‌اند، در این فیلم نقش دارند و حضورشان در فرم و لحن فیلم طنینی دوچندان پیدا کرده است.

سورنتینو در ابتدای فیلمش به نقل از دیه‌گو مارادونا نوشته «هر کاری می‌توانستم، کردم. فکر نمی‌کنم بد کار کرده باشم.» و وقتی از او پرسیده‌اند آیا خودش هم چنین عمل کرده، گفته است: «بله. بله. فکر می‌کنم همین‌طور باشد.» به نظر می‌رسد در مورد مجموعه‌ی آثارش و مخصوصاً فیلم اخیرش خیلی شکسته‌نفسی کرده است.

دیلی تلگراف در نقد فیلم نوشت: «در سرتاسر فیلم، سورنتینو و بازیگرانش باعث می‌شوند تا خاطرات نوجوانی خیلی از افراد زنده شود و نوستالژی این خاطرات به هیچ وجه مخاطبان را خسته نمی‌کند.»

ورایتی نوشت: «دست خدا فیلم روح‌انگیزی است، اما می‌توانست اثری غنی‌تر، بهتر و ظریف‌تر باشد. برخی از مضامین موجود در کار، سطحی به نظر می‌رسند.»

هالیوود ریپورتر نیز در نقد فیلم این چنین نوشت: «سورنتینو با بازگشت به ریشه‌های ناپولی خود، رگه‌های شادی و غم را از دل گذشته بیرون آورده است که از تمام آثار قبلی کارگردان، غنی‌تر، عمیق‌تر و سوزناک‌تر است.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا