سریالسریال‌ایرانی

خلاصه داستان قسمت ۷ سریال پرگار از شبکه ۱ + عکس

در این مطلب از مجله اینترنتی کولاک خلاصه داستان قسمت ۷ سریال پرگار را که جایگزین سریال رمضانی زیرخاکی است، می خوانید. این سریال در ۲۹ قسمت ۴۵ دقیقه ای از قاب تلویزیون نمایش داده خواهد  شد. این مجموعه با ملودرام اجتماعی برای مخاطبان و علاقه مندان به سریال های تلویزیونی تهیه شده است. در لیست بازیگران سریال پرگار نام هنرمندانی همچون مرجانه گلچین، الهام طهموری، مریم سرمدی، سهیلا جوادی، مریم سردشتی، بهرنگ علوی، فریبا کوثری، بابک کریمی، تیما پور رحمانی، حسین روزمه، رضا امامی، فاطمه مرتاضی، علی عمرانی، زهره نعیمی، فریبا جدی کار، نجوا صاحب الزمانی، امیررضا دلیری و کتایون علیزاده دیده می شود.

قسمت ۷ سریال پرگار را
قسمت ۷ سریال پرگار را

خلاصه داستان سریال پرگار

قصه این سریال درباره مشکلات نوجوانان است که به طور غیر مستقیم پیرامون موضوعاتی همچون مواد مخدر در مدارس، نقش خانواده در تعلیم و تربیت فرزندان و عشق بازیگری بین جوانان و نوجوانان به خصوص دختران روایت می‌شود. همچنین در خلاصه داستان آمده است که آسیب های استفاده از فناوری روی دانش آموزان خصوصا دختران محصل چه میزان است و نحوه برخورد پدر و مادرها با فرزندان نوجوان شان را آموزش می‌دهد. داستان سریال پرگار زندگی خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که برای ادامه تحصیل دختر بزرگترشان در مقطع دکترا راهی تهران می‌شوند، اما خواسته یا ناخواسته درگیر موضوعاتی می‌شوند که دستمایه سکانس های مختلف سریال است.

قسمت ۷ سریال پرگار

محبوبه در خانه خانم بنیان میماند و با هم صحبت میکنند از گذشته تا حال. محبوبه جلوی مهتاب سراغ حمید را از خانم بنیان میپرسد و مهتاب متعجب می شود که دوستش از کجا حمید پارسا را میشناسد. تمام این وقت فراز محبوبه را زیر نظر دارد و به مادرش که زنگ زده بود ماجرارو میگوید. فردای آن روز محبوبه از خانه بیرون میزند و به سمت خانه حمید پارسا می رود وقتی همدیگر را میبینند شوکه میشوند و به داخل می روند. محبوبه که قبلا همسر حمید پارسا بوده، او را با بچه اش به اسم هستی ول میکند و به خارج می رود حال اومده و میخواهد هستی را ببیند اما وقتی سراغش را از حمید میگیرد بهش میگوید که مرده و به خاطر ترکشی که در سرش هست حالش بد می شود .

محبوبه به بیرون خانه می رود و ترسان در خانه های همسایه را میزند و کمک می خواهد وقتی فراز میبینه داره میره وسط خیابان جلویش را میگیرد و میگوید چی شده و به سمت خانه میبرتش و او را به بیمارستان میبرند. در طول مسیر فراز ازش میپرسد که این کیه اما جوابی نمی دهد. خانم بنیان احساس میکند داره یه اتفاقایی میافتد همزمان سروکله حمید پارسا و محبوبه پیدا شده است. خانم بنیان به سمت خانه حمید پارسا میرود و یکی از همسایه ها میگوید که حالش بد شد و بردن بیمارستان.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا