بیوگرافی مهدی پاکدل + ۲۲ نکته خواندنی از زندگی مهدی پاکدل
مجله اینترنتی کولاک:مهدی پاکدل، متولد سال هزار و سیصد و پنجاه و نه، اصفهان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، دانشجوی انصرافی رشته گرافیک دانشگاه آزاد تهران مرکز، برادر کوچکتر حسین پاکدل نویسنده و مجری تلویزیون، در این شماره به سراغ مهدی پاکدل که آلبوم « در انعکاس کوچه های خیس » را با صدای او شنیده ایم رفته و بیست و دو حرف خواندنی از او را با هم می خوانیم.
بیوگرافی مهدی پاکدل
۲۲ نکته خواندنی از مهدی پاکدل
هنر اتفاق ساده ای نیست
هرگز خودم را « خواننده » نمی دانم !
یک : همیشه تلاش می کنم نماد بیرونی مثبتی از خودم نشان بدهم ، به نظر من داشتن اخلاق خوش، در مورد من کاملا منفعت طلبانه است، وقتی اخلاقت خوب باشد می توانی کارهایت را پیش ببری و اهدافت را زودتر به نتیجه برسانی، با اخلاق بد، کسی به جایی نمی رسد چون به خودش بد می کند.
دو: هنوز هم فکر نمی کنم آرتیست هستم، من چشم باز کردم در این دنیا بودم، برادر بزرگ من هنرپیشه بودند و بعد برادر دیگرم مسعود از طریق او هم با عکاسی و فضای هنرهای تجسمی آشنا شدم و در این مسیر افتادم.
سه : از نقش هایی که تا امروز بازی کرده ام در سینما نقش ابوطالب در فیلم حضرت محمد ( ص ) را دوست دارم و به غیر از این بیشتر نقش های دلچسب من در تئاتر اتفاق افتاده است.
چهار: دوست دارم نقش منفی هم بازی کنم، در تئاتر در یکی از کارهای حسین کیانی نقش منفی بازی کردم منتها در سینما و تلویزیون شاید کارگردان های مان آنقدر قدرت ریسک ندارند و هنوز اتفاق نیفتاده است.
پنج: یکی از حسرت های بزرگ زندگی ام این است که به طور جدی و علمی موسیقی نمی دانم و فقط علاقه دارم.
شش : همه جور موسیقی را گوش می کنم و بستگی به موقعیتش دارد ولی علاقه اصلی من موسیقی کلاسیک است و از موسیقی کلاسیک ایرانی هم، هم استاد شجریان و هم همایون شجریان را دوست دارم.
هفت : صدای آقای علیرضا قربانی را هم خیلی دوست دارم، همچنین موسیقی راک را هم دوست دارم و خیلی گوش می کنم.
هشت: شرایط فیلمسازی در ایران خیلی متفاوت و عجیب است، ما برای دیدن یک عده به خصوص فیلم نمی سازیم، ما برای بهتر شدن دنیای پیرامون مان فیلم می سازیم.
نه : آخرین کتابی که خوانده ام کتابی است به نام اتاق قرمز که کار یک نویسنده ژاپنی است و من خیلی دوستش داشتم. فضای داستان های کوتاهش خیلی زیبا بود و تا حالا چنین داستان هایی نخوانده بودم، خیلی فضای عجیب و غریب و باحالی داشت.
ده: چند شب پیش دلم تنگ شد برای اینسپشن کریستوفر نولان و نشستم دوباره دیدمش و خیلی کیف کردم.
یازده: رابطه من و حسین فقط شکل برادری ندارد و بیشتر شبیه مرادی و مریدی است و برادرم همیشه برایم یک الگو بوده، ما بیشتر از بیست سال اختلاف سن داریم و من تا چشم به این دنیا باز کردم همیشه مثل یک مراد و الگو به این رابطه نگاه کردم.
دوازده : در عصر جدید، ارتباطات مهم ترین مساله است، در پیشبرد زندگی، ارتباطات خوب و گسترده باعث می شود زندگی بهتری داشته باشید، من در حال حاضر در جامعه مطبوعات، عکاس ها، فیلمسازها، گرافیست ها، نقاش ها، شاعرها و … ارتباطات خیلی خوبی دارم که این ارتباط ها باعث می شود آدم زندگی را قشنگ تر و با کیفیت بیشتری دنبال کند.
سیزده : زمانی که درگیر ساخت فیلم محمد (ص) بودیم، به خودباوری رسیدم و اعتماد به نفسی پیدا کردم که تا قبل از آن نداشتم. بازیگری را تنها یک شغل میدیم و در حقیقت منبع امرار معاشم بود. «محمد(ص) » باعث شد که بتوانم به خودباوری برسم و ایده هایی را که در ذهن دارم عملی کنم.
چهارده : قبل از این فیلم، زمانی که در فیلم یا تئاتری مشغول بازی بودم، ایدههایم را عنوان میکردم اما هیچ وقت به خودم جرات نمیدادم که این ایدهها را اجرا کنم اما بعد از اتفاقاتی که سر فیلم افتاد، به این نتیجه رسیدم که حالا زمان مناسبی برای عملی کردن ایدههای خودم است.
پانزده : هر بازیگری در دوران حرفهای خود به دنبال بازی در نقشی است که بعدها به آن اکتفا کند و بگوید که من این نقش را بازی کرده ام و با تکیه بر این نقش رضایتی از کارنامه کاریام دارم، فیلم محمد ( ص ) برای من اینگونه بود.
شانزده: ما در کشوری زندگی میکنیم که درصد زیادی از مردم مذهبی هستند و اصولا به سریالها و فیلمهای تاریخی- مذهبی روی خوش نشان میدهند و در مورد فیلم «محمد (ص) » هم همینطور است .
هفده : به نظر من سینمای ما با برخوردی که با علی حاتمی داشت باعث شد که این هنرمند بزرگ به این سینما خیر برساند و سبب رشد سینمای ملی ما شد.
هجده: هیچ فیلمی نمیتواند در دنیا کامل باشد، هنر یک مقوله سلیقهایاست و هرکس نظری دارد. زمانی که با مقولهای به نام سینما که پایه و اساس آن سرگرمی است مواجه هستیم با طیفهای مختلف روبرو میشویم.
نوزده : سلیقه هر کسی به سواد، طبقه اجتماعی، فهم و درک او از هستی بستگی دارد. فیلم و سینما هم همین طور است و هر کسی میتواند به شکل دیگری با آن برخورد کند، درصد محبوبیت فیلمهایی مثل «مادر » خیلی بالا است، همان موقع عده زیادی میدانستند که این فیلم چقدر شاهکار است اما حب و بغض و حسادت چشم آدمها را تنگ می کند و اجازه نمیدهد همه چیز را با هم ببینند.
بیست: چرا داوینچی بعدا از ین همه سال زنده است؟ چرا هنوز هم که هنوز است باخ زنده است؟ زیرا آنها زحمت کشیدهاند، هنر اتفاق ساده ای نیست، نتیجه این اتفاق میشود «مادر» که سینمای ایران به آن تکیه میکند. از این فیلمها زیاد داریم. نظیر «هامون » و «سرب ».
بیست و یک: در رابطه با آلبومی که به صورت دکلمه منتشر کرده ام باید اشاره کنم که اصلا خوانندگی دغدغه من نیست، چرا که من خودم را خواننده نمی دانم و دوست هم ندارم پایم را در کفش خوانندگان عزیز بکنم، پیشنهادی بود که به من داده شد و من هم دوست داشتم تجربه تازهای کسب کنم و کار را پذیرفتم، از نتیجه کار راضی هستم ولی هرگز خودم را خواننده نمی دانم.
بیست و دو: زمانی که تست گریم شدم و حضورم در پروژه محمد رسول ا… ( ص ) قطعی شده بود و در خبرگزاریها و روزنامهها گریم بنده رونمایی شد، تنهای فردی که با من تماس گرفت و تبریک گفت شهاب حسینی بود و گفت من بهترین انتخاب برای این نقش هستم، از این همه محبت و حال خوب شهاب حسینی انرژی گرفتم.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |