زیباترین و جدیدترین عکس نوشته های تبریک عید نوروز ۱۴۰۱

زیباترین و جدیدترین عکس نوشته های تبریک عید نوروز ۱۴۰۱ به همراه عکس های زیبای مخصوص سال نو برای انتشار در شبکه های اجتماعی را از اینجا دانلود کنید. در این پست عکس نوشته های تبریک عید نوروز برای علاقه مندان قرار داده شده است.

خانم بهار به زودی از راه می رسد و لحاف برفی سرد را از تن زمین بر می دارد، شکوفه های بنفش و صورتی را دانه دانه در قلب زمین می کارد . بهار از راه می رسد و لبخند شادی از رسیدن عید بر لب مردم شهر می نشیند.

بهار یعنی تولدی دیگر ، یعنی بوی طراوت سبزه های تازه سبز شده کنار جوی کوچکی در میان خاک ها ، بهار یعنی حرف های یواشکی بنفشه ها در گوش لاله های صورتی و زرد .بهار یعنی زندگی با تمام شیرینی ها و زیبایی هایش هنوز جریان دارد ….

 

آمد بهار و گل رخ من در سفر هنوز / خندید و ابر چشم من از گریه تر هنوز
آمد درخت گل به بر امّا چه فایده؟ / کان سرو گلعزار نیامد به بر هنوز
اللهم عجّل لولیک الفرج

سال نومی شود.زمین نفسی دوباره میکشد.برگ ها به رنگ در می‌آیند و گل ها لبخند می‌زند

و پرنده های‌ خسته بر میگردند و در این رویش سبز دوباره…من…تو…ما…

کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

زمین سلامت میکنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار و سال نو مبارک…

یادم باشد که زیبایی های‌ کوچک را دوست بدارم حتی اگر در بین زشتی های‌ بزرگ باشند

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم این گونه که هستند ، نه این گونه که میخواهم باشند

یادم باشد که هرگز خودرا از دریچه نگاه دیگران ننگرم

که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمیتواند مرا با خود آشتی دهد

یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم

چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمیتواند با دیگران مهربان باش

عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید

اوج گرفت تا بتوانیم انچه راکه آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم . . .

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی ی سال سر سبزی جاودان وشادی

اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه ی نعمتهای خدادادی آرزومندم . . .

ایشالا کـه سال ۱۴۰۱

سالی پر از برکت

پر از شادی و امید

پر از اتفاقای خوب و قشنگ براتون باشه

ایشالا کـه هیچکس غم نبینه

و همیشه سلامت باشین

بر چهره گل نسیم نوروز خوش اسـت

در صحن چمن روی دلفروز خوش اسـت

از دی کـه گذشت هر چـه گویی خوش نیست

خوشباش و زِ دی مگو کـه امروز خوش اسـت

بوی عیدی بوی توپ

بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی

وسط سفره ی نو

بوی یاس جانمازه

ترمۀ مادر بزرگ

با اینا زمستونو سر میکنم

با اینا خستگی مو درمی کنم

صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار، بهار چـه اسم آشنایی

صدات می یاد ، امّا خودت کجایی؟

وا بکنیم پنجره‌ها را یا نه؟

تازه کنیم خاطره‌ها را یا نه؟

سال نو خجسته باد

بهار اومد لباس نو تنم کرد

تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد با یه بغل جوونه

عیدو آورد از تـو کوپه تـو خونه

حیاط مـا یه غربی باغچه مـا یه گلدون

خونه مـا همیشه منتظر یه مهمون

بخاطر بسپار

بهار می‌آید بـه ترانه بـه نسیم

بـه شکفتن بـه شقایق

اما اگر از آمدنش خواب روی

اگر از آمدنش تشنۀ طعم عسل باغ شوی

یا کـه چشمان غزال

بـه درستی بردت تا شب خواب

سرنوشت باقیست

و زمستان جاریست