ماجرای فوت سعید نصیری و لو رفتن داستان سریال بچه مهندس ۳
ماجرای فوت سعید نصیری و لو رفتن ماجرای سریال بچه مهندس ۳ به همراه اطلاعاتی در باره ادامه سریال بچه مهندس و داستان سریال را در این مطلب بخوانید. در عکس که اینستاگرام پارسی تاپ منتشر کرده نشان میدهد سعید نصیری، همکار دکتر توفیقی فوت میکند. از سویی جواد جوادی نیز در کارگاه دکتر لباس کار پوشیده و درواقع با استاد خودش و البته دختر او مرضیه مقدم همکار شده است.
داستان سریال بچه مهندس ۳ به کارگردانی علی غفاری و تهیهکنندگی سعید سعدی در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی مطرح میشود. فصل اول این سریال در ماه رمضان ۹۷ و فصل دوم آن در زمستان ۹۷ از شبکه دو سیما پخش شد.
نویسنده سریال بچه مهندس درباره رسیدن به مفهوم بالاتر عشق در فصل سوم، به تسنیم توضیح داد: عشقی که در فصل دوم ایجاد کردیم برای فصل سوم به آن نیاز داشتیم. زمانی که در ۱۸ سالگی موقع خداحافظی با مژگان، جواد موقع قول و قرار میگوید من میروم درس میخوانم و هدفگذاریاش برای همه تلاشها رسیدن به محبوبش است. قرار است در این فصل به مفهوم بالاتری از عشق برسیم؛ البته بیشتر توضیح نمیدهم تا قصهمان لو نرود.
وارسته به حدس و گمانهزنیهای سرنوشت “جوادی” پاسخ داد و گفت: اتفاق خوبی است که مردم کار را دنبال میکنند و درباره پایان و نتیجه داستانش گمانهزنی میکنند. ما هدفمان مانور بر نخبگان و دغدغههای جوانان کشور است؛ این سؤال را به وجود آوردهایم چرا از نخبههای ما در شرکتها، مراکز صنعتی و کارخانجات و ادارات استفاده نمیشود؟ این زد و بندهایی که باعث میشود نیروهای کاربلد وارد این مراکز و کارخانجات نشوند را در داستان فصل سوم میبینید. فرمول تعلیق و سؤال ایجاد کردن فرمول ساخت سریال است که تماشاگر را پای سریال نگه دارد و ما از این تکنیک استفاه کردهایم.
وی افزود: جوادی عاشق رفتن به آمریکا نیست و تنها دلیلش رسیدن به عشقش “مژگان” است؛ با هم قول و قرار گذاشتند و برای این رسیدن میجنگد. تا شرایط اقتصادی و یا موقعیت علمی خوبی به دست بیاورد. جواد جوادی را به چه صورت باید به عنوان فردی نخبه نشان میدادیم و در قسمت سوم با شائبه جاسوس بودن مواجه میشود. تماشاگر با خودش بگوید یعنی جوادی جاسوس شده؟! در قسمت بعدی جوانی را نشان میدهیم که به بلوغ علمی و نخبگی رسیده است. نمایش جوانانی ر دنبال میکنیم که خیلی جدیشان نمیگیرند و به این واسطه فرار مغزها اتفاق میافتد یا تلنگری میزنیم که این جوان با دانش و کاربلد برای اشتغال و شکوفایی استعدادشان کجا بروند. اگر آن استاد دلسوز دانشگاه (فرهاد قائمیان) به سراغشان نمیآمد شاید محکوم به آن فرجامی میشدند که اکثر نخبگان میشوند.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |