گفتگو

گفتگو با رازیما میرزایی: تئاتر ، هنر تفکر برانگیزی است

گفتگو: عباسعلی اسکتی

رازیما میرزایی، متولد هزار و سیصد و هفتاد و یک، تهران ، کارشناس بازیگری تئاتر از دانشکده هنر و معماری، از سال هشتاد و هشت وارد تئاتر شده و همان سال هم اولین اجرای عموم اش را تجربه کرده است، امروز به عنوان طراح حرکت و پرفورمر فعالیت می کند و چندین فیلم کوتاه ساخته است، با « رازیما میرزایی » که کار مدلینگ انجام می دهد و این روزها نمایش پر مخاطب « سقراط » را روی صحنه دارد گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.

رازیما میرزایی

*این اجرا چه حرفی برای گفتن دارد؟

خودت را بشناس!

 

*چه شد از اینهمه فعالیت هنری نمایش را انتخاب کردید ؟

هنر جمعی را دوست داشتم، دیده شدن را دوست داشتم « که البته در تئاتر نیست » منظورم از دیده شدن استار شدن نیست، منظورم دیده شدن با چشم مستقیم و بی واسطه تماشگر است، نفس تماشاچی زنده چیزی است که هیچ مصداقی ندارد، من این بی واسطه بودن را دوست داشتم

جدا از اینکه هنر تفکر برانگیزی است، انسان ساز است، اعتراضی و دغدغه مند است و از همه مهم تر مقدس است، بعد هم اینکه بازیگری دومین شغل سخت دنیا است، من کارهای سخت را دوست دارم، یک مسئله ای هم که وقتی بزرگتر شدم به آن رسیدم این بود که در تئاتر حداقل تفاوت جنسیتی مطرح است، شما را به عنوان یک انسان می بینند و جنسیت مطرح نیست، محیط هنر و محیط تئاتر برای من از این جنبه بسیار دلپذیر است.

 

*وضعیت کلی تئاتر این روزها را چگونه می بینید ؟

اصولا در شرایط فعلی و این روزها هیچ حمایتی از تئاتر و به طور کلی هنر نمی شود و تنها پشتیبان ما کسی جز مردم نیست که مردم هم بیشتر درگیر اوضاع معیشتی شان هستند پس نمی شود انتظار پرفروغ بودن از این هنر را داشت. دیدن سالن های خالی نشان می دهد اوضاع خوب نیست، وقتی مجبور می شویم به هر ضرب و زور و ترفندی تماشاگر را به سالن بکشانیم یعنی دغدغه ما از بحث هنری کار معطوف شده به بخش صنعتی کار، باید بتوانیم از تئاترمان پول دربیاوریم و توجیه اقتصادی برای آن داشته باشیم و گرنه اجرا شکست می خورد ، من شخصا معتقدم جایی که دغدغه نان وجود داشته باشد فرهنگ و هنر در اولویت پایین تری قرار می گیرد و این اصلا برای هنر اللخصوص تئاتر چیز شایسته ای نیست.

 

*باندبازی در تئاتر امروز وجود دارد؟

بله وجود دارد و نمی شود بودن آن را انکار کرد اما من همیشه با این دید جلو رفته ام که اگر من آنقدر تکنیکم قوی و سوادم بالا باشد به پشتوانه اینها کار خواهم کرد، که اگر روزی من را نخواستند آنها یک نیروی خوب را از دست خواهند داد و من هیچ ضرری نخواهم کرد، هرچند که این روزها به واسطه سالن های خصوصی که گسترده شده اند و تئاتر مستقل که راه خودش را پیدا کرده، باند و باند بازی به اندازه گذشته قدرت ندارد و سایه اش از روی سر نسل جوان کمرنگ تر شده است.

رازیما میرزایی

*اینهمه دانشجو و کارآموز تئاتر آینده ای دارند؟

نه ندارند! چون تئاتری شدن صرفا به تئاتر خواندن و حتی تئاتر کار کردن نیست، متاسفانه ورود به دانشگاه خیلی راحت شده، هیچ گونه نظارت و ارزشیابی برای ورود نیست، بخش زیادی از استعداد و ذوق و درک داشتن از هنر چیزی است که در هیچ کلاسی به هیچ انسانی آموخته نمی شود، آنهایی که نسل قدیم بوده اند و ما شده ایم شاگردهایشان، از شاگردهای ما چه در می آید!؟ چیزی که با زحمت به دست نیاید بی ارزش می شود، وقتی این دانشجو ها بدون هیچ تلاشی وارد دانشگاه می شوند نمیتوانند درک کنند چه رسالتی به عهده دارند و همه چیز به شوخی و خنده می گذرد، چند نفری هم که چیزی بلد باشند متاسفانه بین این حجم از رقابت از دست می روند.

 

*آرمانشهر و هدف شما در دنیای هنر چیست؟

خیلی کارهایی را انجام داده ام که در ایران انتهای کاری بوده که یک بازیگر و پرفورمر و طراح حرکت می تواند انجام بدهد، من به آرمان شهری که می توانستم در زیر سقف این مملکت برسم رسیده ام اما اگر بخواهم هدف والاتری را بگویم آرزوم پیشرفت تئاتر فیزیکال در ایران است، تئاتر دنیا دارد به سمتی می رود که کلام را حذف کنند چراکه تئاتر را به سمت بی مرز بودن و جهان شمول شدن می برد، دلم می خواهد آموزش ها آنقدر قوی شود و محدودیت آنقدر کمرنگ تا بتوانیم در سطح بین الملل تئاتر فیزیکال ایران را مطرح کنیم و تئاتر ما هم بشود یک هنر بی مرز برای داشتن جهانی بی مرز.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا